عبارات “feel” و “groove” به چه معنا هستند و چگونه روی موسیقی شما تاثیر می گذارند؟

تفاوت بین صداهای روزمره و موسیقی چیست؟ ما با صداهایی احاطه شده ایم که هیچ کنترلی روی آن ها نداریم: صدای ترافیک، صداهای محیطی، صدای مکالمه ی افراد و صدای موزیکی که وقتی وارد کافه ها، رستوران ها و فروشگاه ها می شویم آن را می شنویم یا وقتی ماشین هایی که صدای ضبط شان را بالا برده اند از کنارمان می گذرند. اما چه چیزی این تجربه های شنیداری که ما آن ها را به عنوان “صدا” دسته بندی می کنیم را از چیزی که “موسیقی” می نامیم متمایز می کند.

“صدای سازمان یافته” تعریفی عمومی از موسیقی است؛ یعنی هرکسی که آهنگی را می سازد یا اجرا می کند، کنترل صدایی که خلق می کند را به عهده می گیرد و در این کنترل، نظم و ساختار به وجود می آید و صداهایی که ایجاد می شوند کاملا عامدانه و برنامه ریزی شده هستند؛ در نتیجه چنین چیزی موسیقی نام می گیرد.

ما این تعریف ابتدایی را بسط می دهیم و به بررسی این موضوع می پردازیم که چرا گوش دادن و اجرای موسیقی می تواند فراتر از یک تجربه ی شنیداری صرف باشد و به چیزی تبدیل شود که مجموعه ی بزرگتری از احساسات را درگیر می کند.

هر وقت با یک قطعه ی موسیقی ریتم می گیرید، پاهایتان را به زمین می کوبید یا سرتان را هماهنگ با آن تکان می دهید، فقط موسیقی را نمی شنوید، بلکه آن را احساس می کنید. کلمه ی “feel” به معنای “احساس کردن”، کلمه ایست که به بررسی آن خواهیم پرداخت تا ببینیم چه جادویی در پس آن نهفته است.

قوس احساسی feel

پیش از آن که به خواندن ادامه ی مطلب بپردازید، چند دقیقه وقت بگذارید و به موسیقی ابتدایی فیلم Schindler’s List گوش کنید. قطعه ای زیبا از جان ویلیامز که با اجرای احساسی ایتزاک پرلمان، به حالتی بی نقص مخاطب را برای تراژدی فیلم آماده می کند.

یکی از چیزهای خارق العاده ای که راجع به ملودی وجود دارد، فارغ از تنظیمی که آن را همراهی می کند، این است که چطور چند نت از آن کاملا در زمان دقیقی اجرا شده است.

گاهی وقت ها نوازنده ی سولو نت ها را کمی زودتر از موعدشان اجرا می کند، با کمی بی قراری و اضطراب؛ این نت از ارکستر جلوتر می افتد و منتظر ارکستر می شود تا به آن برسد. در واقع دیگر، نوازنده ی سولو کمی عقب تر از ارکستر به اجرای نت می پردازد و شاید چند میلی ثانیه دیرتر از ارکستر این نت را اجرا کند.

مثال های بسیار زیادی را برای بیان مفهوم “feel” می توانیم به شما ارائه کنیم، اما همین مثال به خوبی نشان می دهد که بجای تضعیف حس تمپو و جریان یک قطعه ی موسیقی، این بازی کردن عامدانه با زمان اجازه می دهد که قوس احساسی ملودی تعیین کند که هر نت در چه جایی قرار بگیرد. به عبارتی این “feel” مسبب بخش بزرگی از خاطره انگیز شدن آن اجرا یا موسیقی است.

بازی کردن با زمان

این موضوع چیز با ارزشی را به ما یاد می دهد؛ این که استفاده از مترونوم تنها به عنوان یک راهنما و نه یک هدف ثابت، می تواند حساسیت های موسیقایی شما را آزاد کند.

نکته ی دیگری که در این مثال باید به ذهن بسپاریم این است که تمپو ارتباط بین ارکستر و نوازنده ی سولو را برقرار می کند. در حالی که ارکستر بیشتر به تمپو و اجرای دقیق ارزش زمانی نت ها پایبند است، نوازنده ی سولو آزادی بیشتری دارد و ما به عنوان شنونده بیشتر می توانیم انعطاف موسیقایی او را در برابر ساختار محکم ارکستر احساس کنیم. پس در موضوع “feel” با زمان بندی اجرای نت ها به صورت عامدانه بازی می شود و این تغییر زمان بندی به معنای عدم درک نوازنده یا عدم توانایی او نمی باشد.

خارج شدن از حالت quantize

خواهید دید چنین کارکردهایی در ژانرهای مختلف موسیقی به شکل مختلفی وجود دارند؛ مثلا رپرها از بیت جلو می افتند یا برخی نوازندگان سبک جز یا سول اجرای ریلکس تری دارند.

با بیان این موضوع به سومین نکته ی جذاب می رسیم؛ ‘feel’ می تواند به معنای جلو افتادن یا عقب افتادن نوازنده از بیت معنا شود. اگر چنین کاری موجب تقویت تجربه ی موسیقایی یک نت یا پارت شود، بالا بردن یا پایین آوردن سرعت اجرا می تواند تاثیر موسیقایی داشته باشد و پاسخ های احساسی متفاوتی ایجاد کند.

اگر شما موزیسین الکترونیک هستید، ابزارهایی که برای تغییر ‘feel’ در اختیار دارید بسیار آسان هستند، مانند quantize کردن نت ها یا جابجایی آن ها به صورت دستی. هیچوقت در quantize کردن نت ها و از بین بردن feel عجله نکنید.

جلو افتادن یا عقب افتادن از بیت؟

در ادامه ی مطلب بررسی خواهیم کرد که بدون تغییر تمپو چگونه می توانیم feel یک ریتم را از حالت سریع به آهسته تغییر بدهیم.

شگفت انگیز است که چطور حتی تغییراتی کوچک در ریتم می تواند حس یا همان feel آن را عوض کند. کمی به تاخیر انداختن kick drum در سر ضرب یک میزان می تواند باعث ریلکس تر به نظر آمدن groove شود. مثلا بسیاری از شما اجرای hi-hat ساده و حالت سوینگ آن را شنیده اید؛ این اجرای سوینگ برای محقق شدن باید کمی عقب تر از ریتم بیفتد تا درک ما از groove را تغییر دهد.

این عقب افتادن یا جلو افتادن با بیت پس زمینه ی ریتم سنجیده می شود. در مثال زیر روی صدای snare تمرکز خواهیم داشت و دقت می کنیم که زمانی که snare ها از بیت جلو یا عقب می افتند چه تغییری در groove ایجاد می شود.

توجه: مثال های زیر روی نرم افزار Logic توضیح داده شده است.

مرحله ی اول: یک groove ایجاد می کنیم که از سه ترک تشکیل شده باشد – Kick، Snare و hihat. حالا یک سیکوئنس بیس لاین با نت های دولاچنگ (1/16th) بسازید؛ سپس یک ملودی با سینتی سایزر ایجاد کنید و یک دیلی با ارزش زمانی نت سیاه (1/4) روی آن قرار دهید. همه چیز quantize شده و در این مرحله groove ما کاملا ساده است.

مرحله ی دوم: حالا توجهمان را به snare معطوف می کنیم و مقدار MIDI delay در نرم افزار Logic را روی 29 ticks (23.8ms) قرار می دهیم. این کار را به این دلیل انجام می دهیم تا وقتی snare عامدانه با تاخیر اجرا می شود، تاثیر آن را بشنویم. در این حالت، Feel یا حس کلی ترک آهسته تر بنظر می رسد، علیرغم این که تمپو همان 76bpm است.

مرحله ی سوم: متقابلا در نمونه ی زیر می توانید بشنوید وقتی snare از بیت جلو می افتد چه حسی ایجاد می شود. مقدار منفی MIDI offset ضربات snare را جلوتر خواهد برد و برای این مثال ما مقدار -26 برابر با 21.4 میلی ثانیه را انتخاب کرده ایم. در این حالت شنونده احساس می کند درامر می خواهد عجله کند و سرعت قطعه را بالا ببرد.

ترفندهای کوتاه: 8 روش برای پیدا کردن feel مطلوب

با کیبورد تمرین کنید

بیشتر مواقع ما به quantize کردن نت ها روی می آوریم چون به خوبی نمی توانیم با کیبورد اجرا کنیم. استفاده از کیبورد تنها برای وارد کردن نت ها به نرم افزار آهنگسازی کافی نیست. روی کیبورد زدنتان کار کنید و سعی کنید موزیکالیته ی مطلوبی به نت ها بدهید.

خودتان درامز را اجرا کنید

راحت تر می توانید در قطعه feel ایجاد کنید اگر ارتباط بین اجرای شما و اینسترومنتی که آن را اجرا می کنید طبیعی باشد. چنین چیزی برای همه ی سازها وجود ندارد، اما برای درامز چرا.

شما می توانید پدهای درام تهیه کنید و یا برای اجرای درامز از کیبوردتان استفاده کنید تا مطمئن شوید پارت های درامز و پرکاشن شما feel مناسبی داشته باشند.

گوش کنید و یاد بگیرید

به طیف وسیعی از ژانرهای موسیقی گوش کنید. اگر تنها به یک ژانر خاص گوش کنید، ذهن شما شرطی می شود. برای مثال شما می توانید feel موزیک های جز را در قطعه ای با سبک تکنو پیاده کنید.

بگذارید feel خودش را نشان دهد

یکی از مشکلات quantize کردن نت ها این است که مثلا اگر شما ارزش زمانی دولاچنگ را برای quantize انتخاب کنید، تمام نت های دولاچنگ از پوزیشن مشخص شده شان روی grid پیروی خواهند کرد. حتی اگر شما از گزینه ی swing هم استفاده کنید، باز هم این ارتباط تنها بین دو نت دولاچنگ شکل می گیرد (یعنی یک نت سر جایش باقی می ماند و نت دیگر کمی دیرتر اجرا می شود).

معمولا feel به این شکل ساخته نمی شود. Groove می تواند در طول یک، دو، چهار یا هشت میزان کامل شود. شما باید سعی کنید groove هایی بسازید که ساختار منسجم و مشخصی داشته باشند، اما feel آن در یک دوره ی طولانی تر خودش را نشان دهد. به این ترتیب می توانید حالت موزیکال تری در ترک ها ایجاد کنید.

نمونه های quantize خودتان را بسازید

همانطور که بررسی کردیم، اگر شما یک feel ریتمیک بسازید که groove ترک را شکل بدهد، یکی از راه هایی که می تواند موجب بهم ریختن این ساختار یکدست شود، ایجاد یک feel متفاوت در ساز بعدی که به تنظیم اضافه می شود است. تصور کنید یک ردیف از نت های دولاچنگ را کاملا quantize کرده باشید و در نت های ساز بعدی سویینگ های شدیدی ایجاد کنید؛ این حالت کاملا گیج کننده خواهد بود.

ساختن Groove Template می تواند راه حل ایده آلی باشد؛ این ویژگی، نقاط شروع صداها در groove را آنالیز کرده و یک نقشه ی quantize برای پوزیشن نت ها ایجاد می کند که سپس شما می توانید آن را روی سازهای دیگر اعمال کنید. با این روش شما به سرعت می توانید چندین ساز را با یک groove شخصی سازی شده هماهنگ کنید.

تصمیمات بهتری برای quantize کردن نت ها بگیرید

بیشتر نرم افزارهای آهنگسازی در صورت استفاده از ویژگی quantize، به صورت پیش فرض نت ها را صد در صد quantize می کنند و چنین چیزی اصلا ایده آل نیست.

اگر یکی از پارت های تنظیم را خودتان به صورت زنده اجرا کنید، دی ان ای feel شما به ترک وارد می شود و این چیزی نیست که بخواهید آن را از دست بدهید. بعضی وقت ها اعمال quantize با قدرت 50% نت هایی که زیادی ار ریتم خارج شده باشند را به زمان بندی مطلوب آن ها نزدیک تر می کند اما از طرفی باز هم کاراکتر اجرای شما تا حدودی حفظ می شود. شاید نوازندگی شما بی نقص نباشد اما چنین موضوعی نباید باعث شود که به quantize کردن شدید نت ها روی بیاورید؛ شجاع باشید و ببینید با نگه داشتن حس طبیعی ساز زدنتان چه اتفاقی می افتد.

استفاده از ویژگی humanize در نرم افزار آهنگسازی

وقتی quantize کردن صد در صدی نت ها feel یک اجرا را از بین می برد، کاهش قدرت quantize می تواند راه حل آسانی باشد. اما اگر نت ها را با ماوس وارد نرم افزار کرده باشید نت ها به صورت پیش فرض دقیقا سر جایشان خواهند بود و در این حالت کاهش قدرت quantize هیچ تغییری در نت ها ایجاد نمی کند. در این حالت باید از یکی دیگر از ویژگی های نرم افزار آهنگسازی تان استفاده کنید. این ویژگی احتمالا در منوی MIDI نرم افزارها وجود داشته باشید، جایی که شما می توانید نت های MIDI را از زمان بندی ایده آلشان خارج کنید. این ویژگی معمولا با عنوان ‘Humanise’ در نرم افزارها دیده می شود و به شما اجازه می دهد تغییرات جزئی در پوزیشن، طول و velocity نت ها ایجاد کنید و حالت طبیعی تری به آن ها بدهید.

قدردان قدرت اجرای زنده باشید

برای افرادی که به تنهایی در استودیو وقت می گذارند و افرادی که کارهایشان را به صورت مستقل منتشر می کنند، فاصله گرفتن از شرایط اجرای زنده ی موسیقی بسیار آسان است. اما دلایل موجهی برای محبوبیت اجرای زنده ی موسیقی وجود دارد؛ یکی از مهمترین آن ها قدرتی است که هماهنگی و همراهی نوازنده ها با یکدیگر ایجاد می کند.

همانطور که احتمالا می دانید، از نوازنده های بیس و درام یک گروه به عنوان بخش ریتم یاد می شود. همین موضوع نشان می دهد که اجرای مشترک این دو نوازنده می تواند groove را خلق کند. سعی کنید در موزیک هایتان ساز زنده استفاده کنید؛ هیچ چیز مانند حسی که یک اجرای زنده ایجاد می کند نیست.

منبع musicradar
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.