چرا میکس هایمان آماتور صدا می دهند؟ چگونه آن ها را حرفه ای کنیم؟
ساعت های زیادی را صرف میکس کردن پروژه ی جدیدتان کرده اید، اما هر کاری می کنید باز هم میکسی که انجام داده اید قابل رقابت با موزیک های مورد علاقه تان نیست.
هر کاری که می توانید تصورش را کنید را انجام داده اید – بیس را افزایش داده اید، از افکت های مورد علاقه تان استفاده کرده اید، پارت های بیشتری را اضافه و برخی را حذف کرده اید و حتی کاری کرده اید که میکس تان صدای بلندتری پیدا کند – اما هنوز هم خوب صدا نمی دهد.
چه اتفاقی افتاده است و چگونه می توانید آن را برطرف کنید؟
احتمالا در میانه های راه یکی از اشتباهات رایجی را انجام داده اید که تمام پرودیوسرهای تازه کار مرتکب آن ها می شوند.
آهنگسازی معمولا تجربه ای شخصی است که شما آن را به تنهایی انجام می دهید – اتاق خواب تان را به این کار اختصاص می دهید و سعی می کنید به رویاهایتان نزدیک تر شوید. اما از طرفی در این حالت زیادی به پروژه نزدیک می شوید.
اهمیت فراوان مانیتورینگ
یکی از المان های مهم برای این که نتیجه ی کارتان فوق العاده شود این است که به شکلی صادقانه صداها را گوش کنید و برای این کار باید یک جفت مانیتور استودیویی خوب داشته باشید. شما تنها در صورتی می توانید ارزیابی درستی از داینامیک و محدوده های فرکانسی میکس و تعامل انواع پارت های موسیقایی با یکدیگر داشته باشید که بتوانید آن ها را درست بشنوید.
یک جفت مانیتور خوب باید تا جای ممکن پاسخگویی فرکانسی یکدستی داشته باشد تا صداها رنگ نشوند. به عنوان مثال اگر اسپیکرهای شما بیس زیادی داشته باشند، شما همیشه سعی می کنید شدت بیس را در میکس هایتان کاهش دهید تا از اسپیکرهایتان صدای خوبی بشنوید؛ به این ترتیب میکس شما در اسپیکرهای دیگر صدایی کم حجم و ضعیف خواهد داشت.
به طور کلی برای میکس نباید از هدفون استفاده کنید، مگر این که واقعا آگاه باشید که چه کاری انجام می دهید یا این که اتاق تان خیلی صدای بدی داشته باشد و چاره ای جز استفاده از هدفون نداشته باشید. شما همچنین باید میکس هایی که به پایان می رسانید را تا جای ممکن در انواع اسپیکرهایی که در دسترس دارید چک کنید.
همچنین به این فکر کنید که می خواهید کارتان چطور صدا بدهد. با مقایسه کردن میکس هایتان با آرتیست ها یا ژانرهایی که در نظر دارید، نکات زیادی را خواهید فهمید.
عواملی مانند سرعت، نوع تنظیم یا نحوه ی استفاده از EQ را در نظر بگیرید. آیا بیش از اندازه از کامپرسر استفاده کرده اید؟ آیا زمان ترک شما زیادی طولانی شده است؟ تنها با مقایسه کردن کارهایتان با موزیک های حرفه ای است که می توانید بفهمید کارتان با آن ها قابل رقابت است یا نه.
گوش دهید و یاد بگیرید
نظر گرفتن از دیگران قطعا اهمیت دارد، اما دریافت نظرات ارزشمند ممکن است دشوار باشد. همان طور که آهنگسازی چیزی کاملا شخصی است، سلایق شنونده های موسیقی هم بسیار متفاوت از یکدیگر است.
راه حل این است که از افرادی نظر بگیرید که بدانند راجب چه چیزی صحبت می کنند! در ادامه ده مورد از رایج ترین اشتباهاتی که پرودیوسرهای تازه کار مرتکب آن ها می شوند را با شما در میان خواهیم گذاشت. این نکات را همیشه در ذهن داشته باشید تا کابوس های آهنگسازی تان هرچه سریع تر به پایان برسد.
1. میکس های شما واید نیستند
یکی از رایج ترین مشکلات میکس زمانی رخ می دهد که در هر پارتی از قطعه اینسترومنت های زیادی قرار می گیرد یا برعکس، تعداد آن ها کافی نیست. سعی کنید موسیقی را در سه بُعد در نظر بگیرید. اولین بُعد آن طول میکس است.
میکس های خوب مانند یک پتوی گرم صوتی خودشان را در تمام طیف استریو گسترده می کنند. میکس های ضعیف صدا را مانند یک پرتوی باریک وارد گوش شما می کنند.
با در نظر داشتن این نکته مطمئن شوید که از ابزارهای panning به خوبی استفاده می کنید. روی برخی از پارت ها می توانید panning شدیدی انجام دهید؛ افکت های غیر طبیعی، نویزهای کوبه ای و پدها می توانند کاملا در سمت چپ یا راست استریو ایمیج قرار بگیرند؛ بک وکال ها کمی به سمت مرکز متمایل تر می شوند؛ وکال اصلی و بیس هم معمولا در مرکز استریو ایمیج قرار می گیرند.
اما در حالی که قوانینی برای panning وجود دارد، تصور نکنید که نمی شود این قوانین را کنار زد. فقط مطمئن شوید که میکس نهایی شما از تمام استریو ایمیج به خوبی استفاده کند.
2. مشکلات فرکانسی
بُعد بعدی، عمق میکس است. هیچ چیز بدتر از ترکی نیست که به شکلی میکس شده باشد که شنونده حس کند تمام صداها از یک قوطی حلبی عبور کرده اند.
چنین چیزی معمولا زمانی اتفاق می افتد که در هنگام میکس از مانیتورهای بی کیفیتی استفاده کرده باشید. مانیتورهای خوب به شما اجازه می دهند تمام طیف فرکانسی میکس را بشنوید. یک نکته ی ساده این است که اینسترومنت هایی که یک محدوده ی فرکانسی را اشغال می کنند را از هم جدا کنید تا با هم تداخل پیدا نکنند.
اولین جایی که باید مورد توجه قرار بگیرد فرکانس های پایین یا بیس است. بیشتر ژانرهای موسیقی انرژی شان را از بیس تامین می کنند (مثلا در موسیقی راک از گیتار بیس و در موسیقی الکترونیک از بیس های سینتی سایزری استفاده می شود)؛ پس مطمئن شوید قطعه ی شما یک المان بیس داشته باشد تا به آن تکیه کند. از این جا به بعد، باقی صداها را در طول طیف فرکانسی بچینید و سعی کنید در هیچ محدوده ای از طیف فرکانسی المان های بیش از اندازه ای قرار نگیرند.
3. درهم ریختگی بیش از اندازه
کامپیوترها قدرت موسیقایی بسیار زیادی را در اختیار ما قرار داده اند، اما این به آن معنا نیست که شما باید در هر قطعه ای که می سازید تمام 256 ترکی که قابل استفاده هستند را به کار بگیرید. در حقیقت بسیاری از قطعات موسیقی فوق العاده، تنظیم های خلوتی دارند که در آن ها تنها چند ساز استفاده شده که به خوبی ضبط شده اند.
شما می توانید در هر مرحله ای المان های اضافه را از تنظیم حذف کنید. برخی از بهترین قطعات پاپ تنها با وکال و گیتار ساخته شده اند؛ همچنین بسیاری از ترک های کلاسیک موسیقی دنس تنها حاوی یک درام ماشین، بیس لاین و وکال هستند؛ پس بی رحم باشید – با کاهش دادن صداها تاثیر قطعه ی شما بیشتر می شود.
4. صداهای اشتباه
بعضی ترک ها خوب صدا نمی دهند چون پارت های مختلف آن ها یکدیگر را کامل نمی کنند. این مشکل ممکن است بر اثر استفاده از صداهایی رخ دهد که مناسب قطعه نیستند – مثلا استفاده از صدای ساز بادی برنجی سینتی سایزری بجای استفاده از یک ساز بادی برنجی واقعی، یا استفاده از سمپلی که pitch یا تایمینگ آن مناسب نباشد.
همچنین این مشکل ممکن است به این دلیل باشد که از پریست های خسته کننده ای استفاده کرده باشید. استفاده ی نامناسب از افکت ها یا سمپل هایی که خوب ضبط نشده اند هم از دلایل دیگر هستند. البته سمپل هایی که کیفیت پایینی دارند می توانند در زمینه ی مناسبی مورد استفاده قرار بگیرند و بسیار هم خوب صدا بدهند. نکته ای که اهمیت دارد این است که از صداهای درستی برای ترک هایتان استفاده کنید.
در اینجا میکس اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند. قطعا شما می خواهید برخی صداها برجسته تر شوند – مانند هوک ها، لید وکال و غیره – اما اگر دیگر المان هایی که تنظیم قطعه را تشکیل می دهند به خوبی میکس نشده باشند و با یکدیگر رقابت کنند قطعا حس خوبی به شنونده نخواهد داد.
5. هوک کجاست؟
یکی از مشکلات واضحی که در برخی کارها دیده می شود معمولی بودن آن هاست. این کارها فاقد خصوصیت ویژه ای هستند که توانایی جذب مخاطب و متمایز شدن کار را داشته باشند.
هر روز افراد بیشتری شروع به آهنگسازی در خانه می کنند و مارکت موسیقی همیشه شلوغ تر می شود؛ پس برای این که بتوانید کارهایتان را متمایز کنید، باید در آن ها از هوک هایی استفاده کنید که مخاطب بلافاصله بتواند آن را تشخیص دهد و با آن موزیک شما را به خاطر بیاورد.
یک هوک خوب می تواند هر چیزی باشد – ممکن است یک صدا یا پارت بیس باشد، یا یک ملودی، یک افکت یا کار ویژه ای که روی وکال انجام داده اید. در حقیقت بسیاری از موزیک های موفق پاپ دارای چنین هوک هایی هستند؛ مانند قطعه ی Can’t Get You Out Of My Head از کایلی مینوگ.
بیشتر مواقع تنها یک هوک کافیست – یک افکت یا ریف فوق العاده که باعث شود به محض تمام شدن قطعه مخاطب بخواهد دوباره آن را گوش دهد و برای باقی روز آن را زمزمه کند. با انجام این کار نصف راه موفقیت را رفته اید.
6. حس اشتباه
در حین آهنگسازی و میکس، ایجاد حس مناسب در قطعه شاید مهمترین چیزی باشد که باید به آن توجه کنید.
اگر ریتم و groove نامناسبی داشته باشید، ترک دنس شما خراب خواهد شد؛ حتی یک قطعه ی امبینت بدون ریتم هم به حس مناسبی نیاز دارد. بخشی از این که بتوانید به خوبی قطعات را تنظیم کنید به این مربوط است که حس و groove مناسبی در آن ایجاد کنید.
برخی از کارهایی که باید انجام دهید کاملا مشخص هستند: اگر یک ترک مناسب کلاب می خواهید، تمپوی 120bpm و کیک درامی که سر هر ضرب به صدا درآید نقطه ی مناسبی برای شروع خواهد بود. اگر به دنبال چیز ملایم تری هستید، تمپو را پایین بیاورید و کمی سوئینگ به ریتم درام اضافه کنید.
علاوه بر این، تکنیک هایی وجود دارد که با استفاده از آن ها می توانید بیت ها را مشخص و آن ها را با حس کلی قطعه همراه کنید. این تکنیک ها را در مقالات زیادی توضیح داده ایم که می توانید آن ها را مطالعه کنید.
بیت ها groove شما را مشخص می کنند، اما باید حواستان باشد که همین بیت ها می توانند ترک شما را نابود کنند. اگر از یک ریتم چهار چهارمی که سر هر ضرب آن صدای کیک درام وجود داشته باشد مثلا برای یک کار هیپ هاپ یا سول استفاده کنید، در مسیر اشتباهی حرکت کرده اید.
7. تنبلی
اگرچه صداها و تکنیک هایی که پیش از این جوابشان را پس داده اند جایگاه خودشان را دارند و گاهی اوقات می توانند دقیقا همان چیزی باشند که ترک شما نیاز دارد، اما بسیاری از پرودیوسرها بدون فکر کردن المان های رایج ژانرهای مختلف را استفاده می کنند. باید دقت کنید که کلیشه ها باعث معمولی شدن کار شما می شوند.
این موضوع در رابطه با نحوه ی استفاده از نرم افزار آهنگسازی هم صدق می کند. تنها به این دلیل که یک المان امکان قرارگیری در تنظیم شما را دارد نباید آن را اضافه کنید؛ در کل فقط به صرف این که در نرم افزار خیلی از کارها ممکن است نباید آن ها را بی دلیل انجام دهید.
در مورد پریست های سینتی سایزری هم دقت کنید. بله این پریست ها صدای بسیار خوبی دارند اما اگر با پریستی مواجه می شوید که صدای منحصر به فرد و فوق العاده ای دارد، مطمئن باشید افراد دیگری هم که آن پلاگین را تهیه کرده اند این پریست را در کار شما تشخیص خواهند داد و به حالتان تاسف خواهند خورد. البته پریست ها ساخته شده اند که شما از آن ها استفاده کنید، اما هرچه این پریست ها در اختیار افراد بیشتری قرار داشته باشند، افراد بیشتری خواهند فهمید که شما از چه پریستی استفاده کرده اید؛ پس حداقل اگر می خواهید از پریست ها استفاده کنید کمی آن ها را تغییر دهید.
8. ایراداتی که کاملا مشخص هستند
هیچ توجیهی برای کوک نبودن سازها وجود ندارد، اما در بسیاری از کارهای مبتدی وکل های فالش، ملودی هایی که با هم تداخل پیدا می کنند و استفاده ی نادرست از ابزارهای اصلاح کوک (pitch correction) دیده می شود.
یکی دیگر از اشکلاتی که زیاد دیده می شود، نویزهای اضافه است. در دورانی که از تجهیزات آنالوگ استفاده می شد و حتی در ابتدای دوران دیجیتال این مشکل بسیار رایج بود، اما امروز اگر تمام کارهایتان را با کامپیوتر انجام می دهید و از هیچ چیزی خارج از کامپیوتر استفاده نمی کنید، نباید نویز اضافه ای در کارهایتان وجود داشته باشید.
اگر وکال، گیتار یا دیگر سازها را ضبط می کنید، باید کارهایی را هم برای پیشگیری و هم برای رفع مشکلات مربوط به نویز انجام دهید.
در نهایت، میکس استریویی که دچار clipping باشد هیچ توجیهی ندارد؛ متاسفانه برخی از پرودیوسرها هنوز هم فکر می کنند هرچه تنظیم هایشان صدای بلندتری داشته باشد بهتر است.
9. صدای بسیار بلند
پیش تر از طول و عمق به عنوان دو بُعد موسیقایی نام بردیم و حالا به سومین بُعد می رسیم: ارتفاع یا اگر بخواهیم از اصطلاح دقیق آن استفاده کنیم، داینامیک رنج. داینامیک رنج تناسب میان آرام ترین و بلندترین صداها در میکس است.
در دهه ی گذشته ترندی که در موسیقی وجود داشته کاهش داینامیک رنج با استفاده از کامپرسرها و لیمیترها بوده تا به این ترتیب مسترها صدای بلندتری داشته باشند. در نتیجه ی این ترند موزیک هایی به وجود آمد که در آن ها بیش از اندازه از کامپرسر استفاده شده بود. شاید در این شرایط قرار گرفته باشید که در حال گوش دادن به یک موسیقی قدیمی هستید که ناگهان پس از آن یک موسیقی جدید پلی می شود و تفاوت ولوم آن ها گوش هایتان را آزار می دهد.
اگرچه زمانی این تکنیک باعث متمایز شدن ترک ها می شد، اما این روزها به حدی از آن به شکل نامناسب استفاده شده که نتیجه ی عکس می دهد. این روزها تلاش های زیادی برای از بین بردن این ترند شده است و حتی سرویس های استریم موسیقی به شما اجازه نمی دهند بلندی صدای موزیک هایتان از حد مشخصی بالاتر برود.
10. زیادی بی عیب و نقص بودن کارها
بسیاری از پرودیوسرها به این عقیده دارند که کامپیوترها باعث شده اند موزیک ها زیادی بی نقص باشند، و ما هم موافق این بحث هستیم. موزیک های بی عیب و نقصی که تکنولوژی مدرن منجر به آن شده اند، فاقد جذابیت و سرزندگی هستند.
اگر به دنبال چنین تنظیم هایی هستید ایردی ندارد، اما شاید اگر اقداماتی را در جهت ارگانیک تر کردن موزیک هایتان انجام دهید نتایج بهتری بگیرید. قطعا نباید کاری کنید که موزیک هایتان آماتور شوند، اما گاه گداری باید نقص هایی جزئی در کارهایتان وجود داشته باشد.