معرفی ژانرهای موسیقی

امبینت (Ambient)

امبینت طیف گسترده ای از انواع موسیقی را در بر می گیرد و تمرکز آن، بیشتر از ساختار موسیقیایی، بر روی صداهاست. هدف نهایی امبینت این است که با کمک قطعات وکال، سازهای متعارف و غیرمتعارف، آهنگی خلق کند تا حس و حال (Mood) خاصی را به مخاطب القاء نماید. این سبک می تواند دارای صدای خواننده هم باشد ولی بخش عمدۀ آن با تجهیزات موسیقی بی کلام اجرا می شود. امبینت محدود به مود یا صدای خاصی نیست و از این ایده پیروی می کند که می توان بدون وابستگی به ساختارهای تئوریک موسیقی و خوانندگی، هر نوع جو و اتمسفری را ایجاد کرد. امبینت با توجه به گسترۀ کاربردهایش در بسیاری از سبک های موسیقی به کار می رود.

بلوز (Blues)

موسیقی بلوز یک سبک آفریقایی-آمریکایی متعلق به مناطق جنوبی ایالات متحده بوده و از دلِ ترانه های کارگران، تصنیف ها و اشعار غمگین بیرون آمد و تا پایان قرن نوزدهم در همین سبک باقی ماند. این موسیقی در یک هارمونی ۱۲ میزانی نواخته می شد که البته محدود به این شکل باقی نماند و بعدها “نت های بلو” که تا حدودی با موسیقی وسترن کلاسیک در تضاد بود به آن اضافه شد.

در نیمۀ اول قرن بیستم، آمریکایی های آفریقایی تبار با ترکیب جاز گاسپل و بلوز، سبک جدیدی به نام ریتم اند بلو (Rhythm & Blue به اختصار آر اند بی) را ابداع کردند. این ژانر بعدها به زیرشاخه های دیگری مثل دلتا بلو، پیدمونت، جامپ بلوز و شیکاگو بلوز تقسیم شد. بعد از جنگ جهانی دوم بسیاری از نوازنده ها به خصوص در شهر شیکاگو، به الکتریک بلوز گرایش یافتند که یک سبک موسیقی متأثر از ژانر راک اند رول بود. همین داستان برای سایر موزیسین ها در سبک بلوز راک، هارد راک و هوی متال هم افتاد. از آن زمان به بعد مخصوصاً در حوالی دهۀ ۲۰۰۰ با روی کار آمدن گاراژ راک، این سبک جان تازه ای گرفت.

موسیقی کلاسیک (Classical)

موسیقی کلاسیک غنای تاریخی و سیطرۀ وسیعی بر نقاط مختلف دنیا داشته و به همین خاطر آن را می توان پایه و اساس ژانرهای موسیقیِ قرن بیستم دانست. تمامی سبک های موسیقی، خواه ناخواه ریشه در فرهنگ جوامع دارند ولی با این وجود باز هم ذیل موسیقی کلاسیک که مادر تمام ژانرهای موسیقی است قرار می گیرند. این سبک دوشادوش موسیقی فولکور یا سنتی، مسیر خود را طی می کند.

موسیقی کلاسیک ضمن حفظ مشخصه های فرهنگی، به لحاظ سبک، تنوع گسترده تری از فولکور دارد و همواره روی آن اثرگذار بوده است. در واقع این دو سبک موسیقی که به فرهنگ جامعه گره خورده اند نوعی همپوشانی با هم دارند. با این حال چند ویژگی مشترک وجود دارد که از طریقشان می توان فهمید کی و چگونه یک ژانر فولکور در دسته بندی کلاسیک قرار می گیرد. می توان گفت که موسیقی کلاسیک با توجه به جذابیت و ساختار پیچیده تر، بیشتر از فولکور مورد توجه قشر روحانیت، حاکمیت و علماست. مسلماً چنین حمایتی به موزیسین ها انگیزه می دهد تا با قدرت بیشتری موسیقی را گسترش دهند.

با توجه به فقدان موسیقی کلاسیک در جوامع غیر سلسله مراتبی به نظر می رسد که حمایت از چنین آهنگ هایی برای غنا بخشیدن به جنبه های اقتصادی، اجتماعی، علمی و مذهبی جامعه ضروری است. همچنین تمایز بین موسیقی کلاسیک و فولکور را می تواند منعکس کنندۀ این تمایز پنداشت. این نوع موسیقی با نام های مختلفی در سراسر دنیا شناخته می شود از جمله «موسیقی جدی» در لهستان، «موسیقی مناسب» در کره و به صورت عمومی «موسیقی هنری».

کمدی (Comedy)

کمدی طیف وسیعی از سبک های موزیکال و غیر موزیکال را در بر می گیرد. ولی قاعدۀ مشترک در ژانرهای منشعب از کمدی طنزمایگی آن است. کمدی موزیکال حقایق فرهنگی جامعه را به شکل طنز ارائه می دهد و معمولاً برای این کار از یک شعر خنده دار یا آواز رپ استفاده می کند. کمدی غیر موزیکال در بر گیرندۀ سبک های دیگری مثل اسکچ کمدی، استندآپ کمدی و شوخی تلفنی است.

کانتری (Country)

کانتری یک سبک پرطرفدار موسیقی است که چیزی در حدود یک قرن پشتوانۀ تاریخی دارد. منشأ این سبک به ناحیۀ آپالاچیای شرق ایالات متحده و نواحی جنوبی آمریکا بر می گردد که آن زمان تحت سلطۀ موسیقی فولکور ایرلندی و انگلیسی بود. اولین خودنمایی گستردۀ سبک کانتری در سازهای کمانچه (fiddle)، گیتار، بانجو و سایر سازهای زهی در اوایل دهۀ ۱۹۲۰ ظاهر شد. در اواخر دهۀ ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰، جیمی راجرز و خانوادۀ کارتر جزو ستاره های این سبک بودند. استایل اجرای آن ها یودلینگ و کانتری گاسپل بود که به سبک اصلی کانتری در آن دوران بدل شد.

در سال ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ گرایش به سبک گاسپل و یودلینگ کاهش یافت و جای آن را سبک وسترن سوئینگ (Western Swing) و هانکی تونک (Honky Tonk) گرفت. شاخۀ دیگری از کانتری سبک بلوگرس بود که سال ها در شهرت باقی ماند. در این شرایط سبک های قدیمی موسیقی کانتری، موسیقی سنتی آمریکایی شناخته می شد که این موضوع اولین بار در نمودارهای جوک باکس در سال ۱۹۴۰ نمایان شد. اولین نمودارهای جوک باکس دربارۀ سبک کانتری تا سال ۱۹۴۹ تحت عناوین juke box hillbilly records و juke box folk records و زیرگروه دو ژانر وسترن و کانتری عنوان می شد.

هانکی تونک تا ۱۹۵۰ در شهرت باقی ماند ولی از اوایل ۱۹۵۰ کارهای هنک ویلیامز بر زبان افتاد ولی در اواسط این دهه سبک کانتری تنها ژانر مورد علاقۀ مردم نبود. به عنوان مثال کارهای سبک Rockabilly نیز که حلقۀ ارتباطی موسیقی hillbilly و راک اند رول بود در محبوبیت قرار داشت. ولی بحث اصلی تاثیر موسیقی کانتری، کانتری بویگی (Country Boogie) و R&B روی به وجود آمدن سبک راک است. در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ به خاطر روی کار آمدن تجهیزات و تولیدات موسیقی بهتر به خصوص رونق گرفتن کار ارکسترها و شکل گیری زیر شاخۀ جدیدی از ژانر کانتری تحت عنوان Nashville sound هانکی تونک عملاً از شهرت افتاد.

در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ و در طول دهۀ ۱۹۷۰ سبک کانتری پاپ حد و مرز بین ژانر کانتری و سایر آهنگ های اصیل آمریکایی را از بین برد. همچنین سبک کانتری راک بیش از آنکه توجه مخاطبان کانتری را به خود جلب کند باعث موفقیت بیشتر گروه های موسیقی راک شد. در هر صورت این تغییرات نتوانست برای مدت طولانی طرفداران سبک کانتری را راضی نگه دارد.

موسیقی کانتری به رشد خود ادامه داد تا زمانی که محبوب ترین ژانر موسیقی ایالت متحده به خصوص در قسمت های جنوب و میانۀ غرب شد. گاها برای ایجاد تمایز بین کانتری معاصر از آن چیزی که متعلق به ۳۰ سال قبل و هانکی تونک بود از عنوان «کانتری جدید» یا «کانتری اصلی» استفاده می کنند. ولی در میان سنت گرایان جریانی شکل گرفت که نتیجۀ آن بازگشت کانتری به همان عقبۀ تاریخی اش بود.

دنس (Dance)

دنس را می توان آغازگر سبک های جدید موسیقی مثل دیسکو، الکترونیک دنس و دنس پاپ دانست و همانطور که از نامش پیداست هدف آن خلق یک موسیقی شاد و مناسب رقص است.

الکترونیک (Electronic)

موسیقی الکترونیک گونه ای موسیقی است که سازهای الکترونیک ساختار اصلی آن را تشکیل می دهند. این موسیقی که اغلب بی کلام اجرا می شود در اوایل تحت سلطۀ افرادی مثل Edgard Varèse and Karlheinz Stockhausen بود و اغلب ترکیبی از کلاژهای مجازی حاوی لوپ ها، سایرن، اسیلاتورها و … بود. اولین آهنگسازی که با ملودی و ریتم یک موسیقی الکترونیک درست کرد رایموند اسکات بود.

از سال ۱۹۶۰ به بعد با آغاز فعالیت گروه هایی مثل Silver Apples و Noise White موسیقی الکترونیک کم کم وارد سبک پاپ شد تا آنجا که نهایتاً منجر به ظهور سبک هایی مثل سینث پاپ (Synthpop) یا تکنوپاپ شد. این موسیقی عامه پسند بوده و معمولاً هستۀ اصلی آن را سینتی سایزرها تشکیل می دهند. البته این سبک مخالفانی هم دارد که معتقدند الکترونیک یک موسیقی مرده و بی روح است.

اکسپریمنتال (Experimental)

این سبک که به موسیقی تجربی هم معروف است، آزادترین نوع آهنگ در تاریخ موسیقی است. آهنگ های اکسپریمنتال بیشتر در اواسط قرن بیستم میلادی و در آمریکای شمالی ظهور کردند. تولید موسیقی در این سبک بسیار منعطف است. هر نوع سازی مثل گیتار، ساکسوفون، ویولنسل و حتی صدای انسان در این آهنگ ها می تواند حضور داشته باشد. در این موسیقی آهنگساز می تواند از چیزهای بسیار غیر قابل انتظار استفاده کند که در زیرشاخه هایی مثل موسیقی اینداستریال و Musique concrète به وفور از آن استفاده می شود. در این روش از ترکیب چندین صدا یا افکت کلاژهای صوتی تولید می شود.

صدایی که به این روش تولید می شود معمولاً فراتر از مرزهای موسیقی سنتی است. نتیجه بهره گیری از سازهای سنتی خارج از ساختارهای آکادمیک، چیزی شبیه بداهه نوازی یا امپروایزیشن است که مسلماً برنامه ریزی خاصی ندارد. صرف نظر از نوع اجرا، آهنگ های اکسپریمنتال برخلاف سایر سبک های موسیقی، ریتم و تمپوی مشخصی ندارند و بافت آهنگ نیز می تواند تخریب شده باشد.

ریشه های موسیقی اکسپریمنتال را می توان در موسیقی کلاسیک (قرن ۲۰ ام میلادی) در جنبش هایی همچون فوتوریسم یافت. اولین موزیسین هایی که به صورت آکادمیک وارد این سبک شدند افرادی چون John Cage ،Luigi Russolo و Pierre Schaeffer بودند ولی هنرمندانی خارج از دانشگاه همچنان به روش بداهه نوازی و جز آزاد در این سبک فعالیت می کردند که نوعی ادغام تجربیات موسیقیایی در آهنگ بود. با همین روند افراد دیگری نیز همچون Einstürzende Neubauten و Supersilent به روش تجربی رو آوردند. از اواخر قرن بیستم با محبوبیت سازهای الکترونیک مثل سینی سایزر و نرم افزارهای آهنگسازی افراد بیشتری وارد حوزۀ آهنگسازی شدند یا حداقل توانستند تجربۀ آهنگسازی داشته باشند.

گفتنی است که امروزه واژۀ اکسپریمنتال یا تجربی به عنوان پسوند در ادامۀ بعضی از سبک های موسیقی قرار می گیرد که معنی اش این است که آن سبک با تغییراتی در ساختار یا ترکیب اصلی همراه است. این تغییرات همانطور که از نام آن ها پیداست تجربی و برای ایجاد نوعی غیرمعمول یا نوینی از آن سبک به کار می رود. این لفظ حتی به موسیقی الکترونیک هم نسبت داده می شود. به طور خلاصه اکسپریمنتال به نوعی موسیقی گفته می شود که سبک خاصی نداشته و در جریان کلی موسیقی جای مشخصی ندارد.

فیلد رکوردینگ (Field Recording)

فیلد رکوردینگ به خاطر شباهت زیاد به فونوگرافی یا صدانگاری گاهی به همین نام نیز نسبت داده می شود. فیلد رکوردینگ به هر متریال ضبط شده خارج از استودیو اطلاق می شود؛ از کپچر کردن صدای طبیعت مثل صدای آب، باد، حیوانات تا صدا از زندگی روزمره مثل قدم زدن و همهمۀ مردم، صدای بازی کردن بچه ها، حرکت قطار، ترافیک و شلوغی شهر و … . این صداها معمولاً در ژانرهای دیگر موسیقی مثل اکسپریمنتال، امبینت، Musique concrète و … به کار می روند. این سبک را می توان در تعریفی عام به هر چیزی که خارج از استودیو ضبط می شود نسبت داد اعم از مکالمه، موسیقی زنده و … ؛ ولی چیزی که بیشتر به این ژانر مربوط می شود ضبط صدای محیط است.

فولک (Folk)

فولک یک اصطلاح بسیار کلی برای موسیقی به شمار می رود که ریشه در سنت های شفاهی جوامع بشری دارد. این موسیقی در شمار موسیقی سنتی یا به طور دقیق تر، موسیقی فولکور قرار می گیرد که در اوایل قرن بیستم رشد کرد و بعدها در دهۀ ۶۰ به اوج محبوبیت خود رسید. این موسیقی غالباً از دلِ توده های مردمی همچون کارگران، اجتماعات مذهبی و خانواده ها سر درآورده است. در این تعریف مردم به هر گروهی اعم از ملیت ها، قبایل، اقوام، مشاغل، خانواده ها و … یا به موسیقی سنتی مناطق مختلف همچون موسیقی بومیان آمریکا، موسیقی قبیلۀ هیل تریب، موسیقی فولکور کانادایی، ترانه های کار و موسیقی فولک شرق آسیا اطلاق می شود.

در حال حاضر موسیقی فولک به دو دستۀ کلی تقسیم می شود: فولک سنتی و فولک معاصر. فولک سنتی که زیردستۀ موسیقی محلی محسوب می شود انواع مختلفی از آهنگ های محلی را شامل می شود. این سبک را می توان زیربنای اصلی موسیقی فولک دانست. با نگاهی به تاریخچۀ فولک می توان ردپایی از دستکاری ترانه ها و تکامل آهنگ ها را دید که در قالب ریتم هایی مشابه اما در مقیاس های مختلف نواخته شده اند. در اوایل تلاش می شد این سبک را به دو دستۀ روستایی و شهری تقسیم کنند ولی امروز همانطور که می بینیم این رویکرد به صورت گسترده ای رد شده است. در اواسط قرن بیستم، موسیقی فولک معاصر به دسته ای از آهنگ ها اطلاق می شد که ریشه هایی از موسیقی فولک اروپایی و آمریکایی در آن وجود داشت.

هیپ هاپ (Hip Hop)

هیپ هاپ به طور عمده در سواحل شرقی ایالات متحده در اواخر ۱۹۷۰ روی کار آمد. این موسیقی به جای استفاده از ملودی های هارمونیک یا خوانندگی وکال، بر ریتم آهنگ و الگوهای آوایی تأکید دارد. ریشه های اصلی این سبک را می توان در سبک دی جی ردیابی کرد که خود نوعی موسیقی رگه (Reggae) به حساب می آید و در آثار DJ Kool Herc می توان نمونه های آن را دید. مشتقات دیگر هیپ هاپ مثل دیسکو و فانک باعث شد تا این سبک از کوچه و خیابان وارد اجتماعات شهری شود طوری که در فاصلۀ سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ شهر نیویورک و سپس کل آمریکا و همچنین سایر کشورها با هیپ هاپ آشنا شدند. نهایتاً با دخالت دو ژانر جز و سول، هیپ هاپ به شکل امروزی خود درآمد.

جز (Jazz)

جز در جوامع آفریقایی-آمریکایی در جنوب ایالات متحده حوالی قرن بیستم ریشه دوانده است. جز متأثر از دیگر سبک های موسیقی همچون بلوز و رگتایم و همچنین تیم های اثرگذار موسیقی همچون نیوئورلئان براس باند که خود آمیخته ای از موسیقی شرق آفریقا و موسیقی ارتش اروپا بود در دهۀ ۱۹۳۰ با ابداع زیرشاخه ای از جز به نام سوئینگ خیلی سریع خودش را به عنوان یک ژانر اثرگذار موسیقی به ثبت رساند. صداهای به کار رفته در جز در قرن اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده است ولی کماکان بداهه نوازی المان اصلی آهنگ های جز را تشکیل می دهد.

ژانر بلوز در اوایل ساختاری متشکل از الگوی تکراری ندا-پاسخ بود که شکلی از موسیقی فولک در میان سیاه پوستان آمریکایی واقع در مناطق روستایی محسوب می شد و نوعی بداهه نوازی به حساب می آمد. در کنار بداهه نوازی، نت های موسیقی بلوز و پلی ریتم های همزمان به کار رفته در آن شاخص خوبی برای شناخت پایه های اصلی سبک جز است. این ژانر به شکل موثری واژگان موسیقایی خود را وارد تئوری موسیقی کرده تا ویژگی های منحصر به فردی همچون سوئینگ را که نوعی احساس ریتمیک با فواصل مشخص در بین پرفرمرها است و استفادۀ وسیع از ii–V–I progression را بیان کند.

در میان اولین سبک های شناخته شده از این ژانر می توان به دیکسی لند متعلق به نیوئورلئان در سال ۱۹۱۰ و استراید که شکلی از موسیقی پیانو و توسعه یافتۀ سبک رگتایم است اشاره کرد. جز تا دو دهه به گسترش خود ادامه داد تا اینکه بعد از اولین محبوبیت بین المللی، بخش عمدۀ تمرکز از سوئینگ که مبتنی بر رقص بود به سبک ریتمیک پیچیده تری به اسم بی پاپ در اواسط دهۀ ۴۰ معطوف شد.

حرکت به سمت بی پاب باعث شد تا بر ویژگی های موجود در تک نوازی های تک نفره که مشخۀ جز در دهه های بعدی بود تمرکز بیشتری شود. بعدها در مقابل این سبکِ پرشور نوعی از جز تحت عنوان کول جز هم که نسخۀ آرام تر با تکنیک نوازندگی ملایم بود روی کار آمد. ارنجمنت کنترل شده در این سبک اجازه می داد تا به تقلید از موسیقی کلاسیک جریان سومی در موسیقی جز شکل گیرد. بعدها جز آفریقایی-کوبایی و سامبا-جز که الهام گرفته از موسیقی برزیل بود نهایتاً جز را به شکل غربی امروزی نزدیک کرد.

ساخت زیر شاخه های جدید جز ادامه یافت و سبک مدال جز که به جای آکوردها از حالت موزیکال در چارچوب اصلی استفاده می کرد به وجود آمد. ده سال بعد فری جز ظهور کرد که خود زمینه ای برای تولد سبک دیگرِ آوانت گرید جز بود. اواسط دهۀ ۶۰ در بحبوحۀ جنبش حقوق مدنی آمریکا، جان کلترین زمینه ساز ظهور سبک جدیدی از جز به نام جز معنوی یا اسپیرچوال شد که متأثر از طیف متنوعی از آهنگ های مذهبی، غیر وسترن و به ویژه موسقی رایج در جنوب شرق آسیا بود.

تداوم ادغام سبک های موسیقی و خلق زیرشاخه های جدید جز به خصوص ژانرهای موسیقی آفریقایی-آمریکایی سبک های دیگری از جز مثل جز فانک را روی کار آورد که شباهت های زیادی با سول جز داشت. با افزایش محبوبیت موسیقی راک در دهۀ ۷۰ جز وارد راک هم شد طوری که سبک های دیگر جز مثل جز راک و جز فیوژن متولد شدند که روح بداهه نوازی هارمونیک در جز را با تجهیزات نوازندگی الکترونیک ترکیب می کرد و خروجی آن یک موسیقی ریتمیک راک بود.

البته این ترکیب خالی از انتقاد نبود و بسیاری از دوست داران جز، سبک فیوژن را اصلاً ایدۀ خوبی نمی دانستند چون معتقد بودند چنین ترکیبی با روح جز مخالف است. افزون بر این بسیاری از مبدعان سبک جز از جمله مایلز دیویس، از سبک های هارد باپ به فیوژن رفتند و از آنجا به جز ملایم یا نرم رسیدند. در دهۀ ۱۹۹۰ با محبوبیت موسیقی الکترونیک، جز وارد عصر جدیدی به نام نئو جز شد که تجربۀ جدیدی از جز به شنوندگان خود منتقل می کرد.

متال (Metal)

با اینکه ریشۀ دقیق هوی متال مشخص نیست ولی می توان برآورد کرد که این ژانر در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ توسعه یافته است. هوی متال تأثیر زیادی از گروها های افسانه ای بلوز راک همچون، Led Zeppelin Cream, The Rolling Stones و The Who گرفته است.

صرف نظر از اینکه آغازگر هوی متال چه گروهی یا چه کسی بوده، این ژانر در اوایل ۱۹۷۰ به محبوبیت زیادی دست یافت و در انگلستان و ایالات متحده گروه های بزرگی در سبک هوی متال روی کارآمدند. گروه هایی مثل AC / DC، Judas Priest، Motörheadand Thin Lizzy.

خصیصۀ اصلی متال در اوایل، شکل گیری خشونت بود؛ خشونت در نواختن ریف ها، درام های خشن، تک نوازی های طولانی (اغلب گیتار) و آواز خوانی با صدای بلند. در واقع در این سبک موسیقی حس شلوغی و خشونت بیش از هر چیز دیگری شنیده می شود. نوع پوشش نیز در اجرای صحنه ای متال متمایز است؛ غالب رنگ های به کار رفته در صحنه مشکی است و معمولاً پرفرمرها لباس تنگ چرمی به تن دارند.

اغلب خواننده ها و نوازنده های این ژانر به تبعیت از جنبش ضدفرهنگ هیپی در ۱۹۶۰، موهای مشکی بلند دارند. شعرهای به کار رفته در متال غالباً ضد ارزش های فرهنگی است و جنبه های تاریک و افسرده ای مثل شیطان پرستی، بی خدایی، مواد مخدر، جنگ، مرگ و خودکشی را هدف قرار می دهد.

نماد اصلی هوی متال فرشتۀ اخراج شده از بارگاه الهی یعنی ابلیس است و چیزی که می توان به صورت پررنگ در این سبک دید ترویج شیطان پرستی، رفتارهای ضد اجتماعی و توصیه به فردیت و تنهایی است.

از اوایل ۱۹۷۰، متال به زیرشاخه های زیادی تقسیم شد که هر کدام تم و ویژگی خاصی داشتند. به عنوان مثال (Death metal) زیرشاخه ای بسیار تهاجمی از متال محسوب می شود که موسیقی آن گوش خراش همراه با درام ها و تمپوی سریع با ساختار موسیقیایی پیچیده و تأکید بر جنایت و کارهای خلاف عرف است.

از سوی دیگر بلک متال زیرشاخه ای از متال است که بیشتر به تولید موسیقی لو-فای (Lo-Fi) تمرکز دارد تا شدت اثرگذاری اصوات خشن، ترانه های غیرمتعارف و اشعار شیطانی و ضد مسیحیت را بیشتر کند. با اینکه سبک های مختلف متال تفاوت های زیادی با هم دارند ولی در همۀ آن ها پیام اصلی متال که از اوایل شکل گیری وجود داشت حضور دارد یعنی: فرد گرایی.

عصر جدید (New Age)

موسیقی عصر جدید اغلب روی ملودی های مسالمت آمیز و آرام بخش (برای مدیتیشن) تمرکز دارد. این موسیقی انواع مختلفی دارد: مثلاً عصر جدید الکترونیک مبتنی بر سینتی سایزر، نت های کشیده و بلند و ضرب آهنگ های سادۀ درامز است. عصر جدید آکوستیک از سازهایی مثل فلوت، پیانو و گیتار برای ایجاد فضایی آرام استفاده می کند کما اینکه گاهی از نمونه های دیجیتال این سازها نیز استفاده می شود.

از معروف ترین آرتیست های این سبک می توان به Mike Oldfield, Enigma, Popol Vuh و Vangelis اشاره کرد. تعدادی از هنرمندان این سبک نوعی موسیقی فولک یا سنتی را هم وارد کار خود کرده اند تا صدایی خاص و متمایز ایجاد کنند. به عنوان مثال Enya و Clannad افرادی هستند که عصر جدید را با موسیقی عامیانۀ سلتیک ترکیب کردند تا ژانر عصر جدید سلتیک را پدید آورند. به همین ترتیب Cusco و Medwyn Goodall که موسیقی آمریکایی را به سبک Andean New Age اجرا می کردند.

پاپ (Pop)

موسیقی پاپ بیش از سایر ژانرها تحت تأثیر اقتصاد، تولید و بازاریابی انبوه قرار دارد که اولین تلاش برای همه گیر شدن آن در قرن نوزدهم صورت گرفت. این نخستین بار بود که ترانه سرایان می توانستند بدون سفرهای تبلیغاتی یا حمایت از گروه های موسیقی، درآمد مستقل داشته باشند. اختراع سیلندرهای فونوگرافیک در پایان قرن نوزدهم و مهم تر از آن تکنولوژی دیسک های موسیقی در اوایل دهۀ بیستم، استاندارد آهنگسازی و پتانسیل نشر انبوه آثار موسیقی را یک گام بلند، به جلو راند.

آهنگ های غیرکلاسیک در نیمۀ نخست قرن بیستم عمدتاً موسیقی محبوب (Popular) شناخته می شدند و نه پاپ. با این حال، موسیقی محبوب، از ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۰ که مطابق میل مردم آمریکا است غالباً به عنوان موسیقی پاپ سنتی شناخته می شدند. اقتصاد رو به رشد بعد از جنگ جهانی دوم و ظهور دوران راک اند رول دوران جدیدی از مصرف گرایی را بین نوجوانان رقم زد و در همین دوران نیز موج اول سلبریتی های پاپ سر از لاک در آوردند. در بسیاری از منابع، توصیه شده واژۀ پاپ را برای قبل از ۱۹۵۰ اعمال کنیم ولی سال ۱۹۵۰ بود که پاپ به عنوان یک پدیدۀ همه گیر فرهنگی پدیدار شد.

از آنجایی که Pop خلاصه شدۀ Popular است و در برهه های زمانی مختلف موسیقی محبوب تغییر می کند، اطلاق این واژه به سبک مجزایی از موسیقی، کمی ناخوشایند است. به هر حال، اغلب آهنگ های پاپ ویژگی های مشترکی چون جذابیت، ملودی جوان پسند، ترانه های امروزی و دسترسی آسان دارند که مطابق سلیقه عموم افراد، به ویژه جوانان است. ترانه های پاپ معمولاً توسط تیم های بزرگ موسیقی و آهنگسازان حرفه ای ساخته می شوند.

موسیقی پاپ بیشتر از موسیقی راک روی وکالیست یا خواننده تأکید دارد و ساختار موسیقی آن دارای نظم خاصی است. مثلاً در ابتدای همۀ آهنگ های پاپ یک مقدمه یا اینترو وجود دارد و در ادامه قطعات صدا با نظم خاصی قرار می گیرند. در دهۀ ۱۹۶۰ گروه انگلیسی بیتلز که جزو بزرگان سبک راک بودند با تغییر نت ها چالش جدیدی برای سبک پاپ ایجاد کردند. در دهۀ ۱۹۷۰ بسیاری از سافت راک ها مسیر خود را به موسیقی پاپ تغییر دادند. با پایان این دهه، سبک دیسکو با الگو گرفتن از پاپ، ژانر dance-pop را به وجود آورد که تمرکز آن روی رقص و حرکات موزون بود.

پاپ و R&B همواره در تقابل مستقیم و غیر مستقیم هم بوده اند. در دهۀ ۱۹۸۰ مرزهای موسیقی پاپ با روی کار آمدن اسطوره هایی مثل مایکل جکسون باز هم دستخوش تغییر شد. در قرن ۲۱ موسیقی هیپ هاپ بیشترین تاثیر را بر موسیقی پاپ گذاشت طوری که بسیاری از ستاره های پاپ، از سازندگان موسیقی هیپ هاپ برای آهنگ های خود استفاده می کردند. سرانجام موسیقی پاپ محبوبیت جهانی یافت (پاپ ایرانی، پاپ هندی، پاپ کره ای و … .) و این موضوع به خوبی نفوذ این ژانر به عنوان یک جریان اقتصادی در بین مصرف کننده ها را نشان داد.

پانک (Punk)

پانک یک از انواع سبک های موسیقی است که مشهور به سادگی، صداقت و مردمی بودن است. ریشه های پانک را می توان به Proto-Punk و گاراژ راک به سال ۱۹۶۰ نسبت داد ولی موفقیت اصلی این ژانر یک دهه بعد در سبک پانک راک پدیدار شد. از آن زمان پانک در سایر گرایش ها مثلاً پانک هارد کر و سایر استایل ها مثل الکترونیک، متال و اسکا توسعه یافت.

آر اند بی (R&B)

سبک R&B (شکل اختصاری Rhythm & Blues) از موسیقی آفریقایی-آمریکایی که در اواخر دهۀ ۱۹۴۰ نخستین بار واژۀ ریتم اند بلوز مطرح شد تا شکل معاصر R&B در دهۀ ۱۹۸۰ را در بر می گیرد. در خلال زمانی که عنوان R&B ناپدید شد (یعنی اواخر دهۀ ۱۹۶۰) تا ظهور مجددش در ۱۹۸۰ دو ژانر سول و فانک در اجتماعات آفریقایی-آمریکایی محبوبیت زیادی یافتند. این دو ژانر به شدت تحت تأثیر سبک R&B در دهۀ اول فعالیتش قرار داشتند به همین خاطر زیرمجموعه ای از آن محسوب می شوند. از ستاره های این ژانر می توان به افرادی چون James Brown, Aretha Franklin, The Temptations و Stevie Wonder اشاره کرد.

در اوایل دهۀ ۱۹۵۰، واژۀ فوق سبک های دیگری چون جامب بلوز، اشکال اولیۀ راک اند رول را هم در بر می گرفت. ولی چیزی که امروز بیش از بقیه آر اند بی خوانده می شود سبک هایی چون شکل اولیۀ ریتم اند بلوز، doo-wop و آر اند بی نیوئورلئان است. با روی کار آمدن سبک هیپ هاپ در دهۀ ۱۹۹۰، چتر گسترده ای که واژۀ R&B روی انواع آهنگ های آفریقایی-آمریکایی افکنده بود به زمین افتاد. گرچه این ژانر در کنار هیپ هاپ به گسترش خود ادامه داد ولی باز هم گهگاهی این تاثیر در قالب ژانرهای ترکیبی جدیدی مثل New Jack Swing نمایان می شد.

ریتم اند بلوز، سول و فانک ژانرهایی بودند که تحت تاثیر موسیقی آمریکایی به ایجاد سبک های دیگری مثل بریتیش ریتم اند بلوز، لاتین سول و آفروبیت کمک کرد. آر اند بی همچنین تاثیری زیادی روی سبک پاپ و دیسکو گذاشت. گفتنی است که واژۀ ریتم اند بلوز و مخفف آن R&B هر دو برای اولین بار در سال های پایانی دهۀ ۱۹۴۰ توسط بازاریابان برای اشاره به موسیقی سیاهان آمریکایی باب کرد.

این اصطلاح به عنوان جایگزینی برای race music استفاده شد که تا آن زمان برای اشاره به سبک موسیقی عامه پسند سیاهان آمریکا رواج داشت. ولی بعدها حالت مخفف، غالباً برای شکل معاصر R&B به کار رفت. بعلاوه این گفته که آر اند بی شامل سول و فانک می شود، دیگر به طور گسترده مورد قبول نیست و آن را کاملاً سبک مجزایی می دانند. آنچه مسلم است تاریخچۀ نمودارهای مجلۀ بیلبورد است که سردرگمی زیادی برای مخاطبان به وجود آورد. به هر حال، امروزه R&B به شکل معاصر آن گفته می شود و کمتر به نسخه های اولیه در دهۀ ابتدایی آن اشاره دارد.

موسیقی منطقه ای (Regional Music)

موسیقی منطقه ای به سبکی از موسیقی اشاره دارد که سنت های فرهنگی خاص یک منطقه را منعکس می کند. ژانرهای موسیقی، زمانی منطقه ای بودن خود را از دست می دهند تا به چارچوب های فرهنگی و سلیقۀ افراد آن ناحیه مقید نباشند. هر موسیقی محلی بنا به نوع مخاطبان، متعلق به منطقه خاصی است. به همین دلیل موسیقی منطقه ای، موسیقی فولکور یا سنتی یا هر موسیقی دیگری که غنای فرهنگی زیادی در آن نهفته را شامل می شود.

سِیر موسیقی منطقه ای از موسیقی ابتدایی و تاریخی آغاز می شود و راه خود را از میان ساختارهای پیچیده تری چون موسیقی فولکور، کلاسیک منطقه ای (کلاسیک عربی، کلاسیک هندوستان، کلاسیک ژاپنی و …) به سبک های مدرنی که اساس آن ها موسیقی سنتی است مثل کیپ وردی، کالیپسوی کارائیب، ام پی بی برزیل، رومبا کانالانای اسپانیایی و … باز کرده است.

موسیقی جهانی محدود به یک منطقۀ خاص نیست. با این حال سبک جهانی در شکل ابتدایی خود تکامل یافتۀ موسیقی منطقه ای به ویژه موسیقی آمریکایی و اروپایی است که مثال مشهورش آهنگ های کلاسیک وسترن، بلوز و جز است. با اینکه این سبک ها ریشه های تاریخی در موسیقی سنتی دارند ولی به عنوان یک مفهوم جهانی ادراک می شوند و از حالت منطقه ای خارج شده اند.

از آنجایی که جهانی شدن به شدت تحت تأثیر فناوری است، پیشرفت های تکنولوژیک نقش مهمی در تمایز موسیقی منطقه ای و جهانی ایفا می کنند. موسیقی منطقه ای معمولاً از سازهای سنتی مانند بانجو، بالالایکا، سی تار و آکاردئون استفاده می کند؛ در حالی که موسیقی جهانی به طور گسترده ای از ابزارهای مدرن و الکترونیک همچون بیس، گیتار الکتریک، درام ماشین، سینتی سایزر و بسیاری از تجهیزات الکترونیکی دیگر استفاده می کند. بعضی از سازها به خصوص آن هایی که ارتباط نزدیکی با موسیقی وسترن کلاسیک دارند (پیانو، ویولون، کلارینت و …) در هر دو سبک منطقه ای و جهانی و ژانرهای زیرمجموعه کاربرد دارند.

جدا از بحث ابزار، موسیقی منطقه ای تاکید ویژه ای روی تکنیک های سنتی آواز مثل یودلینگ، آواز خواندن از گلو، جوبک یا آواز پلی فونیک دارد. به علاوه، در طول سال های متمادی، در مناطق متعدد ریتم های جدید، مقیاس های زمانی و ساختارهای متنوع موسیقی به وجود آمده اند. به عنوان مثال Shomyo, Gagaku و تعدادی دیگر از سبک های متداول در موسیقی ژاپن از گام yo استفاده می کنند. گام های منحصر به فرد دیگری نیز در موسیقی ژاپن وجود دارند. این ویژگی ها در کنار ابزار و سبک آواز نمایانگر این است که ژانرهای منطقه ای چیزی بیشتر از صرفاً یک دسته بندی سادۀ جغرافیایی است.

گرچه موسیقی منطقه ای خلاف موسیقی جهانی است اما حجم قابل توجهی از انواع موسیقی وجود دارد که ترکیبی از هر دوی آنهاست. زیرشاخه های محلیِ ژانرهای جهانی در صورتی که از المان های منطقه ای مثل آفرو جاز، فانک لاتین، پاپ عربی و نظایر آن استفاده کنند جزو همین دسته محسوب می شوند. با این حال، ژانرهایی مثل پیکو پاپ، راک Yacht و polish yass صرف نظر از فرم منطقه ای موسیقی منطقه ای به شمار نمی روند چون در صدد گسترش موسیق جهانی هستند و نه منطقه ای.

راک (Rock)

راک یکی از محبوب ترین و پرکاربردترین ژانرهای موسیقی است که زیرشاخه های متعددی از آن پدید آمده است. ریشه های راک را می توان در آهنگ های اواخر دهۀ ۱۹۴۰ که حاوی المان های جامپ بلوز و سوئینگ بود و تا حدودی نقش گیتار الکتریک که از سبک شیکاگو بلوز گرفته شده بود در آن وجود داشت جستجو کرد. با اینکه اصطلاح «راک» که در ابتدا توسط هنرمندان بلوز در اواخر دهۀ ۱۹۳۰ برای توصیف نسخۀ پرطرفدار آهنگ های خود که تمپوی سریع تری داشت به کار رفت تا اواخر دهۀ ۱۹۴۰ به طور گسترده به کار نرفت.

راک در شکل اصلی خود نوعی موسیقی مبتنی بر آواز بود که معمولاً از یک ساختار ورس (Verse) کورس (Chorus) با یک ریتم بک بیت و به کار گیری گیتار الکتریک به شکلی سریع تر و خشن تر از ژانرهای قبلی تشکیل شده است. ساختار راک و صدای آن مبتنی بر گیتار الکتریک و گیتار بیس است. ریتم آهنگ غالباً توسط درامز تولید می شود ولی گاهاً خودِ گیتار هم برای این کار مورد استفاده قرار می گیرد.

با این حال، موزیسین های راک این ساختار بیس را در تمام آهنگ های خود تجربه کرده اند؛ بنابراین باندهای مختلف موسیقی راک اشتراکات زیادی با هم دارند. موسیقی راک از ابتدا جنبه های ضد فرهنگی را با هدف خدمت به شورش ها و اعتراضات هدف قرار داده که البته با ترویج راک، اهمیت این ویژگی کمرنگ تر شده است.

راک در جنوب ایالات متحده به وجود آمد و در دهۀ ۱۹۵۰ با دو شکل اصلی R&B و Rockabilly به محبوبیت رسید. راک اند رول برای توصیف آهنگ های ساخته شده توسط موزیسین های سیاه پوست همچون لیتل ریچارد و چانک بری به کار می رفت که با تمپوی سریعی R&B را اجرا می کردند و برای این کار از گیتار الکتریک، آمپلی فایر و میکروفون بهره می بردند. Rockabilly برای توصیف موزیسین های جوان وسترن سوئینگ به کار می رفت که R&B را در شکل سرعتی متأثر از موسیقی کانتری اجرا می کردند.

این اصطلاح بیشتر به موزیسین های سفید پوستی مثل کارل پرکینز اطلاق می شود و با آهنگ های الویس پرسلی به محبوبیت رسید. محبوبیت راک در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ و اوایل دهۀ ۱۹۶۰ کاهش یافت چون در این مقطع، موسیقی پاپ طرفداران بیشتری پیدا کرده بود. ولی توسعۀ زیرسبک های راک مثل گاراژ راک و سارف راک تا حدودی محبوبیت از دست رفته را جبران کرد و این ژانر را از یادها نبرد.

موسیقی راک در انگلستان از اسکیفل که یک ژانر مشتق یافته از جز و فولک است به وجود آمد. در دهۀ۱۹۶۰ به راه افتادن رویدادی فرهنگی تحت عنوان British Invasion از سوی باندهای موسیقی Rolling Stones و Beatles کمک کرد تا مجددا توجه عمومی به این ژانر برگردد. این گروه ها تمایل داشتند عناصر بلوز و راک آمریکایی را بازسازی کنند و آنها را با موسیقی محبوب انگلستان مثل موسیقی بیت و مود که موجب تاثیر متقابل بین ایالات متحده و انگلیس می شد ادغام کنند.

در طول دهۀ ۱۹۶۰، موسیقی راک، پا را از ریشه های سنتی خود فراتر نهاد و استفاده از جنبه های غیرمتعارف گیتار مانند افکت ها و دیستورشن را، تا آنجا ادامه داد که راک از سبک ابتدایی خود فاصله زیادی گرفت. با تجاری شدن راک، سبک پاپ راک به عنوان نسخه ای محبوب و قابل دسترس در رادیو استفاده شد. همچنین در دهۀ ۱۹۶۰ پیشرفت های زیادی در فولک راک به وجود آمد که به طور گسترده ای در اعتراضات سراسر جهان به کار رفت و به دنبال آن ساکالوژیک راک که تحت تاثیر داروهای روان گردان تحت عنوان هَلوسینوژنیک قرار داشت به وجود آمد. علاوه بر این در دهۀ ۱۹۶۰ راک پروگرسیو شکل گرفت و استفاده از تجهیزات دیگر موسیقی مثل کیبورد و همچنین ترانه های پیچیده تر رواج یافت.

در دهۀ ۱۹۷۰، هارد راک، گاراژ راک و بلوز راک با خوانندگی تهاجمی تر و دیستورشن بیشتر گیتار مورد توجه عموم قرار گرفت. هارد راک اساس سبک متال را پایه ریزی کرد که بعدها به زیرشاخه های زیادی تقسیم شد. راک تئاتری و کمدی در اوایل دهۀ ۱۹۷۰ توسعه یافت و در نیمۀ اول دهۀ ۱۹۹۰ محبوبیت زیادی به دست آورد.

پانک راک در اواسط دهۀ ۱۹۷۰ تمرکز خود را بر روی صدای تهاجمی، ساختار موسیقیایی پیچیده و همچنین جنبه های ضد فرهنگی گذاشت. پانک هر دو جریان قبل و بعد از دهۀ ۱۹۸۰ را تحت تاثیر قرار داد و زمینه را برای محبوبیت ژانرهای دیگر راک مثل موج نو، پست پانک و نهایتاً Alternative Rock و ایندای راک که تا چند دهه بعد در شهرت باقی ماند فراهم کرد. راک چندین دهه بعد به گسترش خود ادامه داد و به تعداد ژانرهای زیرمجموعۀ آن افزوده شد.

اسکا (Ska)

اسکا نوعی موسیقی است که در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ در جامائیکا از دو سبک جز و ریتم اند بلوز (به طور خاص R&B نیواورلئان و جامپ بلوز) و ترکیبی از سبک های محلی منتو و کالیپسو به وجود آمد. نسخۀ اصلی اسکا به عنوان یک سبک موسیقی متمرکز بر ریتم های آف بیت شناخته می شود که از horn section ها، busy bass lines و هارمونی نرم وکال بهره می گیرد.

در اواسط دهۀ ۱۹۶۰ اسکا در ترکیب با سبک های دیگری مثل سول ژانر Rocksteady را به وجود آورد. گسترش این ژانر در کنار توسعۀ خودِ اسکا باعث به وجود آمدن ژانر دیگری به نام رگه در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ شد. در دهۀ ۱۹۷۰ موزیسین های بریتانیایی که سال ها در گسترش اسکا فعالیت کرده بودند نوعی دیگری از این ژانر تحت عنوان Tone 2 پدید آوردند.

به دنبال آن در اواسط تا اواخر دهۀ ۱۹۸۰ باندهای موسیقی در شمال آمریکا دوباره این سبک را -متاثر از ۲ tone – با هدف ساخت موج سوم اسکا جان دوباره دادند. ماحصل تمام این فراز و فرودها این شد که اسکا به یک پدیدۀ جهانی بدل شد و سبک های مختلفی از دل آن بیرون آمد. تمام ژانرهای اسکا مبتنی بر آف بیت ها هستند و تمایل زیادی به استفاده از گیتار در فرم chop-style دارند. اسکا با تمپوی مناسبی برای رقص نواخته می شود.

صداها و افکت ها (Sound and Effects)

آثار صوتی غیر موزیکال در دستۀ صداها و افکت ها قرار می گیرند که شامل انواع مختلف اصوات تولید شده توسط سینتی سایزر و سایر تجهیزات الکترونیکی است. این صداها معمولاً به شکل انتزاعی هستند و وجود خارجی ندارند. این صداها و افکت ها در سایر سبک های موسیقی به خصوص موسیقی الکترونیک و سبک هایی مثل امبینت کاربرد زیادی دارند. البته در این بین ممکن است قطعات آهنگینی مثل بخش کوتاهی از یک آهنگ که موقع رد کردن موج های رادیو به گوش می رسد وجود داشته باشد ولی تمرکز اصلی این صداها به جای موسیقی روی جو صوتی ایجاد شده معطوف است. این صداها با صداهایی فیلد رکوردینگ که به صورت واقعی از طبیعت ضبط می شوند متفاوت است و همانطور که گفتیم غیرواقعی و انتزاعی هستند.

Spoken Word

همانطور که از نامش پیداست به آوای ضبط شده توسط انسان اشاره دارد. این دسته بر روی حرف های ادا شده تمرکز دارد و کمتر به جنبه های آهنگین توجه می کند. کلمات بیان شده می تواند یک گفتگوی ساده، یک شعر یا حتی بخشی از سخنرانی و پادکست باشد.