راهنمای موزیک دنس مینیمال برای افراد مبتدی

در دنیای موزیک الکترونیک، کلمه ی “مینیمال” بیشتر به طیف خاصی از پرودوسرها اختصاص داده می شود که با افراد پیشروی ژانر Detroit techno مانند Robert Hood و کارهای افرادی مانند Richie Hawtin، Ricardo Villalobos و Wolfgang Voigt شروع شد.

اما در دنیای واقعی، کاربرد پروداکشن مینیمال و تکنیک های آهنگسازی مینیمال بسیار بیشتر است؛ این تکنیک ها در کارهای گروه Kraftwerk، موزیک های داب تکنوی گروه هایی مانند Basic Channel، پس ساده تر موزیک های سبک drum & bass و امبینت و حتی پرودوسرهای سبک پاپ مانند The Neptunes دیده می شود.

به صورت کلی تر، مینیمالیسم در دنیای موسیقی به آهنگسازان قرن بیستم مانند Steve Reich، Terry Riley و Philip Glass ارتباط داده می شود. اگرچه این موزیسین ها در سبک های عامه پسندانه کار نمی کردند، اما کارهای آن ها به استایل های مینیمالی که در کلاب ها شنیده می شود بی ارتباط نیست.

چیزی که در مورد تمام موزیک های مینیمال صدق می کند این است که وقتی آن را می شنوید حس می کنید ساختن چنین موزیک هایی آسان است، اما در حقیقت این گونه نیست. در این موزیک ها المان های کمتری وجود دارند و مرز بین مینیمال بودن و حوصله سر بر شدن موزیک بسیار باریک می شود.

همه چیز در رابطه با لوپ

وقتی نوبت به ساخت موزیک الکترونیک مینیمال می رسد، هیچ قاعده ی سفت و سختی وجود ندارد. تنها کاری که باید بکنید این است که آنقدر موزیک را ساده کنید که تنها مهمترین المان ها در آن قرار داشته باشند و روی همین ایده های اصلی مانور دهید.

قطعه ی شاهکار سال 1994 از Robert Hood یعنی Minimal Nation اگرچه اولین موزیک الکترونیک مینیمال نبود، اما به عنوان یکی از مهمترین پایه ی سبک تکنوی مینیمال شناخته می شود. اگر می خواهید بدانید استایل های پروداکشن مینیمال چگونه عمل می کنند، این قطعه می تواند نقطه ی شروع ایده آلی برای بررسی های شما باشد.

خود Hood صدای این قطعه را به عنوان واکنشی به تمپوهای بالا و پیچیدگی های سبک تکنو دانسته است. این قطعه تا حدودی از روی لزوم ساخته شده است؛ Hood در آن زمان به مشکل مالی برخورده بود، پس آلبوم او با استفاده از تجهیزات کم و ساده مانند سینتی سایزرها و درام ماشین هایی که او از یک فروشگاه اجاره کرده بود ساخته شد. او در این آلبوم تنها از تجهیزاتی مانند SH-101، Juno، TR-909 و Yamaha DX1000 استفاده کرده بود.

علاوه بر ضرورت، Hood تمایل به این داشت که حس طبیعی بیشتری به صدای سبک تکنوی آن روزها که بسیار ماشینی شده بود بدهد. ریف های سینتی سایزری آلبوم Minimal Nation با استفاده از یک سیکوئنسر Yamaha QY به صورت زنده اجرا شده اند؛ این المان ها باعث شد تا آلبوم Minimal Nation ترکیب منحصر به فردی از حالات مصنوعی و طبیعی باشد.

همانطور که در مورد بیشتر استایل های موزیک الکترونیک مینیمال صدق می کند، تنظیم قطعات آلبوم Minimal Nation بسیار ساده هستند. اگرچه ترک ها در طول زمانی که دارند پیچیده تر می شوند و المان های بیشتری به آن ها اضافه می شود، مانند موزیک های امروزی بخشی به عنوان breakdown یا drop در قطعات این آلبوم وجود ندارد. تمام این قطعات تنها یکی دو ایده ی اصلی دارند که در طول زمان قطعه کمی تغییر پیدا می کنند.

به طور طبیعی، اگر می خواهید چنین شیوه ای را در موزیک هایتان پیاده کنید، باید به خاطر داشته باشید که موفقیت یا شکست ترک شما به قدرت ریف اصلی آن بستگی دارد. ترک های دنس مینیمال معمولا یک لوپ یا ریف اصلی دارند که به مدت چهار، شش یا حتی ده دقیقه یا بیشتر ادامه پیدا می کند. واضح است تنها در صورتی که این لوپ باید آنقدر جذاب باشد که شنونده را به خود جذب کند.

متاسفانه دستورالعمل ساده ای برای ساخت لوپ های جذاب وجود ندارد، اما چند قاعده ی کلی را می توان در نظر گرفت. از آنجایی که در این لوپ قرار نیست ملودی شما تغییر پیدا کند، شما باید انرژی و تمرکزتان را روی بسط دادن ریتم و groove و همچنین طراحی صدا بگذارید. اگر groove و ریتم شما خوب نباشد، خیلی سریع خسته کننده خواهد شد، پس سعی کنید به یک یا چند المان پارت های ریتمیک سوئینگ بدهید یا کمی نت ها را از حالت کوانتایز خارج کنید.

کار را با المان های ساده شروع کنید – مثلا چند پرکاشن ساده، یک بیس لاین با دو یا سه نت و یک دوره آکورد – سپس روی نحوه ی تعامل و هماهنگی آن ها با یکدیگر تمرکز کنید. با استفاده از آکسان ها و تنظیمات velocity روی یک یا دو ضرب از میزان تاکید کنید. حواستان به انرژی طیف فرکانسی هم باشد و ببینید هر المان چه بخشی را به خود اختصاص می دهد. با اضافه کردن نت های نامرئی (ghost note)، اسلاید/پُرتامنتو یا معکوس کردن صداهای کوبه ای می توانید groove بهتری در لوپ هایتان ایجاد کنید.

ابزارها و تکنیک ها

دست یافتن به یک لوپ خوب تنها نیمی از راه است، اما تبدیل کردن این المان ها به یک ترک دسنس مینیمال عالی به راحتی اتفاق نمی افتد. در موزیک های خوب مینیمال این طور احساس می شود که هیچ تغییری در طول زمان آن ها رخ نمی دهد، در حالی که این گونه ترک ها تغییراتی جزئی و غیر محسوس روی صداها اتفاق می افتد که در طول زمان، حس قطعه را تغییر می دهد.

کلید عملی کردن چنین چیزی این است که در مرحله ی طراحی صدا بدانید کدام صدا قرار است در طول قطعه تغییر کند. برای انجام این کار، فیلترها یکی از بهترین ابزارهای شما هستند؛ پارامتر cutoff و/یا resonance یک فیلتر low-pass در طول زمان قطعه تغییر دهید و با این کار به یک لوپ سینتی سایزری تکرار شوند حس تحرک و تکامل بدهید. دیگر پارامترهای سینتی سایزری هم می توانند به همین اندازه موثر باشند – تغییرات کوچک در amp envelope یا ایجاد تغییر در پارامترهای مولدهای صدا (oscillator ها) تاثیر زیادی روی صدا ایجاد خواهد کرد.

نقش افکت ها در تکامل موسیقی مینیمال، نه خیلی پر رنگ و نه چندان کمرنگ بوده است. طبیعت موزیک های مینیمال این است که از به کار گرفتن سنگین افکت ها دوری کنند تا صدایی صدا و پانچی داشته باشند. در آلبوم Minimal Nation، تقریبا هیچ افکتی استفاده شده و تنها مهندس میکس آلبوم مقدار کمی ریورب به صداها اضافه کرده است.

در نسل های بعدی موزیک های دنس مینیمال، از ریورب و دیلی به عنوان ابزارهایی برای طراحی صدا استفاده شد تا حس تکامل یافتن قطعه در طول زمان به مخاطب القا شود.

تغییر دادن پارامترهای افکت ها در طول زمان حتی اگه به صورت جزئی انجام شود، می تواند عامل موثری در جذاب کردن صداهای تکرار شونده باشد. آلبوم های اخیر موسس Discwomen یعنی Umfang مثال های بسیار خوبی از این موضوع هستند. در قطعات فوق العاده مینیمالیستی او مانند Where Is She، ریوربی که او استفاده کرده در کنار درامز و سینتی سایزرها مانند المانی در groove عمل می کند.

به لحاظ تجهیزات، هیچ قاعده ی مشخصی وجود ندارد که از چه لوازمی باید در استودیو استفاده کنید. در حالی که بسیاری از پرودوسرهای مینیمالیست تجهیزات سخت افزاری ساده ای دارند، اما بسیاری از پرودوسرها هم تنها از کامپیوتر و سمپل ها استفاده می کنند.

یک از چیزهای که میان پرودوسرهای مینیمالیست مشترک است، تمایل آن ها به محدود کردن صداها به یک یا دو اینسترومنت است. چه از اینسترومنت های نرم افزاری استفاده می کنید و چه سخت افزار، سعی کنید خودتان را به اینسترومنت های اندک (یا مثلا تنها یک سمپل پک که تم واحدی دارد) محدود کنید و بیشترین استفاده را از آن ها ببرید. این کار علاوه بر این که موجب انسجام بیشتر در تنظیم شما می شود، می توانید چالش های خلاقانه ای را هم پیش روی شما قرار دهد.

درام های پانچی برای استایل های مینیمال موزیک دنس یک ضرورت است. از آنجایی که در این استایل ها شما از صداهای کمتری استفاده می کنید، درامز چیزیست که قدرت و انرژی مورد نیاز قطعه ی شما را فراهم می کند.

بدون شک برای این کار Roland TR-909 یک انتخاب مسلم است؛ این محصول هنوز هم یکی از پر استفاده ترین درام ماشین ها برای سبک های تکنو و هاوس می باشد، دلیلش هم صداهای کوبه ای پانچی و کیک درام های پرحجم این درام ماشین است. البته مشکلی که در استفاده از آن وجود دارد این است که افراد بسیار زیادی از TR-909 استفاده می کنند و این باعث می شود که کار شما هم مانند دیگران صدا دهد و از آن ها متمایز نشود.

جایگزین های فوق العاده ی زیادی برای TR-909 وجود دارد. Arturia DrumBrute Impact و Korg Volca Drum هر دو قیمت مناسبی دارند و برای صداهای پانچی بسیار خوب هستند؛ در بخش گران تر بازار هم MFB Tanzbar 2 و Jomox Alpha Base وجود دارد که هر دو درام ماشین های مینیمال خارق العاده ای هستند. سینتی سایزرهای دیجیتالی هم می توانند برای ایجاد صداهای درام و پرکاشن پانچی و دارای کاراکتر مناسب باشند؛ از پلاگین های FM مانند FM8 یا یک ماشین سخت افزاری مانند Elektron Digitone می توانید برای داشتن چیزی متفاوت از درام های آنالوگ استایل استفاده کنید.

اگر با سمپل ها کار می کنید، آماده کردن آن ها کمک زیادی به شما خواهد کرد. در ترک های مینیمال معمولا از پردازش های buss/group زیادی استفاده نمی شود، پس پیش از آن که سمپل ها را روی سمپلر لود کنید، مطمئن شوید سمپل ها دقیقا همان طوری که می خواهید صدا دهند. سعی کنید قبل از شروع تنظیم قطعه، سمپل پک های خودتان را بسازید. برای مثال سمپل های درام را روی یکدیگر بیندازید، کمی سچوریشن به آن ها اضافه کنید و اکولایزر، کامپرسر یا دیگر افکت ها را روی آن قرار دهید، هر چیزی که باعث شود قطعه ی شما در بهترین حالت صدا دهد. در این حالت وقتی نوبت به تکرار و سیکوئنس کردن بیت مینیمال شما می رسد، درامز شما فوق العاده صدا خواهد داد، بدون این که نیاز باشد در مرحله ی میکس پردازش زیادی روی آن انجام دهید.

استفاده از افکت دیلی برای ریف ها

اگرچه دیلی در ابتدا نقش پررنگی در ترک های تکنو و هاوس مینیمال نداشت – که دلیلش هزینه ی بالای یونیت های سخت افزاری دیلی بود – اما امروزه به یکی از ابزارهای کلیدی پرودوسرها تبدیل شده است.

از آنجایی که موزیک مینیمال المان های کمتری دارد و بین هر بیت فاصله ی بیشتری وجود دارد، دیلی می تواند در پُر کردن طیف فرکانسی و عمق دادن به صدا موثر باشد. در این نوع موزیک ها دیلی معمولا نه به شکل یه افکت ملایم و نامحسوس، بلکه به عنوان بخش واضحی از ریتم مورد استفاده قرار می گیرد.

در مثال زیر، ما از چند نوع دیلی برای تغییر یک ریتم ریف ساده استفاده می کنیم. ماژولیت کردن و تغییر دادن پارامترهای این افکت ها در طول زمان قطعه، می تواند حس تکامل پیدا کردن را در ترک شما ایجاد کند.

مرحله ی اول: کار را با یک صدای لید آنالوگ نرم افزاری شروع می کنیم. یک الگوی تک میزانی می چینیم که در آن تنها سه نت با velocity و کشش مشابه وجود دارد – در این مرحله چیز جذابی در مورد الگوی ما وجود ندارد. بجای این که با استفاده از پیانو رول بخواهیم به این الگو جذابیت بدهیم، سعی می کنیم با استفاده از افکت دیلی ریف بهتری بسازیم.

مرحله ی دوم: با تفکیک کردن کانال های چپ و راست افکت دیلی، می توانیم دیلی های left و right را به عنوان دو لاین دیلی مونو استفاده کنیم که در کنار یکدیگر جذابیت ریتمیک ایجاد می کنند. تفاوت زمان بندی این دو دلی هم می تواند ریتم ما را جذاب تر کند. مقدار dry/wet را روی حدود 40-50% قرار می دهیم تا دیلی به بخشی از ریف اصلی تبدیل شود.

مرحله ی سوم: همچنین می توانید به جای دیلی audio از یک دیلی MIDI استفاده کنید. در این حالت به جای آن که به فایل صوتی دیلی داده شود، نُت ها پیش از این که به پلاگین سینتی سایزر شما برسند، دوبل می شوند. در نسخه ی Max for Live می توانید pitch را روی هر نُت تکرار شونده ی MIDI تغییر دهید و نتیجه ای مشابه با یک آرپژیاتور ساده از آن دریافت کنید.

منبع musicradar
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.