۹ روش برای این که مطمئن شوید آهنگ تان مخاطب را به یک سفر موسیقایی می برد

تصور کنید در ماشین تان در حال رانندگی هستید و به رادیو گوش می دهید. موزیکی پخش می شود که شما تابحال آن را نشنیده اید. تا مدتی به آن گوش می کنید اما بعد از تکرار شدن چند بخش از آن شما الگوی موزیک را تشخیص می دهید و دقیقا می دانید که موزیک به چه سمتی حرکت می کند و قرار است چه چیزی بشنوید. سپس به قسمت chorus (ترجیع بند) می رسید و می بینید این موزیک حوصله تان را سر برده است. پس از پایان اولین chorus از شنیدن مکرر نت هایی که دائما تکرار می شوند خسته شده اید.
پس موزیک را عوض می کنید…
زمان بسیار با ارزش است و هیچکس نمی خواهد وقتش تلف شود. پس اگر قرار است مخاطب شما وقت و توجه اش را به شما بدهد، شما باید کاری کنید که این وقت و توجه ارزشش را داشته باشد.
به عنوان یک آهنگساز یا تنظیم کننده، کارهای بسیاری می توانید انجام دهید تا توجه شنونده به شما جلب شود. در این مقاله ما به ۹ روش اشاره می کنیم که با انجام آن ها می توانید مطمئن باشید که آهنگ شما در طول زمان حرکت کرده و شنونده هایتان را به یک سفر لذت بخش می برد.

۱- تحقیق کنید

آهنگ تان را مانند یک سفر جاده ای تصور کنید. پیش از این که سوار ماشین شوید باید بدانید که قرار است به چه سمتی حرکت کنید و از چه جاهایی دیدن کنید. خوب است برای آهنگی که می سازید هم یک نقشه برای خودتان مجسم کنید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید بهتر می توانید تصویری از آن را در ذهن تان داشته باشید.
افرادی که تازه می خواهند این کار را انجام دهند شاید نیاز داشته باشند از چیزی الهام بگیرند، همان طور که با نگاه کردن به یک نقشه ی راهنما می توانید بهتر تصمیم بگیرید که از چه مناظری دیدن کنید…
پس اجازه بدهید یک نقشه ی راهنما برای آهنگ “Tell Me You Love Me” از Demi Lovato بسازیم و ببینیم این آهنگ چه سفری را در پیش گرفته است.

در این نقشه ی راهنما شما باید قسمت های مختلف قطعه را بنویسید و ببینید که آهنگ در طول زمان چطور رشد می کند و تغییرات سازها در آن چگونه انجام می شود. این موزیک را پلی کنید و چارت زیر را به دقت بررسی کنید:

همان طور که می بینید و می شنوید، اگرچه این آهنگ سازبندی پیچیده ای ندارد اما به شکل موفقی در طول زمان رشد می کند و مخاطب را با خودش همراه می سازد. حال سوال اینجاست که آهنگسازان این قطعه چطور به چنین چیزی دست پیدا کرده اند؟ و شما چطور می توانید در پروژه ی بعدی تان این کار را انجام دهید؟
برای شروع، یک نقشه ی تصویری مانند همین چارت را برای موزیک تان بسازید. اسم قسمت های مختلف قطعه (Intro، Verse، Chorus و…) را یادداشت کنید. اگر می دانید هر قسمت قرار است چند میزان داشته باشد آن را هم به چارت اضافه کنید.
آیا از قبل می دانید قرار است از چه سازهایی استفاده کنید؟ آن ها را هم به عنوان گزینه هایتان یادداشت کنید. هرچه در این مرحله بیشتر بتوانید این نقشه را کامل کنید راه آسان تری در پروسه ی ساخت قطعه در پیش خواهید داشت.

نکته ی کلیدی: این که بتوانید تصور کنید موزیک تان در طول زمان چطور رشد می کند به شما کمک خواهد کرد نقشه ی بهتری برای پیشبرد پروسه ی ساخت قطعه تان داشتن باشید.

۲- مسیر سفر را تعیین کنید

در این موزیک از Demi Lovato قسمت intro و آخرین chorus را با هم مقایسه کنید. قسمت intro و اولین verse با داینامیک های سافت شروع می شوند. آخرین chorus جایی ست که همه ی سازها و پارت های وکال زیادی را می شنوید.
مخصوصا در موزیک پاپ امروزی، معمولا اختلاف بزرگی بین این دو بخش وجود دارد. اگر تمام سازها و بک وکال ها را در همان ده ثانیه ی ابتدایی موزیک نشان دهید دیگر در ادامه ی قطعه چیزی برای ارائه به مخاطبین تان نخواهید داشت.
با سازهای کم شروع کنید و هرچه آهنگ جلوتر می رود سازها و لایه های جدیدی را معرفی کنید. آیا در این آهنگ Demi Lovato متوجه شدید که هیچوقت بیشتر از ۲۰ ثانیه یک چیز را نمی شنوید؟ هر ۲۰ ثانیه یا یک ساز جدید اضافه می شود یا انرژی موزیک تغییر می کند. حتما به این موضوع توجه داشته باشید. اگر دیدید در موزیک تان ۳۰ ثانیه از آخرین باری که پارت را تغییر داده اید یا المان جدیدی اضافه کرده اید گذشته است، احتمالا زمان اضافه کردن یک لایه ی جدید، ایجاد یک تغییر یا تغییری در سازبندی فرا رسیده است.

نکته ی کلیدی: کاری کنید که موزیک تان دائما در حال پیشرفت باشد. هرچه موزیک تان به جلو می رود المان های جدید اضافه کنید، این کار را آنقدر ادامه بدهید تا به آخرین chorus برسید.

۳- مسیر بازگشت از سفر را برنامه تعیین کنید

احتمالا در این پروسه به جایی می رسید که می بینید دائما در حال اضافه کردن المان های جدید هستید. وقتی موزیک شما به دومین chorus می رسد، احتمالا شما به حدی المان اضافه کرده اید که موزیک تان بیش از حد برای داستانی که می خواهید تعریف کنید شلوغ شده باشد. وقتی به آخرین chorus برسید، آنقدر لایه های صوتی زیادی دارید که دیگر کنترل کردن آن ها غیر ممکن می شود.
در این شرایط به شما توصیه می کنیم که رو به عقب حرکت کنید. این کار را با تقسیم بندی قسمت های مختلف موزیک شروع کنید (مثلا ۴ میزان intro، هشت میزان verse و …). نرم افزارهای آهنگسازی مختلف با شیوه های متفاوتی این امکان را برای کاربران فراهم می کنند.
وقتی این کار را انجام دادید، روی آخرین chorus کار کنید. کاری کنید که این بخش همان طور شود که باید باشد. تمام پارت ها و سازها را تنظیم کنید. وقتی آخرین chorus همان طور شد که می خواهید، به سمت عقب حرکت کنید و به جای این که مانند مرحله ی قبل مدام المان های جدید اضافه کنید، این بار مدام از المان ها کم کنید.
در حالی که به صورت معکوس در موزیک تان حرکت می کنید، آنقدر کار حذف کردن المان ها و ساده تر کردن موزیک را ادامه دهید تا به نقطه ی شروع آهنگ تان برسید. در این نقطه ی شروع موزیک شما باید تنها حاوی المان های الزامی و یک اسکلت کلی باشد که همین المان ها یک intro و verse جذاب را تشکیل بدهد.

نکته ی کلیدی: بعضی وقت ها بهتر است کارتان را از آخرین chorus شروع کنید و حرکت تان را به صورت معکوس انجام دهید. این که از ابتدا بدانید آخرین chorus موزیک تان قرار است چطور باشد، به شما کمک می کند تا برای بخش های پیشین موزیک تصمیمات بهتری بگیرید.

۴- سفر را شروع کنید

اگر سفر را شروع نکنید به هیچ جایی نخواهید رسید. تا زمانی که یک تصور کلی از مقصد و جاهایی که قرار است ببینید داشته باشید، برای شروع سفر آماده هستید. پس به جاده بزنید و رانندگی را شروع کنید. بیش از حد هم فکر نکنید. قرار نیست نقشه ی اولیه ی شما بی نقص باشد. شما می توانید در طول مسیر آن را تنظیم کنید. ممکن است در طول مسیر چیزهای جذاب تری را کشف کنید…
همین موضوع در رابطه با موزیک هم صدق می کند. وقتی یک ایده ی خوب داشتید، شروع به ساخت آن کنید. شما در طول پروسه شاید تحت تاثیر صداهایی قرار بگیرید که موزیک تان را به مسیری متفاوت از آنچه انتظارش را داشتید هدایت کنند، و این فوق العاده است!
بیشتر ما زیادی خودمان را نگران می کنیم. این که همان ابتدای کار سعی کنید یک نقشه ی بی نقص داشته باشید لزوما منجر نمی شود که محصول نهایی بهتر شود. حقیقت این است که هروقت به غریزه تان گوش کنید کار درستی انجام خواهید داد. پس یک نقشه ی کلی برای کارهایی که قرار است در موزیک تان انجام دهید داشته باشید و شروع به ساختن آن کنید. همیشه در طول پروسه فرصت دارید که تصمیم تان را عوض کنید.

نکته ی کلیدی: برای شروع پروژه زیادی فکر نکنید. بگذارید غریزه تان راه را به شما نشان دهد.

۵- مسیر طولانی تر را انتخاب کنید

شما همیشه می توانید در یک مسیر مستقیم از نقطه ی A به نقطه ی B بروید. قطعا سریع به آنجا خواهید رسید. اما آیا این مسیر یک مسیر به یاد ماندنی خواهد شد؟ احتمالا نه… پس چرا باید این کار را در موزیک تان انجام دهید؟
داستان های فوق العاده، بالا پایین زیادی دارند. بعضی وقت ها کاراکتر اصلی موفق می شود و بعضی وقت ها شکست می خورد. همین حرکت است که باعث جذاب شدن همه چیز می شود. همین کار را در موزیک تان انجام دهید.

به آرامی موزیک را گرم کنید و مسیر آن را به سمت اولین chorus پیش ببرید. به جای این که راه آسان را انتخاب کنید و دائما المان های بیشتری اضافه کنید، سعی کنید برای دومین verse یک قدم به عقب بردارید و سپس دومین chorus را قدرتمندتر و پر انرژی تر کنید. به این شکل شما به شنونده هایتان در طول مسیر بالا پایین هایی را می دهید که سفر را برایشان جذاب می کند.
بسته به فرم موزیک تان، شاید قسمت bridge و پس از آن chorus های دیگری داشته باشید. در طول آهنگ قدم های زیادی رو به جلو و عقب بردارید تا شنونده ها را جذب کنید و در نهایت با تمام قدرت روی آخرین chorus فرود بیایید.
این مسیری که در بالا ترسیم کردیم در بسیاری از آهنگ ها استفاده می شود (
Sledgehammer از Fifth Harmony،آهنگ Unbreakable از Madison Beer یا The Climb از Miley Cyrus فقط چند نمونه از این آهنگ ها هستند). در این آهنگ ها توجه کنید که چطور بعضی وقت ها انرژی بالا و پایین می شود.

نکته ی کلیدی: داستان های خوب بالا و پایین دارند. همین است که آن ها را جذاب می کند. شما هم همین کار را برای موزیک هایتان انجام دهید تا شنونده ها جذب آهنگ شود.

۶- در یک منظره توقف کنید

استفاده از لوپ ها بسیار آسان است. لوپ ها کار شما به عنوان یک تنظیم کننده را راحت می کنند. اما همین لوپ ها می توانند منجر به مونوتن شدن موزیک و دلیل خسته شدن شنونده ها شوند. ممکن است شما لوپ ها را بسیار در موزیک تکرار کنید. اگر به همان مثال سفری که زدیم برگردیم، اگر شما برای مدت طولانی در یک مسیر مستقیم رانندگی کنید خسته خواهید شد. استفاده ی زیاد از لوپ ها هم به همین شکل است. پس اجازه بدهید موزیک تان در لحظاتی در مناظر دیگری توقف هایی داشته باشد.
برای سازها آکسان های خاص بسازید و در ریتم هایی که دارید پاساژهایی را ایجاد کنید. توجه کنید که در آهنگ Demi Lovato قسمت های مختلف با پاساژهای درام بزرگ معرفی می شوند. این توقف که در پس یک ریتم ثابت اتفاق می افتد گوش ها را سورپرایز می کند و شنونده ها از آن ها لذت خواهند برد.
اما همان طور که یک پاساژ شلوغ ناگهانی می تواند یک لحظه ی جذاب خلق کند، برعکس این اتفاق هم ممکن است بیفتد. بعضی از وقت ها سکوت تاثیر بیشتر در ایجاد خلق لحظات جذاب دارد. در آهنگ Demi Lovato تمام سازها برای لحظه ای پیش از شروع هر chorus حذف می شوند. این تکنیک به ما اجازه ی تنفس می دهد و باعث می شود شروع chorus قدرتمند تر به نظر برسد.

نکته ی کلیدی: از ریتم های ثابت خارج شوید و شنونده ها را با یک پاساژ، چند آکسان که به وسیله ی تمام سازها اجرا می شود یا یک توقف ناگهانی سورپرایز کنید.

۷- ساختن خاطرات جدید در مکان های آشنا

“تکرار” کلیدی ترین چیزیست که باعث می شود مخاطبان شما قسمت chorus را پس از تمام شدن آهنگ به یاد بیاورند. تکرار همچنین کمک می کند مخاطب بتواند قسمت های مختلف آهنگ را از یکدیگر تشخیص بدهد. تصور کنید در موزیک تان هر کدام از chorus ها متفاوت از یکدیگر باشند. در این حالت شنونده های شما گیج خواهند شد و مهم تر از آن، نمی توانند بفهمند chorus یا hook موزیک در کدام قسمت قرار دارد. این که شنونده ها را به یک قسمت از آهنگ که صدای آشنایی دارد و قبلا آن را شنیده اند برگردانید، به آن ها نوعی حس رضایت خواهد داد.
پس شما حتما می توانید chorus ها را copy/paste یا تکرار کنید (همچنین قسمت های دیگر آهنگ را) تا کارتان هم سریع تر پیش برود. اما تکرار کردن یک بخش از آهنگ به این معنا نیست که هر تکرار باید مشابه قسمت قبلی باشد.
این موضوع را مانند سفر کردن به شهر مورد علاقه تان فرض کنید. شما قبلا در این شهر بوده اید و حتما می خواهید مکان های آشنا و خاطرات قدیمی تان را دوباره ملاقات کنید، اما در طول مسیر با مکان های تازه ای هم آشنا خواهید شد.
توجه کنید که در اولین chorus آهنگ Demi Lovato چیزی که می شنویم یک هسته ی مشابه (مانند یک تکرار) است که شامل لید وکال، brass، ارگ، ریتم، بک وکال ها و clap می شود. در همین حین، هرکدام از chorus های این آهنگ کمی با یکدیگر متفاوت هستند. اولین chorus سازهای اصلی و حس مرکزی را پایه گذاری می کند. دومین بار که chorus را می شنوید تنها یک المان تغییر می کند (در این chorus ساز بیس اضافه می شود) اما همین بیس برای ایجاد تغییر کافی است. سومین chorus ابتدا به تنها دو ساز + وکال (اسکلت های اصلی آهنگ که یک حس صمیمی را ایجاد می کنند) تقلیل پیدا می کند و سپس منفجر می شود و با ریتمی که پیچیده تر از همیشه است به بالاترین حد قدرت می رسد. در این chorus علاوه بر اضافه شدن ride cymbal، یک پارت متفاوت از brass را هم می شنویم.
اگرچه این تغییرات خیلی بزرگ نیستند اما برای رشد کردن هر chorus و جدیدتر شدن هر باره ی آن ها کافی هستند.

نکته ی کلیدی: قسمت های آهنگ را تکرار کنید اما در هر تکرار چیزی کمی متفاوت را به شنونده بدهید. یک ساز جدید اضافه کنید، موقتا یکی از سازها را حذف کنید و یا بعضی از پارت ها را شلوغ تر از قبل کنید.

۸- به یک مسیر انحرافی ورود کنید

نکته ی مهم در این بخش هم این است که سفر را جذاب کنید. آهنگ Demi Lovato با یک اینتروی بسیار ساده شروع می شود که brass lick اصلی که روی بستری از صدای ارگ اتفاق می افتد را پایه گذاری می کند. چیزی که شما احتمالا انتظارش را دارید این است که brass در قسمت verse حذف شود و وکال جای آن را بگیرد و روی بستر صدای ارگ سوار شود، اما در عوض اینجا ما با یک مسیر انحرافی سورپرایز می شویم و در قسمت verse کلا یک نوع ساز بندی دیگر را می شنویم. این تغییر فورا یک کنتراست زیبا ایجاد می کند. توجه داشته باشید که این سورپرایز شدن تنها بعد از گذشت ۱۲ ثانیه از شروع آهنگ اتفاق می افتد!
شما هم باید بتوانید از این دست سورپرایزها و پیچش ها در موزیک تان ایجاد کنید. با عوض کردن سازبندی در یک بخش باعث منحصر به فرد شدن آن بخش شوید و صداهایی را در آن به کار ببرید که در دیگر بخش های آهنگ شنیده نمی شوند. شما هم می توانید یک محدوده ی کلی برای صداها در نظر بگیرید و در آن محدوده بمانید و هم می توانید کلا از آن خارج شوید، این به شما بستگی دارد و به این که می خواهید به چه چیزی برسید.
قسمت bridge در آهنگ جای مناسبی برای ایجاد یک بافت صوتی جدید است. سعی کنید بافت صوتی ای که موزیک تان تا به این لحظه داشته را تغییر دهید، یک ساز جدید معرفی کنید یا موزیک را به یک گام دیگر انتقال دهید؛ مثلا اگر کل موزیک تان روی گام ماژور نوشته شده در قسمت bridge یک گام مینور را امتحان کنید یا برعکس.
آهنگ Black or White از مایکل جکسون در قسمت bridge به یک ترک رپ و هوی متال تبدیل می شود و با دیگر بخش های آهنگ یک کنتراست شدید ایجاد می کند. در این بخش شنونده یک چیز کاملا جدید و صداهایی کاملا متفاوت را تجربه می کند که قطعا باعث جلب توجه او می شود. ایجاد یک bridge با کنتراست بالا همچنین این نکته را تضمین می کند که وقتی پس از این بخش موزیک شما به یکنواختی ریتم اصلی باز می گردد، به لحاظ حسی یک نوع احساس راحتی در مخاطب ایجاد می شود.

نکته ی کلیدی: تغییر بافت صوتی برای یک بخش از آهنگ باعث سورپرایز شدن شنونده می شود. هرچه کنتراست شدیدتری ایجاد کنید موزیک شما جذاب تر خواهد شد. پس با کنتراست ها بازی کنید و ببینید چطور می توانند روی شدت آخرین chorus تاثیر گذار باشند.

۹- بازگشت به خانه

آهنگ All By Myself از Celine Dion یکی از بهترین تنظیم ها را در تاریخ موسیقی پاپ معاصر دارد. این قطعه مانند مثالی که بیان کردیم، مخاطب را به یک سفر موسیقایی شدید می برد. علاوه بر این، در این موزیک تمام تابلوهای ایست حذف شده اند تا مخاطب هیچوقت خسته نشود. از تغییرات ملودیک گرفته تا تغییرات ریتم، مدولاسیون ها، ایجاد یک bridge ارکسترال و یک chorus پایانی بسیار عظیم.
مهم نیست شما چه استایل موزیکی را کار می کنید. تا می توانید آهنگ های مختلف را آنالیز کنید و خواهید دید که حداقل ۹۵% از آهنگ های مورد علاقه تان همین سفر موسیقایی را در خود دارند. آهنگ های شما باید یک ماجراجویی ۳-۴ دقیقه ای باشند که شما آن را با مخاطب هایتان به اشتراک می گذارید. مخاطب را با خود به این سفر ببرید. قطعا این که اضافه کردن گاه به گاه المان های جدید تا چه حد می تواند تفاوت ایجاد کند شما را شگفت زده خواهد کرد.
در نهایت، هدف اصلی شما این است که مهلت ندهید مخاطب از گوش دادن به موسیقی شما خسته شود یا موزیک شما را رد کند و به موزیک دیگری گوش بدهد. پس کمربندتان را ببندید و تصمیم بگیرید قرار است جاده شما را به کدام سمت بکشاند؟ با موزیک تان را ما را به یک سفر دعوت کنید!

منبع spire.live
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 نظر
  1. مهدی می گوید

    بسیار عالی و مفید بود با تشکر از سایت خوبتون