عمق در میکس به چه معناست؟ چطور فضای جلو به عقب را در میکس بسازیم؟

بُعد دادن به میکس ویژگی مهمی است که میکس های حرفه ای را از میکس های آماتور متمایز می کند. بیشتر مهندسان میکس این فضا را در سه حالت در نظر می گیرند: ارتفاع، طول و عمق. ارتفاع، محتوای فرکانسی میکس و طول همان میدان استریو است. عمیق، فضای جلو به عقب میکس است و نسبت به دو بُعد دیگر کمی پیچیدگی بیشتری دارد.

در حالی که برخی ابعاد ساخت موسیقی از احساس یا توانایی های تکنیکال ما سرچشمه می گیرند، ماهیت “عمق” با پدیده هایی در دنیای واقعی ارتباط دارد که مشخص می کنند صدا در یک فضا چطور حرکت می کند. در این مقاله با توضیح نکاتی کاربردی در مورد EQ، طنین صدا، ریورب و غیره به شما خواهیم گفت چطور به میکس هایتان عمق بدهید.

هرچه صدا بلندتر باشد به ما نزدیک تر است

یکی از آشکارترین راه ها برای تعیین عمق، مقدار بلندی صداهاست. اگر در فضای بیرون خانه قرار بگیریم و چشمانمان را ببندیم، تنها با شنیدن صدای پا و صحبت های انسان ها به خوبی می توانیم بفهمیمم آن ها چقدر به ما دور یا نزدیک هستند.

میکسی که در آن تمام صداها لِول مشابهی داشته باشند، حالت شلوغی خواهد داشت و شنونده را خیلی زود خسته خواهد کرد. پایین بردن لِول برخی المان ها و در عین حال اجازه دادن به غالب شدن برخی المان های دیگر، نقطه ی شروع برای عمق دادن به میکس و ایجاد بالانس تُنال در آن است.

در میکس های پاپ، بیشتر پارت ها، مانند وکال ها و گیتارها یا سینتی سایزرهای لید، باید بلندترین صداها باشندو درامز و کیبوردها کمی عقب تر از آن ها قرار می گیرند و المان هایی مانند پدها لِول پایین تری خواهند داشت. در موزیک الکترونیک و موزیک های اینسترومنتال معمولا درامز در جلوی میکس قرار می گیرد.

هرچه صدا روشن تر باشد به ما نزدیک تر است

برای این که یک صدا را به عقب میکس هدایت کنید، تنها پایین بردن ولوم آن نسبت به باقی صداها کفایت نمی کند – شما باید طنین آن را نیز دارک تر کنید. وقتی صدا در فضا حرکت می کند، محتوای فرکانس های بالای آن سریع تر از فرکانس های پایین و میدرنج آن جذب هوا می شود.

به همین خاطر، با کاستن شدت فرکانس ها در بخش بالای طیف فرکانسی هر صدا می توانیم آن را به عقب میکس ببریم. برای تقویت القای این حس، شاید لازم باشد بخشی از محتوای low-end را نیز حذف کنید. این دو کار برای ایجاد یک فضای مجزا برای لیدها و صداهای پس زمینه در میکسی که حاوی وکال است بسیار رایج هستند. صداهای لید روشن تر خواهند بود و در جلوی میکس قرار خواهند گرفت و صداهای پس زمینه به لحاظ فرکانسی، پایین لیدها قرار می گیرند و به میکس وزن می دهند.

صداهای خشک تر به ما نزدیک تر هستند

در نرم افزارهای آهنگسازی، از ریورب برای شبیه سازی صدای یک محیط استفاده می شود، به همین دلیل ریورب وسیله ی فوق العاده ای برای عمق دادن به میکس است. اگر برای مثال وکال را در نظر بگیریم، لید وکال ها در موزیک های مدرن پاپ و رپ معمولا دارای ریورب کمی هستند تا صدای آن ها نزدیک تر به شنونده احساس شود؛ در صورتی که در سبکی مانند فولک برعکس این قضیه وجود دارد و وکال ها بیشتر در ریورب غرق می شوند. برای درک این موضوع کافیست نگاه کوتاهی به موزیک های Lorde یا 21 Savage داشته باشید و آن را با موزیک های Grouper مقایسه کنید.

اگر با میکس شلوغی مواجه هستید، باید نسبت به مقدار ریوربی که استفاده می کنید احتیاط داشته باشید. استفاده ی زیاد از ریورب در این نوع میکس ها بیشتر از این که به میکس عمق بدهد، آن را ناواضح می کند، پس در این شرایط بهتر است از ریورب هایی استفاده کنید که انعکاس های اولیه (early reflections) در آن ها بین 60 تا 100 میلی ثانیه باشد. در تنظیم های خلوت تر از ریورب بیشتری می توان استفاده کرد، اما میزان استفاده از ریورب باید منطقی باشد.

دیلی تایم ریورب (که با عنوان pre-delay هم شناخته می شود) به شما اجازه می دهد سایز فضا را مشخص کنیم و پارامتری کلیدی در ایجاد عمق در میکس می باشد. تایم های کوتاه pre-delay (بین 0 تا 10 میلی ثانیه) باعث می شوند تا دیلی فورا پس از سیگنال خشک شنیده شود و به این ترتیب حس یک فضای کوچک القا خواهد شد. تایم های بلند pre-delay (بین 20 تا 30 میلی ثانیه) صدای ریورب را از صدای سیگنال خشک تفکیک می کنند، پس ریورب به شکل واضح تری شنیده می شود و حس یک فضای بزرگ را القا می کند.

وقتی می خواهید با استفاده از ریورب به میکس عمق بدهید، باید توجه داشته باشید که این کنتراست بین المان های خشک و المان های دارای ریورب است که باعث می شود برخی صداها نزدیک و برخی صداها دور به نظر برسند. اگر کانال های زیادی را به ریورب send کنید، شکل و جزئیات آن ها از بین می رود و اگر روی صداهای کمی از ریورب استفاده کنید، صدای میکس شما فلت و خسته کننده خواهد شد. پس باید ترکیب مناسبی از صداهای خشک و صداهای دارای ریورب در میکس ایجاد کنید.

در آخر، کاهش دادن فرکانس های بالا در خروجی ریورب، پارت های روشن تر را رام می کند و حذف کردن فرکانس های بیس ریورب به شما کمک می کند وضوح میکس را حفظ کنید و در نهایت صدا را در پوزیشن بهتری در میکس قرار دهید.

صداهای دارای دیلی به ما دورتر هستند

در برخی مواقع دیلی می تواند جایگزین مناسب ریورب برای ایجاد عمق در میکس باشد. در بسیاری از پلاگین های دیلی حتی صدای هر بار تکرار دیلی محو تر می شود و به این ترتیب حالتی که انرژی و فرکانس های بالای صدا با عبور از هوا کم می شود را شبیه سازی می کنند.

استفاده از یک دیلی کوتاه با ارزش زمانی نت های 1/16، 1/32 یا 1/64 سریعا می تواند به هر صدایی عمق بدهد. افزایش تکرارها برای برجسته تر کردن افکت، مخصوصا روی گیتاهار و دیگر سازهایی که صدای مقطع تولید می کنند می تواند فوق العاده جذاب باشد؛ نمونه هایی از آن را می توانید در آلبوم Inventions for Electric Guitar از Manuel Göttsching بشنوید. در این آلبوم تکرارهای ریتمیکی که روی گیتار وجود دارد، حس یک استادیوم بزرگ را القا می کند و این استایلی است که گروه هایی مانند U2 و Coldplay زیاد از آن استفاده می کنند.

یکی از نکاتی که در استفاده از دیلی های بلند باید در نظر داشته باشید این است که این دیلی ها به راحتی می توانند روی هم انباشته شوند و عمق و وضوح میکس را از بین ببرند. برای جلوگیری از چنین چیزی می توانید تنها برخی از نت ها یا کلماتی را دیلی بدهید که فضای کافی برای این نوع دیلی ها را داشته باشند. این تکنیک می تواند افکت قدرتمندی روی لحظات مهم قطعه ایجاد کند.

استفاده از panning برای ایجاد عمق

اگرچه panning بیشتر به بُعد عرض یا پهنای میکس مربوط می شود، اما از آن می توان برای بهبود عمق میکس هم بهره برد. وقتی ریورب ها و دیلی ها را به میکس اضافه کردید، آن ها را شدیدا به طرف چپ یا راست pan نکنید، بلکه بهتر است سعی کنید آن ها را نزدیک تر به سیگنال اصلی نگه دارید. برای مثال فضای میکس را مانند فضای دایره مانند یک ساعت در نظر بگیرید؛ اگر سیگنال اصلی روی ساعت سه قرار دارد، ریورب را روی ساعت 1 و دیلی را روی ساعت 4 قرار دهید. این جزئیات کوچک هستند، اما تصویر به شکل بهتری در میدان استریو فضا درست می کند و اثر آن بهتر از حالتی خواهد بود که تمام افکت های امبینت را در یک جهت قرار دهید.

در حین ضبط

در مرحله ی ضبط هم می توان تا حدی عمق را به وجود آورد. برای مثال اگر در حین ضبط، بک وکالیست ها را نسبت به لید وکالیست دورتر از میکروفن قرار دهید، فایل صوتی بک وکال حتی پیش از این که وارد نرم افزار آهنگسازی شود عمق بیشتری خواهد داشت. اگر بعضی از پارت ها را در یک اتاقی که آمبیانس ملایمی دارد ضبط کنید، و ضبط صداهای دیگر را در اتاقی که ریورب زیادی دارد یا اتاقی که کاملا خفه است و ریورب ندارد موجب می شود از همان پروسه ی ضبط تفاوت هایی طبیعی بین صداها ایجاد شود.

همین موضوع در رابطه با ضبط های میدانی هم صادق است – اگر میکروفن را نزدیک سورس صدا قرار دهید، حس نزدیک بودن صدا به شنونده القا خواهد شد و اگر میکروفن را دور از سورس صدا قرار دهید برعکس این حالت اتفاق می افتد.

جمع بندی

مانند تمام تکنیک های میکس، عمق دادن به میکس هم نیاز به برنامه دارد – شما باید مشخص کنید هر پارت از قطعه باید در چه قسمتی قرار بگیرد و دلیل آن هم باید برایتان مشخص باشد. استفاده از EQ، ریورب و دیلی در یک میکس پاپ نسبت به میکس موزیک دنس الکترونیک متفاوت است و شما حتما باید این نکات را در نظر داشته باشید. ایجاد مناسب عمق در میکس، کاراکتر و وضوح میکس شما را به شکل قابل توجهی ارتقا خواهد داد و نکاتی که در این مطلب بیان شد به شما کمک می کنند به درستی این راه را آغاز کنید.

منبع izotope
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.