صنعت بزرگ موسیقی چگونه کار می‌کند؟

هنرمندان بزرگ، برای برگزاری تور در سراسر جهان، انتشار تک‌آهنگ‌ها یا آلبوم‌ها، ساخت موزیک ویدئو یا تیزر، گریم، فروش محصولات جانبی، برگزاری کنسرت، تبلیغات و… ، با ده‌ها نفر به صورت مستقیم همکاری می‌کنند. در حقیقت در همه کسب‌وکارها به همین شکل است؛ مشاغل بزرگ، به تیم‌های بزرگ و حرفه‌ای برای انجام امور نیاز دارند.

البته تیم‌های اجرایی معمولا بسیار بسیار کوچک هستند اما به هر حال یک تیم باید حساب‌وکتاب درآمدها را داشته باشد. بنابراین برای جلوگیری از کلاه‌برداری و پشت سر گذاشتن چالش‌های احتمالی، باید مهارت و تجربه‌تان را افزایش دهید و با نحوه کار این صنعت بزرگ و شگفت‌انگیز آشنایی داشته باشید.

در این صنعت، مشاغل مختلف برای رسیدن به یک هدف مشترک با یک‌دیگر همکاری می‌کنند. ممکن است حرفه و زمینه کاری هر تیم، با تیم دیگر کاملا متفاوت باشد اما مهم نیست. همه آن‌ها برای رسیدن به یک هدف تلاش می‌کنند. فی‌الواقع همین همکاری‌ها توانسته این صنعت بزرگ و پیچیده را دهه‌ها زنده، پویا و پابرجا نگاه دارد.

با همه این‌ها، بازار موسیقی، قوانین و نوع کسب‌وکارهای موسیقی در هر کشور متفاوت است. در نتیجه صنعت موسیقی را می‌توان در عین حال هم پیوسته دانست و هم گسسته. این امر، ارائه تصویری روشن، واضح و منطقی از صنعت موسیقی – به‌خصوص برای تازه‌واردها – را دشوار می‌سازد.

به همین دلیل، بر آن شدیم که نحوه کار صنعت موسیقی را به شکل دقیق و جامع، مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر، بخش‌های تشکیل‌دهنده این صنعت را بادقت از هم تفکیک می‌کنیم و سپس هر بخش را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم. هدف ما از این کار، توضیح اتفاقات پشت صحنه این صنعت پیچیده و شگفت‌انگیز است.

از آن‌جا که تشریح بعضی بخش‌ها و رویدادها واقعا از حوصله خواننده مقاله خارج است، مجبوریم بعضی قسمت‌ها را به شکل ساده و مختصر توضیح دهیم. در نگارش این مقاله سعی کردیم واقعیت‌ها را در نظر داشته باشیم و از بیان باورها و عقاید عامه مردم در این مورد، صرف‌نظر کنیم.

برای آن‌که بتوانیم نحوه کار این صنعت را بهتر و دقیق‌تر درک کنیم، اول از همه باید تاریخچه و نحوه تکامل آن را خوب بدانیم. بنابراین مقاله ما به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: در بخش اول، شکل‌گیری و تکامل صنعت موسیقی را مرور می‌کنیم و در بخش دوم، به بررسی این صنعت در عصر حاضر و تشریح بخش‌های تشکیل‌دهنده آن می‌پردازیم. در زیر، موضوعات مورد بحث در این دو بخش را به طور مختصر، لیست کرده‌ایم:

توسعه شغلی هنرمندان

  • دهه ۶۰ تا سال ۲۰۰۰ : تبلیغات انجام شده توسط شرکت‌های ضبط
  • سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ : روزهای تاریک صنعت موسیقی و تبلیغات شخصی
  • سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ : استفاده از ظرفیت دنیای دیجیتال برای تبلیغات
  • سال ۲۰۱۵ تا کنون: تبلیغات و پیشرفت در عصر فراوانی

ساختار صنعت موسیقی و بخش‌های تشکیل‌دهنده آن

  • صنعت ضبط
  • صنعت پخش دیجیتال آثار موسیقی
  • استریم آنلاین
  • صنعت اجرای زنده و تورینگ
  • مجوز
  • مدیریت هنرمندان
  • صنعت نشر موسیقی
  • رادیو
  • مسائل حقوقی
  • مخاطبان و طرف‌داران

توسعه شغلی هنرمندان

دهه ۶۰ تا سال ۲۰۰۰ : تبلیغات انجام شده توسط شرکت‌های ضبط

صنعت موسیقی در نیمه دوم قرن بیستم، مراحل و پیشرفت‌های بزرگی را پشت سر گذاشت. به بیان دیگر، پیشرفت تکنولوژی شیوه تجربه و لذت بردن از موسیقی را بارها و بارها دگرگون ساخته. بیائید از سال‌های دهه ۶۰ میلادی شروع کنیم. در آن زمان، کاست‌ها بسیار رایج و محبوب بودند.

کم کم با گذشت زمان، سونی به فناوری واکمن دست یافت و این محصول انقلابی را به بازار عرضه کرد. در سال‌های دهه ۸۰ ، راه‌های گوش دادن و لذت بردن از موسیقی به حدی زیاد شدند که هر کس با توجه به نیاز و سلیقه‌اش می‌توانست یکی از آن‌ها را برگزیند. هرچند در طی تمام این سال‌ها، فرمت‌های ضبط، ژانرها و موزیسین‌های زیادی آمدند و رفتند اما هسته اصلی تجارت موسیقی همچنان ثابت مانده است.

صنعت موسیقی مانند یک بزرگ‌راه عریض و طویل با چند گیت به‌شدت‌محافظت‌شده شکل گرفته بود. اول از هر چیز، هنرمندان باید توسط شرکت‌های ضبط کشف می‌شدند. در واقع آن روزها، شرکت‌های ضبط به معنای واقعی کلمه، «حکومت» می‌کردند. این شرکت‌ها، زیرساخت‌ها و بسترهایی را فراهم کردند اما مهم‌تر از آن، به «رسانه» دسترسی داشتند. رادیو و تلویزیون، راه‌های اصلی تبلیغات بودند و هنرمندان برای شناخته شدن و جذب مخاطبان و طرف‌داران بیشتر، به قدرت این رسانه‌ها نیاز داشتند.

اهمیت و تأثیرگذاری این رسانه‌ها تا حدی بود که هنرمندان با پخش تبلیغات در زمان‌های پیک(Prime Time) رادیو و تلویزیون می‌توانستند راه صد ساله را یک‌شبه طی کنند و یک‌شبه به شهرت، ثروت، محبوبیت و موفقیت جهانی برسند. در حقیقت Prime Time ها این پتانسیل را داشتند که هر هنرمندی را به سمت یک آینده موفق و روشن هدایت کنند. با این حال، تعداد معدودی از هنرمندان از مزایای این سیستم بهره‌مند شدند. در حالی‌که سایر هنرمندان از مزایای آن بی‌بهره ماندند.

با پایان هزاره، کم کم ورق برگشت. در سال ۱۹۹۳ ، پروتکل MP3 ابداع شد. موزیسین‌ها با استفاده از این پروتکل می‌توانستند حجم فایل‌های موسیقی‌شان را تا ۹۵ درصد کاهش دهند. این فوق‌العاده بود. با معرفی این فرمت صوتی، بازار پخش دیجیتال موسیقی در بستر اینترنت بسیار رونق گرفت. هنگامی که در سال ۱۹۹۹ نرم‌افزار Napster راه را برای سرقت دیجیتال هموار و دانلود غیرقانونی موسیقی را به امری عادی تبدیل کرد، اولین علائم بحران‌های پیش‌رو خودشان را نمایان کردند.

درآمد حاصل از فروش آثار موسیقی طی سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۸ – منبع: MIDIA Research

سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ : روزهای تاریک صنعت موسیقی و تبلیغات شخصی

iTunes در سال ۲۰۰۱ شروع به کار کرد و با وجود ادغام با اکوسیستم اپل، باز هم نتوانست با لذت موسیقی «رایگان» و «نامحدود» رقابت کند. از طرفی صنعت موسیقی سنتی و قدیمی مانند پخش فیزیکی موسیقی، در حال نابودی و فروپاشی بود و از طرف دیگر، سرویس‌های دانلود قانونی هم شانس چندانی برای مقابله با سرویس‌های دانلود رایگان و نامحدود غیرقانونی نداشتند. بر اساس برآوردی که IFPI در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد، حدود ۹۵ درصد موسیقی‌ها در سراسر جهان، به صورت غیرقانونی دانلود شده بودند.

البته تا آن زمان، پلتفرم‌های دیجیتالی جدیدی مانند Myspace (در سال ۲۰۰۳) ، Facebook (در سال ۲۰۰۴) ، Youtube (در سال ۲۰۰۵) و Soundcloud (در سال ۲۰۰۷) معرفی شده بودند. این پلتفرم‌ها با فراهم کردن راه‌های جدید برای نظارت بر موفقیت یا عدم موفقیت محتوا، توجه صنعت موسیقی را به تعداد پخش‌ها و لایک‌های قطعات موسیقی جلب کردند.

Justin Bieber یکی از اولین موزیسین‌هایی بود که از این محیط‌های جدید و مبهم برای معرفی و گسترش موسیقی‌اش استفاده کرد. وی تنها یک ویدئو از خودش به اشتراک گذاشت و Scooter Braun با کلیک روی این ویدئو، استعداد وی را کشف کرد و بدین ترتیب جاستین بیبر معروف، متولد شد.

در روزهای ابتدایی، رسانه‌های جمعی، ابزاری برای ایجاد و مدیریت کمپین‌های بازاریابی و اقتصادی نداشتند. بنابراین در حالی‌که فیس‌بوک هنوز مشغول توسعه بازی‌هایی مانند FarmVille یا معرفی ابزارهایی برای تگ کردن افراد روی عکس‌ها و فیلم‌های به‌اشتراک‌گذاشته‌شده بود، کمپانی‌هایی مانند Topspin خلاء موجود را پر کردند.

آن‌ها راه‌های جدیدی را پیش‌روی هنرمندان قرار دارند تا بتوانند از این محیط‌های دیجیتال به عنوان کانونی برای جذب مخاطبان‌شان استفاده کنند. به طور کلی هر گاه میزان درآمد مردم کاهش می‌یافت، روش‌های جدید و خلاقانه‌ای برای تبلیغ هنرمندان به وجود می‌آمد.

سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ : استفاده از ظرفیت دنیای دیجیتال برای تبلیغات

در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ ، صنعت موسیقی شرایط بدی را سپری می‌کرد. در سال ۲۰۱۰ ، درآمد صنعت ضبط، کمتر از ۱۵ میلیارد دلار بود و این رقم تا سال ۲۰۱۵ «تقریبا» ثابت ماند. تنها اتفاق مثبت این سال‌ها، جواب قاطع و نهایی صنعت موسیقی به دانلود غیرمجاز بود.

اسپاتیفای در سال ۲۰۰۸ معرفی شده بود اما سرانجام در سال ۲۰۱۱ توانست در امریکا فراگیر شود. در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ ، استریم آنلاین موسیقی رشد ۷۰۰ درصدی را تجربه می‌کرد اما این تازه اولِ راه بود. تا ماه می سال ۲۰۱۴ ، تعداد کاربران اسپاتیفای، تنها یک‌دهم رقم فعلی بود.

جاستین بیبر تنها در طول ۳ سال از مسابقات خوانندگی محلی به «پرجستجوترین عبارت» در گوگل رسید! این چیزی بود که صنعت موسیقی باید آن را در نظر می‌گرفت. با شناخت و درک پتانسیل‌های فضای دیجیتال، در سال ۲۰۱۰ حالا دیگر اغلب شرکت‌های ضبط، بخش دیجیتال‌شان را راه‌اندازی کرده بودند.

در واقع می‌توان گفت کمپین‌های بازاریابی کنسرت، تور و انتشار آلبوم‌ها که امروزه هم وجود دارند، تحت تأثیر قدرت رسانه‌های آنلاین شکل گرفتند. با وجود این پلتفرم‌ها، اولین نشانه‌های ارتباط مستقیم هنرمندان با طرف‌داران‌شان ظاهر شدند و در آن روزها بسیاری از موزیسین‌ها با تکیه بر این رویکرد، وارد صنعت بزرگ موسیقی شدند و کارشان را شروع کردند.

سال ۲۰۱۵ تا کنون: تبلیغات و پیشرفت در عصر فراوانی

اکنون، صنعت دیجیتال تجربه‌های ارزش‌مندی کسب کرده و بالغ شده اما به هر حال اهمیت و جایگاه دنیای فیزیکی را نباید فراموش کنیم. صنعت موسیقی امروزی خودش را با محیط‌های دیجیتالی و فیزیکی و همچنین ارتباط مستقیم هنرمند-طرف‌دار سازگار کرده. در نتیجه هنرمندان امروزی اجراهای زنده را در رسانه‌های اجتماعی‌شان بازنشر می‌کنند و تنها با یک توئیت، خبر از انتشار آلبوم جدیدشان می‌دهند.

استراتژی‌های بازاریابی که در گذشته توسط شرکت‌های ضبط اجرا می‌شد، اکنون به یک روال استاندارد و مرسوم تبدیل شده. ناشران، مدیران برنامه و دستیاران همه و همه روی کانال‌های تبلیغاتی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. اکنون صنعت موسیقی مملو از متفکرین و متخصصان آنلاین است که تلاش می‌کنند هنرمندان و کسب‌وکارهای نوظهور را گسترش دهند. امروز بیش از هر زمان دیگری راه‌های متفاوتی برای تبلیغات وجود دارند اما این را باید در نظر داشت که به همان میزان، موسیقی‌های جدید هم وارد بازار شده‌اند.

ممکن است هنرمندان به کانال‌های تبلیغاتی دسترسی داشته باشند اما بد نیست بدانید که روزانه بالغ بر ۲۰۰۰۰ آهنگ منتشر می‌شود و چالش اصلی این است که بتوانید موسیقی خودتان را در بین این ۲۰۰۰۰ آهنگ، به‌درستی پخش و به گوش مخاطبان‌تان برسانید. در حال حاضر، موزیسین‌های حرفه‌ای برای آن‌که بتوانند صنعت چندلایه و پیچیده موسیقی را مدیریت کنند، باید چابک و به‌روز باشند.

ساختار صنعت موسیقی و بخش‌های تشکیل‌دهنده آن

همان‌طور که در بخش آغازین مقاله هم اشاره کردیم، صنعت موسیقی به‌واسطه یک شبکه بزرگ مشارکت شامل همکاری کمپانی‌ها و مشاغل مختلف با هنرمندان(خوانندگان، ترانه‌سرایان، صدابرداران و…) ، مخاطبان(سرویس‌های استریم موسیقی، سالن‌ها و پلتفرم‌های اجرای زنده موسیقی مثل رادیو و…) و تجارت و بیزینس(مدیران برنامه، شرکت‌های ضبط، ناشران، مؤسسات حفاظت از حقوق اجراهای زنده(PRO) ، پخش‌کنندگان موسیقی، آژانس‌های تبلیغاتی و رزرواسیون و…) کار می‌کند.

در این قسمت می‌خواهیم بخش‌هایی که نام‌شان را بردیم را به شکلی ساده و روان توضیح دهیم. ما همیشه اصطلاح “صنعت موسیقی” را شنیده‌ایم اما نمی‌دانیم که این اصطلاح، چه معنای بزرگی دارد. فی‌الواقع عامل اصلی انسجام یک صنعت به‌خصوص، شبکه‌ای از بخش‌های مستقل است که در اغلب موارد، با یک‌دیگر هم‌پوشانی دارند اما لزوما همیشه این‌طور نیست. به همین دلیل است که ما سعی کردیم مباحث را به‌شکلی مرتب و منظم از هم تفکیک کرده و سپس هر یک را خلاصه‌وار توضیح دهیم. بیشتر از این، وقت را تلف نمی‌کنیم و مستقیم به سراغ توضیح بخش‌های تشکیل‌دهنده صنعت بزرگ موسیقی می‌رویم.

صنعت ضبط

در سال‌های دهه ۲۰۰۰ ، شرکت‌های ضبط، بزرگ‌ترین قربانی دانلودهای غیرمجاز موسیقی بودند و از این موضوع، بیشترین آسیب را دیدند. صنعت ضبط تنها در طی ۱۵ سال، ۳ واقعیت مختلف را پشت سر گذاشت. از CD به محیط‌های آنلاین و دانلودهای غیرقانونی و از این محیط‌ها به سرویس‌های استریم موسیقی. شرکت‌های ضبط باید خودشان را با این تغییرات سازگار می‌کردند.

بنابراین در این سال‌ها، مدل‌های کسب‌وکار، هم‌گام با تغییرات صنعت موسیقی، تغییر کرده و به‌روز شدند. متأسفانه هنوز هم این صنعت با چالش‌های جدی و جدید روبه‌رو است. از همکاری هنرمندان با پلتفرم‌هایی مانند Soundcloud گرفته تا دخالت روزافزون مدیران برنامه در تبلیغات مربوط به انتشار آلبوم‌ها و قطعات جدید. همه این روش‌ها آگاهانه یا ناآگاهانه موجب دور زدن شرکت‌های ضبط و به انزوا رفتن آن‌ها می‌شود.

هرچند این روزها جایگاه شرکت‌های ضبط در حال تغییر است اما با این حال، هنوز هم وقتی مردم به صنعت موسیقی فکر می‌کنند، اولین چیزی که به ذهن‌شان خطور می‌کند، شرکت‌های ضبط هستند. اهمیت شرکت‌های ضبط تا جایی است که اکثر طرف‌داران سبک‌های Hip-Hop ، EDM و Country در مورد کمپانی‌های Def Jam ، OWSLA و Big Machine اطلاعات کامل دارند و چیزهای زیادی در مورد آن‌ها می‌دانند.

امروزه مردم عوام کمپانی‌هایی مانند وارنر، سونی و یونیورسال را به عنوان شرکت‌های ضبط موسیقی می‌شناسند در حالی‌که حیطه کاری آن‌ها بسیار فراتر از یک شرکت ضبط معمولی است. دلیل این امر آن است که این کمپانی‌ها، تمام جنبه‌های تجارت موسیقی را پوشش می‌دهند.

صنعت پخش دیجیتال آثار موسیقی

از نظر فنی، پخش موسیقی بخشی از زنجیره ضبط است. کار پخش‌کننده کاملا ساده و مشخص است: پخش موسیقی و تحویل آن به فروشگاه‌ها و انتقال پول به هنرمند یا شرکت ضبط.

این فرآیند ساده به نظر می‌رسد اما واقعا این‌طور نیست. با تغییرات به‌وجودآمده در «جریان» و «روال» صنعت موسیقی، DSP ها یا همان “ارائه‌دهندگان سرویس‌های دیجیتالی” ، مراحل مصرف، درآمدزایی و کشف موسیقی را مختل کرده‌اند. لایک‌های سرویس‌هایی نظیر اسپاتیفای و… راه اصلی کسب درآمد برای موزیسین‌ها نیست و آن‌ها بیشتر از کانال و ظرفیت تبلیغاتی این پلتفرم‌ها برای پخش موسیقی و جذب مخاطبان جدید بهره می‌برند.

در حقیقت، ۹۰ درصد هنرمندان به کمک پلی‌لیست‌های هوشمند یا گلچین‌شده و الگوریتم‌های Discovery ، شانس بیشتری برای دیده شدن، شنیده شدن موسیقی‌شان و افزایش تعداد طرف‌داران‌شان دارند. بنابراین برای آن‌ها، اهمیت و تأثیر پلی‌لیست‌ها و الگوریتم‌های Discovery ، بسیار بیشتر از پولی است که از این سرویس‌ها دریافت می‌کنند.

بر این اساس، صنعت پخش، نقش مهمی در «ایجاد ارتباط بین DSP ها و صنعت ضبط» و «توسعه مدل کسب‌وکار، فراتر از مدیریت جامع و مرکزی و قوی‌تر از سرویس‌هایی نظیر Soundcloud» ایفا می‌کند.

استریم آنلاین

باید این را بپذیریم که استریم آنلاین موسیقی، در ۱۰ سال گذشته، مهم‌ترین تغییرات را در صنعت موسیقی پدید آورده و این تغییرات همچنان ادامه دارند. حتی امروزه بسیاری از سرویس‌های استریم، به دنبال راه‌هایی برای افزایش تعداد کاربران، بهبود کیفیت خدمات، افزایش درآمد و سود هنرمندان و یافتن یک مدل تجاری بلندمدت پایدار هستند.

این روزها صنعت موسیقی در مرکز این روال و فرآیندها قرار گرفته و به نوعی گرفتار این جریان شده. در حال حاضر، سرویس‌های استریم آنلاین، نحوه کار صنعت ضبط و همچنین نحوه مصرف و به‌اشتراک‌گذاری موسیقی توسط مخاطب را به طور کلی دست‌خوش تغییر کرده‌اند. متأسفانه تمام این‌ها شاید تازه اولِ ماجرا باشد!

صنعت اجرای زنده و تورینگ

فناوری VR – هرچند آرام – مطمئنا در حال ورود به صنعت اجرای زنده و تورینگ است. با وجود استارتاپ‌هایی نظیر TheWaveVR و NextVR که به‌دنبال شبیه‌سازی و ارائه تجربه حضور در اجراهای زنده و تورهای موسیقی هستند، احتمالا به‌زودی شاهد دیجیتالی شدن کنسرت‌ها باشیم. اما حداقل «فعلا» ۹۹ درصد کنسرت‌ها به صورت فیزیکی و حضوری برگزار می‌شوند. بنابراین، صنعت اجرای زنده و تورینگ، از صنعت موسیقی جدانشدنی است.

در پخش دیجیتال موسیقی، [حداقل از نظر منابع] تفاوت چندانی بین پخش موسیقی بین صد نفر یا یک میلیون نفر وجود ندارد. اما در پخش سنتی و فیزیکی، برای پخش موسیقی بین یک میلیون نفر، کارهای زیادی برای سازمان‌دهی یک تور جهانی باید انجام دهید. دلیل این کار، هماهنگی و هزینه هنگفت، مکان و شبکه-محور بودن صنعت موسیقی است.

به بیان ساده‌تر، اگر در برلین هستید، اجاره یک سالن در ولینگتون واقعا سخت خواهد بود. بنابراین اکثر آژانس‌های تبلیغاتی و رزرواسیون ترجیح می‌دهند روی یک بازار به‌خصوص متمرکز شوند و حتی نوازندگان بین‌المللی هم باید روی تبلیغات محلی تکیه کنند.

مجوز

خوش‌بختانه موسیقی همواره در صنایع خلاق مانند صنعت تصویر و بازی‌سازی، نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ای داشته اما متأسفانه وقتی اسپانسرها با موزیسین‌ها قرارداد می‌بندند، این موارد را در نظر نمی‌گیرند و در نتیجه، یک قرارداد کاملا معمولی با آن‌ها تنظیم می‌کنند! فرقی هم نمی‌کند که موزیسین برای یک اثر لاکچری موسیقی ساخته است یا برای یک اثر معمولی! در چنین شرایطی، تمام ارتباطات با نوازندگان مستقل، به کمک مجوزها مدیریت می‌شوند.

ارتباط با یک گروه موسیقی یا سایر مدیوم‌های هنری، بیش از آن چیزی است که فکرش را بکنید. با کمی تأمل در می‌یابیم که یک ترکیب مناسب، می‌تواند به یک فرصت تبلیغاتی ناب و ایده‌آل برای هنرمند تبدیل شود. همه ما حداقل یک موزیسین را می‌شناسیم که از طریق سینما با وی آشنا شده‌ایم.

مدیریت هنرمندان

مدیران برنامه، تنها شرکای هنرمندان هستند و بنابراین، روابط منحصر به فردی با آنان دارند. مدیران برنامه تنها کسانی هستند که همیشه از نظر مالی، با هنرمند، هم‌سو هستند 🙂 این افراد، به جای آن‌که روی بخش کوچکی از صنعت تمرکز کنند، روی استراتژی‌های بلندمدت در تمام زمینه‌ها کار می‌کنند و بدین ترتیب می‌توانند هنرمند را در اتخاذ تصمیمات مهم اقتصادی، یاری دهند.

از این گذشته، همان‌طور که از نام این افراد بر می‌آید، آن‌ها تمام فعالیت‌های حرفه‌ای هنرمند را «مدیریت» و هماهنگ می‌کنند. مدیران برنامه برای هماهنگی امور حرفه‌ای هنرمندان باید دانش و درک گسترده و عمیقی از صنعت موسیقی و نحوه کار آن داشته باشند.

در چنین تخصص و مهارت جامع و همه‌جانبه‌ای، مدیران برنامه باید بتوانند خلاءهای موجود را پر کنند. بنابر نیازهای هنرمند، مدیر برنامه باید بتواند ناشران را جایگزین کند، به‌شکل حرفه‌ای برای تبلیغات و اجراهای زنده مذاکره کند و… . به بیان ساده، تمام هماهنگی‌ها، معاملات و مذاکرات توسط مدیران برنامه انجام می‌شود و آن‌ها ستون فقراتِ حرفه و بیزینس هنرمندان هستند.

صنعت نشر موسیقی

موزیسین‌ها چگونه کسب درآمد می‌کنند؟” جواب این سوال، به آن سادگی که مردم عوام فکر می‌کنند، نیست و شاید صنعت نشر، پیچیده‌ترین و مبهم‌ترین منبع درآمد در تجارت موسیقی باشد! هدف ناشران موسیقی، جمع‌آوری حق‌الزحمه Royalty موزیسین‌هاست. حق‌الزحمه Royalty در واقع مجموعه پرداخت‌ها به ازای تعداد کپی‌ها یا اجراهای زنده یک قطعه موسیقی است.

این حق‌الزحمه به خالق اثر تعلق می‌گیرد و هدف ناشران، جمع‌آوری این حق‌الزحمه است! توجه داشته باشید که این حقوق، به ازای اثر هنری اورجینال به هنرمند پرداخت می‌شود نه برای ضبط آن اثر. پرداخت حقوق به ازای ضبط موسیقی بر عهده صنعت ضبط است.

می‌توانیم با اطمینان بگوئیم که هنوز هم متوجه نحوه کار صنعت نشر نشده‌اید 🙂 فی‌الواقع حق‌الزحمه Royalty قبل از آن‌که به دست ترانه‌سرایان و آهنگ‌سازان برسد، مبلغی از آن به انجمن‌های PRO یا همان “مؤسسات حفاظت از حقوق اجراهای زنده” (مانند ASCAP ، BMI ، SACEM و…) ، MCO یا MRO یا همان “مؤسسات حفاظت از حقوق فنی آثار هنری” (مانند HFA در امریکا و MCPS در بریتانیا) ، ناشران اصلی و فرعی پرداخت می‌شود. همین فرآیند به‌ظاهر ساده می‌تواند تا ۲ سال به‌طول انجامد. تازه بعد از این فرآیند طولانی، باید حقوق ناشران، نویسندگان، وکلا و… پرداخت شود. میزان این حقوق در کشورهای مختلف، متفاوت است.

به هر حال، نحوه درآمدزایی صنعت نشر کمی مبهم و پیچیده است و در اغلب موارد، حتی موزیسین‌های حرفه‌ای و باتجربه هم نمی‌توانند آن را کامل درک کنند. البته اگر موزیسین‌ها این فرآیندها را به‌شکل دقیق طی کرده باشند، ممکن است بتوانند روش محاسبه و نحوه درآمدزایی ناشرین را درک کنند. بگذارید یک واقعیت جالب را برایتان روشن کنیم. گفته می‌شود مایکل جکسون صاحب حقوقی تمام تشکیلات گروه The Beatles است. دانستن این موضوع می‌تواند تمام زوایای پیدا و پنهان این تجارت را آشکار سازد.

رادیو

با وجود پلتفرم‌های استریم و شیوه فعلی پخش موسیقی، آینده رادیو تقریبا غیرقابل‌پیش‌بینی است. در حقیقت با فراگیری پلتفرم‌های استریم آنلاین، رادیو با چالش‌های جدی و جدیدی برای جذب مخاطب روبه‌رو شده. متأسفانه امروزه به دلیل پیچیدگی قوانین کپی‌رایت و محدودیت‌های قانونی موجود بر سر فرکانس‌های AM/FM ، حتی کمپانی‌های بزرگی مانند iHeart ، Bauer Media و SiriusXM نیز توان رقابت با غول‌های استریم را ندارد و اصلا نمی‌توانند به مخاطبین میلیونی در سراسر جهان حتی فکر کنند 🙁

البته این “محلی بودن” رادیوها یک سکه دوطرفه است. شاید رادیوها در سطح جهانی، توان رقابت با سرویس‌های استریم را نداشته باشند اما وقتی صحبت از بازارها و کانال‌های محلی به میان می‌آید، برندده اول و آخر، رادیوها هستند؛ چراکه قدرت خود را به عنوان کانال‌های ارتباطی بومی و محلی حفظ کرده‌اند. با گذشت زمان و ابداع فناوری‌های جدید، بسیاری از رادیوهای قدیمی و سنتی، سرمایه‌گذاری هنگفتی برای ورود و فعالیت در دنیای دیجیتال انجام داده‌اند.

خوش‌بختانه با وجود دنیای دیجیتال، رادیوها اکنون می‌توانند تعامل بهتری با مخاطب‌شان داشته باشند. هرچند این روزها رادیو جایگاه خودش به عنوان اصلی‌ترین مرجع کشف استعدادهای موسیقی را از دست داده اما همچنان به عنوان بهترین کانال تبلیغاتی در حوزه موسیقی شناخته می‌شود و نقش تعیین‌کننده‌ای در تجارت موسیقی دارد.

مسائل حقوقی

هر بخش از صنعت موسیقی، قوانین و نحوه کار خاص خودش را دارد و در مواقعی که قوانین، صریح و روشن نیستند، رعایت این مقررات می‌تواند همکاری بین بخش‌های مختلف را هموارتر و آسان‌تر کند.

علاوه بر این، قوانین هر کشور با کشور دیگر متفاوت است. بنابراین اگر مغایرتی در بین آن‌ها وجود داشته باشد، آن‌ها را نادیده می‌گیرند. در عین حال، قانون‌گذاران همواره در حال تلاش برای ارائه راه‌حلی جهت رفع مشکلات دنیای دیجیتال و روشن کردن نقاط تاریک تجارت موسیقی هستند. چنین اقداماتی می‌توانند صنعت موسیقی را به کل تحت تأثیر قرار دهند.

در نتیجه، ما با یکی از متحدترین صنعت‌های جهان روبه‌رو هستیم که توسط قانون‌گذاران و قراردادهای مستقل و جداگانه اداره می‌شود. چه این را دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید، به هر حال هر موزیسین حرفه‌ای باید درک نسبتا خوبی از قوانین دنیای موسیقی داشته باشد.

مخاطبان و طرف‌داران

ارتباط و تعامل بین هنرمند و طرف‌داران، فاکتور غیرقابل‌انکاری برای موفقیت حرفه هنرمند به حساب می‌آید. طرف‌داران همیشه سعی می‌کردند هنرمند مورد علاقه‌شان را به دیگران معرفی کنند و در واقع منبع تبلیغاتی خوبی به حساب می‌آمدند. هرچه روابط و تعاملات از باشگاه‌های طرف‌داری به سمت رسانه‌های جمعی و فضای آنلاین رفت، ارتباط طرف‌داران با هنرمندان، بیشتر از قبل احساس می‌شد و امروزه این ارتباط، از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

تکنولوژی تقریبا همه ارتباطات را دگرگون ساخته؛ از ارتباط هنرمندان با طرف‌داران گرفته تا ارتباط طرف‌داران با یک‌دیگر و با جامعه. در دنیای وب ۲.۰ ، طرف‌داران به نوبه خود، رسانه هستند و گاهی اوقات توجه به این موضوع می‌تواند تأثیری بسیار فراتر و بهتر از کانال‌های تبلیغاتی رایج و سنتی داشته باشد.

منبع soundcharts
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.