استراتژی هایی برای ضبط و تنظیم بک وکال ها

در این مقاله راجع به بک وکال ها صحبت خواهیم کرد. ضبط و تنظیم بک وکال ها بسیار جذاب است. بک وکال ها در تمام قطعات موسیقی متفاوت خواهند بود چون هر قطعه ای نیاز متفاوتی دارد. بک وکال ها می توانند کارهای زیادی را برای یک قطعه انجام دهند و تنظیم بی نقص آن ها کاری چالش برانگیز است.
راه هایی که می شود بک وکال ها را خواند بیشمار است، پس در این مقاله تنها به بخش هایی از این مقوله ی پیچیده می پردازیم. در مثال هایمان از قطعات موسیقی معروف استفاده می کنیم. تمرکز اصلی ما روی قطعاتی ست که یک ملودی لید وکال دارند و به شما می گوییم باید با آن چه کنید و چه چیزی را حول آن قرار دهید.

قطعه ی شما به چه چیزی نیاز دارد؟

پیش از هر چیزی باید به خود قطعه توجه داشته باشید. معنی ترانه چیزیست که تصمیمات را در حین تنظیم قطعه به شما دیکته می کند. شما قطعه را با استایل، تمپو، گام، سازبندی و حسی تنظیم می کنید که نه تنها با ترانه متناسب باشد، بلکه توجه مخاطب را نیز به معنی ترانه جلب کند و حس قطعه هرچه بیشتر درک شود. بعضی ترانه ها اگر به صورت موسیقی راک تنظیم شوند نتیجه ی بهتری خواهند داد، بعضی ها با استایل موسیقی بلوز و… همین دست تصمیمات هم برای استفاده از بک وکال ها صدق می کند. به خاطر داشته باشید که فرم از کارکرد تبعیت می کند.
به این فکر کنید که ترانه چه چیزی می خواهد بگوید و این که بک وکال ها چطور می توانند به آن کمک کنند. بعضی آهنگ ها شاید هیچ نیازی به بک وکال نداشته باشند و شما حتما باید حواستان به این مورد هم باشد. ترانه ای که راجع به تنهایی حرف می زند معمولا بهتر است که وکالش هم تنها باشد و در آن از بک وکال استفاده نشود. ترانه ای که راجع به عشق حرف می زند شاید تنها نیاز به یک هارمونی با لید وکال داشته باشد تا ارتباط دو نفره ی رابطه ی عاشقانه را تشکیل دهد. دیگر ترانه ها که تم های سنگینی دارند شاید نیاز به بک وکال های بزرگی داشته باشند.
بعضی از گروه ها یا خواننده ها می خواهند ترک های عظیم داشته باشند و از وکال های زیادی برای پارت بک وکال استفاده کنند. برخی دیگر می خواهند همان صدایی که گروه در حین اجرای زنده در کنسرت ها به مخاطبان ارائه می دهد را در موزیک هایشان داشته باشند. بعضی آهنگ ها نیاز به گروه های کُر بزرگ دارند و بعضی آهنگ ها هارمونی های آرام و خلوت تر می طلبند. به تنظیم گوش کنید و فقط روی این موضوع تمرکز کنید که بک وکال چه کاری می تواند در جهت پیشرفت تنظیم انجام دهد.
ببینید لید وکال نیاز به پشتیبانی توسط بک وکال دارد؟ ببینید آیا وکال در تمام طول قطعه نیاز به هارمونی دارد یا فقط در قسمت های خاصی باید از بک وکال استفاده کنید؟ آیا در تنظیم قطعه فضاهای خالی وجود دارد که آن ها را با بک وکال پر کنید؟ کدام یک از خط های ترانه نیاز به برجسته شدن دارند؟ بک وکال چه زمانی باید متن ترانه را بخواند و چه زمانی باید فقط صداهای “اووووو” یا “آآآآآآآآ” تولید کند؟ ببینید قطعه از ابتدا تا انتها به چه سمتی پیش می رود؟

چه زمانی بک وکال ضبط کنیم؟

تصمیم گیری در این رابطه مهم است. وقتی شما یک آهنگ را خلق می کنید، یا زمانی که برای اولین بار به یک دمو گوش می دهید شاید به ذهنتان برسد که قطعه به بک وکال نیاز دارد. اما چه زمانی باید بک وکال را ضبط کرد؟
در بعضی مواقع، بک وکال ها در همان مراحل اولیه ضبط می شوند و بخش مهمی از آهنگ محسوب می شوند؛ در این حالت تصمیم گیری راجع به بک وکال جزو اولویت هاست. در این گونه شرایط شما باید بک وکال ها را (یا حداقل طرح اولیه ی آن را) همزمان با تنظیم سازبندی های اولیه و لید وکال ضبط کنید. به این صورت شما تاثیر هر چیزی که بخواهید به تنظیم اضافه کنید را روی بک وکال می بینید و مابقی تنظیم شما حول بک وکال ها ساخته خواهد شد. این موارد معمولا بسیار آشکار هستند.
در بعضی قطعات دیگر، مخصوصا آن هایی که هنوز مشخص نیست به چه نوع بک وکالی نیاز دارند، بهتر است ضبط بک وکال را به مراحل پایانی تنظیم موکول کنید؛ پس از این که تمام سازها ضبط شده اند و لید وکال نهایی شده است. دلیل این موضوع دو چیز است: اول این که شاید تا مراحل پایانی مشخص نباشد قطعه به چه چیزی نیاز دارد و دومین مورد این که شاید لازم باشد بک وکالیست ها با لید وکال هارمونی تشکیل دهند و تا زمانی که لید وکال نهایی نشده باشد نمی توان چنین کاری انجام داد.
در مواقعی که بک وکال ها جزو المان های ضروری به شمار نمی آیند راحت تر می توانید در مراحل پایانی تنظیم کارکرد آن ها را درک کنید. اگر تمام سازها ضبط شده باشند و باز هم تنظیم شما چیزی کم داشته باشد، بک وکال ها شاید بتوانند راه حل مناسبی باشند. خوب است وقتی می بینید تنظیم شما چیزی کم دارد چند روزی آن را کنار بگذارید؛ پس از چند روز آن را دوباره گوش کنید و از جاهایی که نیاز به اضافه شدن المان های دیگری دارند یادداشت برداری کنید. سپس به سراغ تنظیم بروید و در آن قسمت ها چیزهای جدید اضافه کنید. پس از اضافه کردن المان های جدید دوباره به تنظیم گوش کنید؛ ببینید چیزهایی که اضافه کرده اید آیا واقعا جواب داده اند؟ آیا تنظیم شما را بهتر کرده اند؟ آیا استفاده از المان های دیگر ممکن است نتیجه ی بهتری به شما بدهد؟ آیا اگر کلا چیز جدیدی استفاده نکنید نتیجه ی بهتری خواهید گرفت؟

چه زمانی بک وکال ها را وارد کنیم

در چه بخشی از آهنگ باید بک وکال ها را وارد کنید؟ آیا از همان ابتدای قطعه باید آن ها را وارد کنید؟ وقتی بک وکال ها وارد می شوند، آیا از همان ابتدا کامل و قدرتمند هستند یا هر چه جلوتر می رود کامل تر می شوند؟ استفاده ی هوشمندانه از بک وکال می تواند راه ایده آلی برای ایجاد انرژی در طول قطعه باشد. یکی از استراتژی های رایجی که در صورت نیاز قطعه به بک وکال می توانید به کار بگیرید چیزی به این شکل می تواند باشد:
– بگذارید در ورس و کورس اول، لید وکال تنها باشد. از آنجایی که این اولین بار است که شنونده ملودی را می شنود، بگذارید به ملودی عادت کند تا بعدا بفهمد چه چیزی به عنوان هارمونی به آن اضافه شده است.
– در دومین کورس یک بک وکال ساده را وارد کنید که یا متن ترانه را به صورت هارمونی بخواند یا اصواتی مانند “اووووو” یا “آآآآآ” ایجاد کند.
– در قسمت بریج اجازه دهید بک وکال ها نقش پشتیبانی کننده داشته باشد – در اینجا باز هم بک وکال یا باید متن ترانه را بخواند یا اصوات مختلف تولید کند. از آنجایی که قسمت بریج از بخش های دیگر قطعه متمایز است، می توانید از این بک وکال ها برای ایجاد یک اتمسفر متمایز و منحصر به فرد استفاده کنید، چیزی که باعث شود بریج به شکل مطلوبی از باقی بخش های قطعه جدا شود.
– در آخرین ورس چند لاین هارمونی اضافه کنید. در اینجا شنونده با ملودی آشنایی کامل دارد و وقت آن است که به آهنگ جذابیت بدهید. این لاین های هارمونی را می توانید برای مشتاق نگه داشتن شنونده و یا تاکید روی بخش هایی از ترانه استفاده کنید.
– در آخرین کورس، همان بک وکال هایی که در دومین کورس استفاده کرده اید را بازگردانید. این بار آن ها را دوبل کنید، یا یک لاین کنترپوان به آن ها اضافه کنید تا نسبت به دیگر کورس ها بزرگ تر و پر انرژی تر شوند.

از نجوا تا فریاد؟

بک وکالیست های شما چه فاصله ای با میکروفن باید داشته باشند؟ اگر به دنبال یک هارمونی وکال سافت و ملایم هستید بهتر است بک وکالیست ها را کاملا نزدیک میکروفن قرار دهید. در این حالت باید از یک میکروفن چند جهته استفاده کنید تا از افزایش فرکانس های بیسی که بر اثر افکت مجاورت ایجاد می شود جلوگیری کنید. همچنین وقتی از میکروفن چند جهته استفاده می کنید حواستان به ایزوله کردن تمام خواننده ها در تمام جهات باشد.
وقتی این وکال های ملایم را می خواهید میکس کنید، می توانید با استفاده از کمی ریورب آن ها را به پس زمینه ببرید و یا این که آن ها را به اتمسفر میکس اضافه کنید. بک وکال های این چنینی اغلب می توانند نزدیک لید وکال قرار بگیرند و از افکت های مشابه لید وکال بهره ببرند.
از طرف دیگر اگر می خواهید بک وکال های پرحجم و بزرگی داشته باشید، به خواننده اجازه دهید از میکروفن فاصله بگیرد. همچنین بگذارید مقداری از صدای اتاق هم ضبط شود. به این ترتیب بک وکال منحصر به فردی خواهید داشت.

راهنمایی کردن بک وکالیست ها

به عنوان یک پرودیوسر/تنظیم کننده، این وظیفه ی شماست که به وکالیست ها بگویید چکار کنند. بیشتر خواننده ها نیاز به نظر شما دارند. در اتاق کنترل شما نسبت به وکالیست هایی که در حال خواندن هستند دید بهتری دارید و در بیشتر مواقع خواننده ها نمی دانند چیزی که می خوانند آیا با تنظیم قطعه جور در می آید یا نه.
بعضی وقت ها کسی که بک وکال را می خواند نمی تواند این را بشنود که استایل خواندنش حالت لید دارد، حتی بیشتر از لید وکالیست. گاهی وقت ها کم کردن ویبره ی صدا (یا کلا حذف کردن آن) می تواند مفید باشد. در مواقع دیگر بک وکالیست بهتر است با صدای کم حجم تر یا به صورت فالستو بخواند (حتی اگر نت هایی که قرار است بخواند نت های بالایی نباشند). نت ها را به وکالیست ها بدهید، روی حس خواندنشان پیشنهاد دهید و ببینید چطور اجرا می کنند. از وکالیست ها بخواهید توجه زیادی به مواردی مانند طول نت ها یا چطور به پایان رساندن نت ها داشته باشند. اگر یک نت طولانی به حروف تیزی مانند “ت” یا “ک” ختم می شود و یکی از بک وکالیست ها نمی تواند آن را دقیقا با لید وکالیست هماهنگ کند، از او بخواهید که از ادا کردن این حروف صرف نظر کند. حتی اگر تنها یکی از بک وکالیست ها این حروف را اجرا کند کافی خواهد بود.

دوبل کردن یا نکردن

دوبل کردن وکال، چه لید وکال و چه بک وکال، می تواند حس و اتمسفر خاصی ایجاد کند. دوبل کردن وکال یک ابزار فوق العاده است و صدای خاصی دارد. دوبل کردن بک وکال ها می تواند موجب پرحجم شدن خوشایند آن ها شود. اما این کار همچنین می تواند روی صدای تنظیم شده کاملا اثر گذار باشد و در بعضی موارد آن را پرحجم تر از چیزی که لازم دارید بسازد. بهترین راهی که می توانید بفهمید آیا دوبل کردن وکال ها برای تنظیم شما مفید است یا نه، امتحان کردن آن است. در بعضی تنظیم ها تنها یک لید وکال دوبل شده تمام چیزی است که به آن نیاز دارید. آهنگ Something از گروه بیتلز را در نظر بگیرید. در قسمت بریج آهنگ هارمونی های زیادی وجود دارد که متن ترانه را می خوانند و در ورس آخر هم مقداری هارمونی می شنویم. اما قسمت های کورس تنها لید وکال های دوبل شده هستند و صدای بسیار جذابی دارند.
اگر بخواهید با تنها چند خواننده صدای گروه کُر بسازید چطور؟ می توانید صدای آن ها را دوبل، سه برابر یا چهار برابر کنید. در این موارد از خواننده بخواهید در هر برداشت صدایش را کمی تغییر دهد، مثلا در یکی دو برداشت فالستو بخواند، در برداشت های دیگر صدایش را به عقب یا جلوی گلو ببرد یا این که از میکروفن های مختلفی در هر برداشت استفاده کنید. به این صورت حس این که از وکالیست های کمی برای گروه کُر شده کمتر محسوس خواهد بود. البته بعضی وقت ها استفاده از خواننده های کم برای ایجاد صدای گروه کُر می تواند نتیجه ی ایده آلی به شما بدهد… به عنوان مثال می توانیم به آهنگ Bohemian Rhapsody از گروه Queen اشاره کنیم.

هماهنگ کردن آکوردها، نه ملودی

وقتی هارمونی ها را می خوانید – لاین های سولو در قسمت ورس یا هارمونی های چندتایی در قسمت های بریج و کورس – باید به آکوردها توجه داشته باشید. این موضوع مخصوصا در آهنگ هایی که وکال های کمتری دارند (مثلا یک لید وکال و یک هارمونی) اهمیت بیشتری پیدا می کند. بسیاری از بک وکالیست ها تمایل به خواندن فاصله ی سوم ملودی اصلی را دارند و بدون توجه به المان های دیگر با ملودی وکال پیش می روند. چنین چیزی می تواند تناسب بدی بین بک وکال و آکوردها ایجاد کند. خواندن فاصله ی سوم بالای لاین وکال می تواند فوق العاده باشد اما بک وکالیست باید توجه داشته باشد با این هارمونی چه تاثیری روی آکوردها ایجاد می کند؛ باید مطمئن شوید هارمونی بک وکال شما در تمام لحظه ها با آکوردهای قطعه سازگار باشد. در بعضی مواقع، بالا یا پایین بردن هارمونی به میزان یک نیم پرده یا خارج کردن آن از فاصله ی سوم می تواند ضروری باشد.
بعضی وقت ها شاید لازم باشد اجازه دهید نت هارمونی کمی بیشتر کشش پیدا کند و در لحظه ای که نت ملودی لید وکال عوض می شود تغییر نکند؛ یا این که می توانید از تُن های پدال استفاده کنید (خواندن یک هارمونی تک نتی با نتی که با بیش از یک آکورد در قسمت مورد نظر شما مشترک باشد). اما در این حالت هم شاید لازم باشد بعضی جاها نت ها را تغییر دهید.
یک مثال فوق العاده از تمام این موارد قطعه ی Nowhere Man از گروه بیتلز است. در این آهنگ هارمونی های استفاده شده در قسمت ورس کاملا موازی با ملودی لید نیستند، بلکه با آکوردها حرکت می کنند – حتی زمانی که آهنگ با آکاپلا شروع می شود تمام آکوردها وجود دارند. به هارمونی های پایین تری که در قسمت ورس وجود دارد هم توجه کنید!
برای شنیدن مثالی دیگر در یک استایل کاملا متفاوت می توانید به کارهای Gillian Welch گوش کنید. گیتاریست و خواننده ی بک وکال او، David Rawlings، استاد به کار بردن هارمونی های متناسب با ملودی و آکورد است؛ او از هارمونی ها برای معنا بخشیدن به آهنگ، تاکید روی کلمات، نت ها یا عبارات مشخص و در کل برای بیشتر کردن جذابیت آهنگ بهره می برد.

خواندن متن ترانه یا صداهای آآآآآآ اووووو

وکال یک ساز خارق العاده است و شما می توانید به روش های مختلفی از آن استفاده کنید. خواندن صداهای آآآآآ و اوووو می تواند تاثیر فوق العاده ای روی ورس ها و کورس ها بگذارد؛ مثلا آهنگ Oh! Darling از گروه بیتلز را گوش دهید، در دومین نیمه ی هر ورس این نوع هارمونی را می شنوید. به نوع هارمونی توجه کنید. ببینید این هارمونی ها کجا اضافه می شوند. با دوبل کردن صداهای آآآآ و اوووو می توانید پدهای ایده آلی ایجاد کنید. اما وکال برخلاف دیگر سازها می تواند دربردارنده ی ترانه ی قطعه هم باشد و این متن ترانه لزوما قرار نیست همان متنی باشد که لید وکالیست آن را می خواند.

همان طور که همه ی ما می دانیم، اضافه کردن هارمونی به لید وکال و خواندن همان متن لید وکال به صورت همزمان می تواند تاثیر فوق العاده ای را ایجاد کند. اما شما با خواندن عباراتی متفاوت می توانید فضاهای خالی را پر کنید، به قطعه انرژی بدهید و یا این که با خواندن همان متن لید وکال در یک زمان دیگر، روی آن بخش از ترانه تاکید کنید.

مثال بارز این موضوع را می تواند در آهنگ Getting Better از بیتلز مشاهده کرد. در ورس اول، خواننده ی لید وکال عبارت “I used to get mad at my school” را می خواند و خواننده های بک وکال عبارت “No I can’t complain” را می خوانند. در قسمت کورس هم قسمت وکال جمله ی “I’ve got to admit it’s getting better” را می خواند و وکال های پس زمینه کلمه ی “better” را به شکل طولانی تری ادا می کنند.
این تکنیک می تواند وسیله ی مفیدی برای هرچه بهتر ادا کردن معنای ترانه باشد. در مواقعی که کلمات لید وکال معنای آنچنانی ندارند یا فقط یک عبارت کوتاه را تکرار می کنند، بک وکال ها می توانند چیز متفاوتی بگویند و هم به ترانه معنی بدهند و هم تنظیم قطعه را جذاب تر کنند. همانطور که در مثال بالا اشاره کردیم، استفاده از ترکیبی از خوانش مصرع های ترانه و ادا کردن صداهای آآآآ و اوووو می تواند باعث هرچه بهتر شدن تنظیم قطعه شود.

در طول پروسه ی ضبط و تنظیم بک وکال ها، مهم است به خاطر داشته باشید که شما با صدای انسان سر و کار دارید. بله، وکال انسان یک ساز فوق العاده است. همچنین وکال چیزی است که شنونده ها به آن حساس هستند. اگر با دقت با آن برخورد نکنید، شنونده ها با شنیدن وکال نسبت به گوش دادن به ادامه ی قطعه بی میل می شوند. در تمام طول پروسه ی تنظیم پارت های بک وکال حتما به این مسئله توجه داشته باشید. بک وکال ها نباید با دیگر المان های حیاتی قطعه، مخصوصا لید وکال تداخل پیدا کنند.

بعضی از تنظیم کننده ها ترجیح می دهند بک وکال هایشان همان نت هایی را اجرا کند که یک ساز دیگر در حال اجرای آن است. به این شکل هارمونی زیادی اتفاق نمی افتد که منجر به سردرگمی شنونده شود. اما به هر صورتی که این کار را انجام دهید، علاوه بر فکر کردن به این که بک وکال باید چه نت هایی را بخواند تا با آکوردها هماهنگ شود، باید به ریتم ها، استایل ها و داینامیک هایی که در سازهای دیگر اتفاق می افتد هم توجه داشته باشید و مطمئن شوید که بک وکال شما با تمام این ها سازگار باشد.

درست مانند لید وکال، هر کدام از بک وکالیست ها توانایی ها، محدودیت ها، استایل و طرز فکر خودشان راجع به موسیقی را دارند. سعی کنید تنظیم کننده ای باشید که می داند چطور آهنگ ها، تنظیم ها و مخصوصا بک وکال ها عمل می کنند و کسی باشید که می تواند به ایده های دیگران گوش کند و راجع به آن ها نظر بدهد و یا از آن ها ایده هایی کاملا تازه شکل دهد. سپس باید قادر به برقرار کردن ارتباط با موزیسین ها و خواننده ها باشید، آن هم به شیوه ای کاملا محترمانه تا تمام افراد نسبت به پروسه ی ساخت موسیقی مشتاق باشند. این هم از آن دست توانایی های مهم است که هر تنظیم کننده ای باید در خود پرورش دهد.

میکس کردن بک وکال

همان قدر که دانستن نحوه ی استفاده از بک وکال ها مهم است، میکس کردن آن ها هم اهمیت فراوانی دارد. برخی تنظیم کننده ها دوست دارند بک وکال ها کاملا در پس زمینه ی آهنگ باشند. برخی دیگر دوست دارند بک وکال ها مانند لید وکال کاملا برجسته باشند. بعضی از آهنگ ها واضحا به شما می گویند که به کدام یک از این دو شیوه نیاز دارند و بعضی آهنگ های دیگر نیاز به تفکر و آزمون و خطا دارند.

یکی از راه هایی که می توانید بفهمید وکال های شما چقدر خوب با همدیگر چفت شده اند این است که آن ها را سولو کنید. شاید لازم باشد ولوم بعضی از ترک ها را automate کنید تا هیچ کدام از کلمات بیشتر از بقیه جلب توجه نکنند. با سولو کردن شما همچنین می توانید بفهمید کلمات یا حروف صدادار کجا از هماهنگی با یکدیگر خارج می شوند. وقتی توانستید هر کدام از ترک ها را با دیگری هماهنگ کنید، آن ها را به میکس باز گردانید تا ببینید آن ها را در چه قسمتی از میکس می توانید قرار دهید.

کامپرسر وسیله ی فوق العاده ای برای منسجم کردن بک وکال هاست. هیچ مشکلی نیست اگر برای بک وکال تنظیمات کامپرسر را کمی شدید کنید. بعضی وقت ها لازم است کامپرشن زیادی را روی بک وکال ها اعمال کنید تا صدای خوبی بدهند و تمام بخش ها و کلمات به خوبی شنیده شوند. پس از کامپرس کردن، شاید متوجه شوید که می توانید ولوم آن ها را کمی پایین تر بیاورید و در عین حال صدای آن ها را باز هم به خوبی بشنوید.

EQ هم می تواند برای نشاندن بهتر بک وکال ها در میکس یا برجسته تر شدن آن ها به شما کمک کند. در اینجا هم سولو کردن بک وکال ها و لید وکال می تواند ایده ی خوبی باشد. این کار به شما اجازه می دهد ببینید آیا لید وکال به وضوح شنیده می شود یا بک وکال سد راه آن شده است؛ سپس با استفاده از EQ می توانید لید وکال را در میکس برجسته تر کنید. افزایش دادن فرکانس های بالا در برخی پارت های بک وکال می تواند فضای واقعی تری به آن ها ببخشد. با حذف کردن مقداری از فرکانس های میانی یا فرکانس های بم می توانید بک وکال ها را تمیزتر کنید تا میکس شما بهتر صدا بدهد.

من وقتی با بک وکال های زیادی در یک میکس مواجه می شوم، از یک کانال Aux استفاده و تمام بک وکال ها را به این کانال هدایت می کنم. به این ترتیب با سولو کردن این کانال به راحتی می توانم بفهمم بک وکال ها در هر بخشی چه کاری انجام می دهند. همچنین در این حالت می توانم از یک مجموعه پلاگین روی تمام آن ها استفاده کنم و با استفاده از تنها یک فیدر ولوم تمام آن ها را بالا یا پایین ببرم. همچنین به راحتی می توانم به تمام این بک وکال ها ریورب یا دیلی بدهم. این تکنیک برای وقت هایی که بک وکال های زیادی دارید بسیار مناسب است.
پس از اتمام این مراحل باز هم سعی می کنم میکس را در سیستم های مختلف گوش کنم تا ببینم بک وکال ها چطور با هم ترکیب شده اند. گاهی میکس را برای یکی دو روز کنار می گذارم و اصلا به آن گوش نمی کنم؛ پس از این مدت وقتی دوباره میکس را می شنوم درباره ی این که بک وکال ها چطور در میکس نشسته اند نت برداری می کنم. سپس دوباره به سراغ میکس می روم و آن قسمت ها را تغییر می دهم و دوباره به نتیجه ی کار گوش می کنم.

مثل همیشه، آزمون و خطا کردن با این نکته ها مهمترین چیزیست که به شما یاد می دهد چطور باید از آن ها استفاده کنید.

منبع recordingmag
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.