سه مورد استفاده ی Parallel Compression در مسترینگ

راحت ترین روش استفاده از کنترل wet/dry است که این روزها بسیار رایج شده و بسیاری از پلاگین ها این ویژگی را در خود جای داده اند – این کنترل گاهی با عنوان mix یا parallel نام گذاری می شود. این قابلیت به شما اجازه می دهد سیگنال wet (سیگنال دارای افکت) را با سیگنال dry (سیگنال بدون افکت) ترکیب کنید.

اگر کامپرسری که استفاده می کنید فاقد کنترل wet/dry بود، باید در نرم افزار آهنگسازی تان صدا را به یک کانال parallel هدایت کنید. شما می توانید فایل میکس را روی یک کانال دیگر کپی کنید، اما در این حالت همچنین باید هر افکتی که پیش از کامپرشن استفاده شده را نیز کپی کنید که در این حالت فشار روی CPU بیشتر خواهد شد. برای افرادی که به کامپیوترهای گران قیمت دسترسی ندارند بهترین کار استفاده از سه کانال به این ترتیب است:

  • کانال A کانال Pre-Process برای کارهایی مانند رفع ایرادات با EQ است. سیگنال این کانال به دو باس هدایت می شود که نام آن ها را Bus 1 و Bus 2 می گذاریم، اما این سیگنال به خروجی مستر هدایت نمی شود.
  • کانال B به parallel compression تعلق دارد و در برخی نرم افزارهای آهنگسازی لازم است مانیتورینگ ورودی را هم فعال کنید. ورودی این کانال به Bus 1 و خروجی آن به Bus 2 اختصاص داده می شود یا این که می توانید خروجی را غیر فعال کرده و تنها آن را به Bus 2 هدایت کنید.
  • کانال C کانال Post Process برای کارهایی مانند post-eq، limiting یا دیگر پردازش هایی است که شاید پس از parallel compression نیاز داشته باشید. ورودی آن به Bus 2 اختصاص پیدا می کند – باز هم مانیتورینگ ورودی باید فعال باشد – و خروجی آن به خروجی مستر.
Parallel routing setup for mastering

نکته: بسیار مهم است که ویژگی latency compensation (جبران تاخیر) در نرم افزار آهنگسازی شما فعال باشد. در تقریبا تمام نرم افزارهای آهنگسازی مدرن مشکلی با این مورد نخواهید داشت، اما بدون latency compensation این نوع هدایت سیگنال می تواند منجر به بروز comb filtering شود.

اضافه کردن پانچ و داینامیک

قطعا این را شنیده اید که کامپرشن، داینامیک رنج را کاهش می دهد. بله، در شرایط عادی چنین چیزی می تواند برخی از وظایف کامپرسرها باشد. اما اگر شما کامپرسر را تنظیم کنید و آن را به حد مناسبی با سیگنال خام ترکیب کنید، می توانید حالتی به وجود بیاورید که ترنزینت ها دست نخورده باقی بمانند، در حالی که بخشی که صدای کامپرس شده دارد، پایین تر از لِول میانگین سیگنال قرار بگیرد.

Vintage Compressor در مجموعه ی Ozone این کار را به خوبی انجام می دهد، مخصوصا در حالت “Sharp”. اگرچه نمی توان تنظیمات دقیقی که بشود برای تمام صداها استفاده کرد را پیشنهاد داد، اما چند نکته را در این رابطه برای شما توضیح می دهیم. در این مثال، هدف ما اضافه کردن پانج به kick drum است. با در ذهن داشتن این نکته تنظیمات مشخصی را امتحان می کنیم.

Detection filter

Vintage Compressor در پلاگین Ozone فیلتر تشخیص (یا همان ساید چین) بسیار منعطفی دارد که به ما اجازه می دهد سیگنالی که مدار کامپرشن آن را “می شنود” را تنظیم کنیم. از آنجایی که می خواهیم kick پانچ بیشتری داشته باشد، بخشی از محتوای فرکانس های بیس را حذف می کنیم تا کامپرسر روی آن ها تمرکز زیادی نداشته باشد. همچنین شدت کامپرشن را در میدرنج کمی بیشتر می کنیم، چون snare هم در میدرنج قرار می گیرد و با این کار می توانیم kick را از سر راهش برداریم.

Ratio

اگرچه در پروسه ی مسترینگ معمولا از ratio های پایین و ملایم استفاده می کنیم، اما در این جا به چیزی پرخاشگرانه تر نیاز داریم. ما می خواهیم اختلاف بین ترنزینت ها و بادی صدا را تشدید کنیم. پس در این مثال پارامتر ratio را روی نسبت 4:1 قرار می دهیم.

Attack و release

کلیدی ترین نکته در این بخش این است که مقدار اتک تایم به قدری بلند باشد تا ترنزینت هایی که لازم دارید دست نخورده باقی بمانند، و از طرفی مقدار ریلیز تایم به قدری کوتاه باشد که وقتی ترنزینت بعدی اجرا می شود، هیچ کاهش گینی اتفاق نیفتد یا حداقل مقدار آن بسیار کم باشد. این مورد بسته به کامپرسر و هدف شما می تواند متغیر باشد. برای ترنزینت های تیز، اتک تایم بین 10 تا 30 میلی ثانیه می تواند مناسب باشد. برای صداهای پانچی و سنگین تر، مانند kick drum، اتک تایم بین 30 تا 100 میلی ثانیه مناسب تر خواهد بود. برای تنظیم پارامتر ریلیز تایم، کار را با تایم حدود 100 میلی ثانیه آغاز کنید و مقدار آن را تا جایی که بتوانید صدای ایده آلی بگیرید، کاهش و افزایش دهید. اجازه دهید گوش هایتان شما را راهنمایی کنند.

Full-band parallel compression for punch

در این مثال ما از اتک تایم 50 میلی ثانیه و ریلیز تایم 80 میلی ثانیه استفاده کردیم و در نهایت سیگنال کامپرس شده را 14 dB پایین تر از سیگنال خام قرار دادیم و آن را سیگنال خام ترکیب کردیم. در ادامه می توانید این دمو را گوش کنید. ابتدا نمونه ای را می شنوید که روی آن تنها از اکولایزر و لیمیتر استفاده شده است:

حالا آن parallel compression که در بالا توضیح دادیم به صدا اضافه می شود. توجه کنید به این که kick drum چطور برجسته تر شده است و فضای بیشتری اطراف آن قرار گرفته، بدون این که باقی ترک فشرده شده باشد.

حجم دادن بدون از دست رفتن ترنزینت ها

در مثال قبل، هدف ما تقویت ترنزینت ها بود به شکلی که باقی صداها کمتر تحت تاثیر قرار بگیرند. اگر بخواهیم خلاف این کار را انجام دهیم چطور؟ اگر بخواهیم بادی و جزئیات کم صداتر را بدون از دست دادن ترنزینت ها اضافه کنیم چطور؟

این کار را هم می توان با استفاده از Vintage Compressor در حالت parallel انجام داد. قطعا باید پارامترها را تنظیم و شدت ترکیب سیگنال dry و wet را مشخص کنیم. ابتدا باید کامپرسر را روی مُد “Smooth,” قرار دهیم؛ این مُد به شکلی طراحی شده که روی بادی سیگنال تمرکز داشته باشد و داینامیک ها را کاهش دهد.

Detection filter

در این جا هم detection filter نقش بزرگی در دستیابی به صدای مد نظر ایفا می کند، اما به شکلی متفاوت. این بار فیلتر high-pass را تا 30 Hz پایین می آوریم تا هم فرکانس های بمی که گوش انسان قادر به شنیدن آن نیست را حذف کنیم و هم کامپرسر را وادار به واکنش به بیس kick کنیم. همچنین برای قسمت high end بالای 4 kHz تنظیمات کمی شدیدتری اعمال می کنیم تا مطمئن شویم ترنزینت های آرام تری که در قسمت high-frequency وجود دارند کامپرسر را تحریک کنند.

Ratio

مانند مثال قبل، به شدت نسبتا بالایی از ratio نیاز داریم (حداقل در مقایسه با استانداردهای مسترینگ). کماکان می خواهیم از دیستورشن ناخواسته جلوگیری کنیم، پس باید نسبت ratio را با اتک تایم و ریلیز تایم بالانس کنیم. شاید در شرایطی قرار بگیرید که لازم شود مدام این پارامترها را تغییر دهید، اما صبور باشید و ترکیب های مختلفی را امتحان کنید، تا جایی که تناسب ایده آل را پیدا کنید. در این مورد ما پارامتر ratio را روی نسبت 4.5:1 قرار دادیم.

Attack و release

این نوع از کامپرشن به مقادیر زمانی سریع تری نیاز دارد پس سعی می کنیم از تایم های کوتاه تری استفاده کنیم. همچنین حواسمان را جمع می کنیم که دیستورشن زیادی به وجود نیاید و پارامتر ratio را نسبت به پارامترهای دیگر تنظیم می کنیم. یک راه حل مناسب این است که با تایم های بلندتری شروع کنید و کم کم آن ها را کاهش دهید. اگر متوجه ایجاد شدن دیستورشن می شوید اما کماکان ترنزینت زیادی در صدا وجود دارد، پارامتر ratio را کمی کاهش دهید. وقتی اتک تایم به کمتر از 10 میلی ثانیه و ریلیز تایم به کمتر از 50 میلی ثانیه رسید، احتمالا تا جای ممکن مقادیر زمانی را کوتاه کرده اید – اگرچه این موضوع می تواند در کامپرسرهای مختلف متفاوت باشد. سپس ببینید پیش از این که دیستورشن به وجود بیاید تا چه حدی می توانید ratio را بالا بیاورید.

Full-band parallel compression for density

در این مثال از اتک تایم 5 میلی ثانیه و ریلیز تایم 60 میلی ثانیه استفاده شده و نسبت ترکیب آن با سیگنال خام 22 dB پایین تر از سیگنال خام است. نمونه ی زیر گوش کنید و آن را با نسخه ی اولیه مقایسه نمایید.

توجه کنید قسمت هایی که در جلو قرار دارند (پیش از ورود درامز) با افزایش لِول مواجه می شوند و چطور همه چیز بلندتر و پرحجم تر به نظر می رسد، بدون این که ترنزینت ها فِلَت شوند؛ اگر تنها به سیگنال کامپرس شده گوش کنید خواهید دید که ترنزینت ها از دست رفته اند.

جذاب کردن صدا با تقویت تُنال

برای آخرین مثال ابزارمان را عوض می کنیم و از ماژول Dynamics در مجموعه ی Ozone در حالت multiband استفاده می کنیم. همچنین می خواهیم ببینیم چه نتیجه ای می توانیم از ستاپ Mid/Side بگیریم.

به واسطه ی ماهیت پردازش Mid/Side و multiband، تنظیمات ممکن است به سرعت پیچیده شوند. پس بجای این که مانند مثال های قبل وارد جزئیات شویم، چند نکته ی کلی را به شما توضیح می دهیم.

ساده بگیرید

اگر تا پیش از این از چنین پردازشی استفاده نکرده اید، کار را به شکلی ساده شروع کنید. از دو یا سه باند استفاده کنید. بجای حالت Mid/Side از استریو استفاده کنید. برای هر باند از مقادیر ratio، threshold، اتک تایم و ریلیز تایم مشابه استفاده کنید.

قدم های کوچک

وقتی تنظیمی را پیدا کردید که شما را به هدف نزدیک تر می کند، به دقت گوش دهید و سعی کنید در راستای هدفی که دارید پارامترها را به صورت تک به تک تنظیم کنید. برای مثال، threshold را در یکی از باندها به شکلی تنظیم کنید که مقدار کاهش گین مشابهی در هر باند داشته باشید و بالانس تُنال یکدست تری در کامپرسر ایجاد کنید. یا این که تایم های اتک و ریلیز را در یک باند به شکلی تنظیم کنید که بدون ایجاد دیستورشن به کامپرشن ملایمی دست پیدا کنید.

ترکیب و تطبیق

وقتی پردازش parallel multiband را به خوبی درک کردید، شروع به استفاده از تکنیک هایی که در بالا توضیح دادیم کنید و آن ها را در باندهای مختلف مورد استفاده قرار دهید – اما همیشه با یک هدف مشخص! به احتمال اضافه کردن پانچ در قسمت بیس و تقویت حجم میدرنج و high-end و برعکس این حالت فکر کنید.

به phase توجه داشته باشید

هرگاه از پردازش parallel در پروسه ی مسترینگ استفاده می کنید، مهم است که حواستان به هرگونه phase shift روی کانال parallel باشد. کراس اُورها در هر پردازنده ی مالتی بندی می توانند موجب مقدار قابل توجهی phase shift شوند اگر در مُد minimum phase—analog استفاده شوند. در پلاگین Ozone قرار دادن کراس اُورها روی مُدهای Digital یا Hybrid باعث پردازش خطی phase می شود و در هنگام ترکیب با سیگنال اصلی از ایجاد رنگ های ناخواسته در صدا جلوگیری می کند.

Ozone’s Dynamics crossover settings

در این مثال هدف ما تقویت کلی تُن و فضا است. برای این هدف، از تنظیمات مشابهی در هر باند استفاده کرده ایم و تنها تفاوت بین Mid و Side کاهش 6 دسی بلی در پارامتر threshold قسمت Side است تا به این ترتیب کاهش گین مشابهی در هر قسمت داشته باشیم. به علاوه، در فیلتر تشخیص (detection filter) از مُد Tilt استفاده کرده ایم تا کاهش گین بین هر سه باند را بالانس کنیم بدون این که threshold های نسبی آن ها را تغییر دهیم.سپس سیگنال پردازش شده را با سیگنال خام ترکیب کردیم و سیگنال پردازش شده را 20 dB پایین تر از سیگنال اصلی قرار دادیم.

این پردازش از چند جهت موزیک را تقویت می کند: ساستین بلندتر در نت های بیس بدون از دست رفتن پانچ kick، حجم گرفتن ملایم میدرنج، درخشان تر شدن فرکانس های بالا و القای حس بهتر یک فضا.

نکته ی آخری که به شما می گوییم مجموع سه مثالی است که در بالا توضیح داده شد: احتمالا متوجه شده باشید که در این مثال ها سیگنال کامپرس شده را با لِول پایینی نسبت به سیگنال خام ترکیب می کردیم، حدود 14 تا 22 دسی بل پایین تر! اگرچه نمی توان عددی جادویی معرفی کرد که برای هر شرایطی ایده آل باشد، اما تکنیکی که برای ما جواب داد از این قرار است.

  • پس از دستیابی به استایل کامپرشنی که به دنبالش هستیم (معمولا با گوش دادن به سیگنال کامپرس شده در حالت سولو و قرار داشتن فیدر در حالت unity انجام می شود)، فیدر را کاملا به پایین می کشیم.
  • سپس با چشمان بسته و پلی بک شدن موزیک، فیدر را به آرامی بالا می بریم، تا جایی که افکتی که به دنبالش هستیم را بشنویم. در این جا استفاده از یک میدی کنترلر می تواند بسیار خوب باشد، چرا که حافظه ی عضلانی می تواند در مقایسه ی صدا و تنظیم دقیق نقطه ی ایده آل به ما کمک کند.
  • پس از این کار حالت mute را روی کانال parallel فعال می کنیم و به تفاوت صداها گوش می دهیم تا مطمئن شویم تغییری که در صدا ایجاد می شود شدت بیش از اندازه ای نداشته باشد. اگر اینطور بود، لِول سیگنال کامپرس شده را تا جایی که تناسب ایده آلی ایجاد شود کاهش می دهیم.

جمع بندی

نکاتی که با شما به اشتراک گذاشتیم تنها چند مورد از کاربردهای ابتدایی parallel compression در پروسه ی مسترینگ بود. مانند هر تکنیک دیگری مهم است که قضاوت درستی داشته باشید و به اندازه ی کافی از تکنیک ها استفاده کنید. نتیجه ی این تکنیک ها می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد، پس مثل همیشه صدا را با حالت قبل از به کارگیری تکنیک ها مقایسه کنید تا مطمئن شوید چیزی را از حد نگذرانده باشید.

با این حال از تجربه و آزمون و خطا کردن هراس نداشته باشید. هر موقع احساس کردید صدا بیش از اندازه کامپرس شده می توانید دکمه ی چرخشی Mix را به عقب برگردانید. parallel compression شاید در هر پروسه ای کارایی نداشته باشد، اما هر کجا که به کار آید قابلیت های بی نظیری را در اختیار ما قرار می دهد.

منبع izotope
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.