۱۰ خصوصیت بارز یک رهبر حرفهای گروه موسیقی
به طور کلی، گروه را میتوان نوعی رابطه خاص و پیچیده بین انسانها دانست. در یک گروه موسیقی، افراد با شخصیتها و اهداف گوناگون دور هم جمع میشوند و بنابراین گاهی اوقات، بعضی مسائل میتوانند موجب بروز اصطکاک شوند. مثلا بعضی افراد، بیش از حد فعال و بعضی دیگر، بیش از حد منفعل هستند. یا بعضی افراد منظم و بعضی افراد، بینظم هستند.
Paul Hansen ترانهسرا و گیتاریست گروه The Grownup Noise در این باره میگوید: “موزیسینها موجوداتی احساسی و عجیب و غریب هستند.”
پس طبیعتا اختلافات و ناسازگاریها وجود خواهند داشت اما این را نباید فراموش کرد که اعضای گروه موسیقی به عنوان اعضای یک خانواده، باید به هم عشق بورزند و بخشنده باشند.
هنگام تمرینات، خلق یک اثر جدید، اجرای زنده و سفر با اعضای گروه، این وظیفه رهبر گروه است که گروه را مدیریت کرده، انتظارات را برآورده کند و صمیمیت، رفاقت و اعتماد را بین اعضای گروه، شکل دهد.
Jeff Tobias در این باره میگوید: “هیچ جاه طلبی بدون وجود رهبر پدید نخواهد آمد. گروههای موسیقی که در آن، روابط اعضا با یکدیگر بر مبنای دموکراسی شکل گرفته، معمولا منفعل و ناکارآمد هستند. به هر حال یک نفر باید گروه را رهبری و هدایت کند.”
مدیریت و رهبری گروه میتواند در شکلهای مختلف ظاهر شود. بعضی گروهها فقط یک رهبر دارند و بعضی دیگر، چند رهبر دارند و بنابراین، تصمیمات به شکل دموکراتیکتری اتخاذ میشوند.
Jeff خاطرنشان میکند: “اگر این یک دیکتاتوری خیرخواهانه است که در آن شخصی مسئولیت پیشرفت و موفقیت گروه را بر عهده دارد، پس این دیکتاتوری میتواند بسیار خوشایند و عالی باشد! در واقع اگر اعضای گروه بتوانند در انجام امور با یکدیگر به شکلی پویا مشارکت کنند، مسئولیت رهبری میتواند بین اعضا تقسیم شود. مثلا شخصی مسئول امور رزرواسیون باشد و شخصی دیگر، انجام امور هنری را بر عهده بگیرد و… .”
فارغ از فرهنگ محلی شما و گروهتان، در این مقاله ۱۰ ویژگی اصلی یک رهبر موفق و حرفهای را بیان کردهایم که با دانستن آنها، راحتتر میتوانید رهبر گروهتان را انتخاب کنید. پس با ما همراه باشید…
حرفهای بودن
موزیسینها گاهی اوقات به عنوان افرادی غیر حرفهای شناخته میشوند. گروههای موسیقی که آرزوهای بزرگ دارند و رویاهای بزرگی را در ذهنشان میپرورانند، به خوبی میدانند اثبات این که مردم اشتباه فکر میکنند، چقدر اهمیت دارد. همانطور که همه ما میدانیم، موسیقی، حرفهای فوقالعاده چالش برانگیز است که برای موفقیت در آن، اول از همه باید دانش زیادی داشته باشید و بسیار تمرین کنید. این هنر، نیازمند نظم، برنامهریزی دقیق و خلاقیت است. بنابراین تمرینات مداوم و سخت کار کردن در پشت پرده برای رسیدن به رویاهایتان، کاملا بدیهی و عاقلانه است. برای دستیابی به این هدف والا، رعایت استانداردهای حرفهای بودن، بسیار اهمیت دارد.
یکی از نشانههای افراد حرفهای، وقتشناس بودن است. شما به عنوان یک موزیسین حرفهای باید زمان تمرینات و اجراهای زندهتان را از قبل برنامهریزی کنید و به هر کاری در وقت مناسبش رسیدگی کنید. آمادگی برای تمرینات و تبلیغات اجراهایتان از طریق پاسخگویی به تماسها و ایمیلهای طرفداران هم جزو اموری هستند که به موقع باید انجام شوند. حرفهای بودن و حرفهای عمل کردن نه تنها تصویری مثبت از گروه در ذهن مخاطبان ثبت میکند، بلکه کمک میکند انتظارات درونی گروه نیز به خوبی برآورده شوند.
ممکن است شخصی ترانهسرا بسیار خوبی باشد و ایدههای منحصر به فردی داشته باشد اما در یک گروه موسیقی، عضو خوب، عضوی است که وقتشناس باشد، با دیگران محترمانه و صمیمانه برخورد کند و اهل برنامهریزی برای انجام کارهایش باشد.
صبر
رسیدن به اهداف و جایگاهی که برای گروهتان متصور هستید، واقعا زمانبر است. بنابراین سعی کنید از مسیر پیشرفتتان لذت ببرید. اگر بیش از حد عجول باشید، ممکن است در شرایط سخت و بدی قرار بگیرید. اول از همه، نوازندگان مناسبی را با توجه به سبک موسیقیتان، پیدا کنید. سپس قبل از هر گونه ضبط یا اجرای زنده، حتما «بسیار» تمرین کنید. مطمئن شوید که نوازندگان، از شرایط، تجهیزات و… راضی هستند. اگر احساس میکنید که آنها به زمان بیشتری برای تمرینات احتیاج دارند، «حتما» قبل از رزرو استودیو یا سالن کنسرت، زمانی را برای تمرینات آنها برنامهریزی کنید. اگر صبر، تواضع و دید مثبت داشته باشید، همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.
احترام
درست مانند یک رابطه، انتظارات و نیازمندیهای هر شخص باید مورد بحث قرار گیرد. این را به یاد داشته باشید که هر موزیسین، استعداد، مهارت، احساسات، ایدهها و اهداف خاص خودش را دارد. پس بگذارید که این استعدادها، مهارتها و تواناییها شکوفا شوند. اگر عضوی از گروه احساس کند که توسط دیگران کنترل میشود یا آن طور که باید و شاید، درک نمیشود یا مورد سوء استفاده قرار گرفته، ممکن است خشمگین شود و همین خشم، روی موسیقی و حتی اجراهای زنده تأثیر منفی بگذارد. در مقابل، اگر عضوی از گروه احساس کند که مورد احترام سایر اعضا است و همه به وی اعتماد دارند و برای کارش ارزش قائل هستند، پس تلاش میکند با دید مثبت به گروه نگاه کند و ایدههای نابش را با گروه به اشتراک بگذارد و سعی کند بهترین خودش را به گروه ارائه دهد.
Jeff Tobias در این باره میگوید: “اگر کسی میخواهد رهبری و کنترل گروه را بر عهده بگیرد، باید از حمایت و همکاری اعضای گروه تشکر کند و متقابلا از آنها حمایت کند، به آنها احترام بگذارد و با آنها همکاری کند. یک رهبر خوب باید به سایر موزیسینها اعتماد به نفس دهد و برای آنها الهامبخش باشد. انجام این کار موجب میشود که زمان موزیسینها ارزشمند بوده و تلاش آنها، مثمر ثمر واقع شود.”
پس وقتی یک نفر کاری را خوب انجام میدهد، از وی قدردانی کنید و با این کار به او انگیزه دهید تا همواره بهترین خودش را به گروه ارائه کند.
آزاداندیشی و روشنفکری
فرایند خلاقیت یک فرایند آسیبپذیر به حساب میآید. بنابراین وقتی به عنوان یک گروه، در حال خلق یا یادگیری قطعات جدید هستید، خطاها و اختلافات، کاملا طببیعی و اجتنابناپذیر هستند. حتما میدانید که روش یادگیری و نگاه هنری و خلاقانه، در هر شخص متفاوت است. با علم به این موضوع، نکته حائز اهمیت آن است که با ذهنی باز و آزاد، به فرایند خلاقیت نگاه کنید. یک جلسه بگذارید و اجازه دهید که افراد در مورد موضوع مورد نظر، ایدهها و نوع نگاه خلاقانه و هنری خویش را بیان کنند. اگر رهبر گروه نگاه حمایتی نسبت به ایدهها داشته باشد، این جلسات خیلی آزادانهتر و روانتر برگزار خواهند شد. در چنین شرایطی، وقتی رهبر گروه تصمیمی را اتخاذ میکند، اعضای گروه با رضایت کامل از آن تصمیم تبعیت میکنند؛ چرا که خودشان هم در اتخاذ آن تصمیم، مؤثر بودهاند.
داشتن افق بلند مدت و تصویر و هدف کلی
حتی اگر جنبههای مختلف گروههای موسیقی در طول زمان توسعه یابند یا دستخوش تغییر شوند، حداقل بهتر است یک دید کلی نسبت به کاری که انجام میدهید، چیزی که خلق میکنید و مسیری که پیش رویتان قرار دارد، داشته باشید. برای ترسیم یک مسیر کلی، باید بسیار وقت بگذارید و از قبل در مورد آن صحبت کنید. در واقع همانطور که جزئیات دقیق حائز اهمیت هستند، توجه به افق بلند مدت و اهداف کلی نیز از اهمیت زیادی برخوردارند. در نهایت، ترسیم این مسیر کلی و تعیین راههای محقق کردن هدف کلی، بر عهده رهبر گروه است و او باید این کار را انجام دهد.
توانایی نماینده بودن
گاهی اوقات رسیدگی به تمام جزئیات، مسئولیت بسیار سخت و سنگینی است و واگذاری این مسئولیت به یک نفر، عادلانه و منصفانه نیست.
Paul Hansen در این باره میگوید: “طبق تجربه شخصی من، بهتر است ۲ نفر رهبری گروه موسیقی را بر عهده بگیرند. با این کار، تمام فشارها روی یک نفر نخواهد بود و در نتیجه رهبران گروه، احساس تنهایی نخواهند کرد. توجه به این نکته ضروری است که تعداد رهبران گروه، نباید بیش از حد باشد و همچنین باید مراقب باشید که به دلیل وجود چند رهبر، خللی در انجام کارها پدید نیاید.”
اگر کارهای زیادی وجود دارد که انجام آن از عهده یک یا دو نفر خارج است، سعی کنید هر یک از اعضا را مسئول رسیدگی به امور مشخصی کنید. به عنوان مثال، هیچکس دوست ندارد بعد از اتمام تمرینات یا کنسرت، به تنهایی تمام تجهیزات را جابهجا کند. یا مثلا هیچکس تمایل ندارد به تنهایی امور مربوط به مارکتینگ و بازاریابی را انجام دهد و دیگران فقط به کارهای شخصیشان برسند. بنابراین اگر هر یک از اعضای گروه بتواند علاوه بر وظایف فردی خود، مسئولیت انجام کار مشخصی را بر عهده بگیرد، همه کارها به شکل مساوی بین اعضا تقسیم میشود و فشار آن روی یک نفر نخواهد بود.
روابط عمومی قوی
اگر رهبر گروه بتواند ایدهها، نقطه نظرات و اهدافش را به خوبی بیان کند، این نکته میتواند برای سایر افراد گروه بسیار مفید باشد. دیدگاه و نقطه نظرات رهبر گروه میتواند حول یک موضوع جزئی یا کلی باشد و سیاستها و راه کلی گروه را تعیین کند. روابط عمومی قوی و ارتباطات مستحکم رهبر گروه میتواند نقش اساسی در تعیین انتظارات لجستیکی گروه داشته باشد. در چنین شرایطی، افراد به موقع به تمرینات و کارهایشان رسیدگی میکنند و همچنین سعی میکنند همیشه در دسترس باشند. بنابراین رهبر گروه راحتتر و با اطمینان بیشتری میتواند روی آنها حساب کند.
Jeff میافزاید: “در اکثر گروههای موفق و گروههایی که با آنها همکاری داشتم، نقشهای تعریف شده و به سبب آن، انتظارات معقولی وجود داشت.”
این وظیفه رهبر گروه است که انتظاراتی که وجود دارد را تعیین کند و هر فرد را بابت وظایف و مسئولیتهایی که دارد، پاسخگو کند. این رویکرد موجب میشود شما به عنوان فردی منفعل، به سرعت یاد بگیرید که بهترین کار هنگام سختیها و مواجه شدن با مشکلات، صریح بودن و صحبت کردن در مورد آنهاست. اگر چنین نباشد، ممکن است جنبه زیبا و لذتبخش تولید موسیقی و همکاری با گروه، تحت تأثیر قرار گیرد. البته شاید در نگاه اول، این صراحت و رک بودن، سخت به نظر برسد اما به هر حال وقتی شخصی انتظارات گروه را برآورده نمیکند و به وظایف خود به خوبی عمل نمیکند، باید در مورد این موضوع با وی صحبت کنید. هیچکس تمایل ندارد با فردی که به وظایف خود عمل نمیکند و سرعت پیشرفت گروه را کند میکند و برنامهریزی گروه را با مشکل مواجه میکند، کنار بیاید. چنین فردی میتواند در دراز مدت باعث به وجود آمدن تنش در گروه شود.
قاطعیت
رهبران خوب باید بتوانند به سرعت در مورد موضوعات گوناگون فکر کنند و در تصمیمی که میگیرند، قاطع باشند. برای مثال، فرض کنید در پایان کنسرت، فقط برای اجرای یک آهنگ فرصت دارید. در چنین مواقعی، خاصیت یک رهبر خوب این است که همه اعضای گروه میدانند که چه کسی آن آهنگ را انتخاب میکند. بحث کردن در مورد این موضوع، آن هم روی صحنه، شما را تبدیل به گروهی غیر حرفهای میکند و از این گذشته، زمان ارزشمند برای اجرای همان یک آهنگ را هم از دست خواهید داد.
خودآگاهی
نصیحت و راهنمایی کردن دیگران بسیار خوب است اما شما به عنوان رهبر گروه باید کمی هم به اعضای گروهتان قدرت انتخاب و تصمیمگیری بدهید. به بیان دیگر، لازم نیست تمام تصمیمات ریز و درشت توسط شما اتخاذ شوند و ذهن خود را برای فکر کردن در مورد جزئیترین مسائل، درگیر کنید. حتی اگر با تصمیمات و راه حلهای اعضای گروهتان موافق نیستید، حداقل با گفتن این جمله که “نظر آنها هم اهمیت دارد” ، از آنها حمایت کنید تا احساس نکنند که مانند یک ربات فقط باید از تصمیمات شما پیروی کنند! آنها در دراز مدت تجارب زیادی کسب میکنند و چیزهای زیادی را یاد میگیرند و در نتیجه بهتر میتوانند به پیشرفت گروه کمک کنند. خودآگاهی یعنی با اعضای گروه، صدابرداران، صاحبان سالنها، تهیهکنندگان و ناشرین و هر شخص دیگری که با آنها همکاری دارید، به گونهای رفتار کنید که دوست دارید اگر نقشها و جایگاه افراد عوض شد، آنها هم به همین شکل با شما رفتار کنند. فارغ از بحث موسیقی، این منش، نگاه و طرز تفکر، برای داشتن یک زندگی خوب و موفق، عالیست.
مشوق
شما فقط در صورتی میتوانید از حداکثر توانایی و مهارت اعضای گروهتان بهرهمند شوید که آنها با انگیزه باشند و از کاری که انجام میدهند، لذت ببرند. به این فکر کنید که اعضای گروهتان در زندگی پر مشغلهشان میتوانند زمانی که دارند را صرف انجام کارهای دیگری کنند اما آنها بدون هیچ چشمداشت مادی این زمان را برای تمرین آهنگهای گروه اختصاص میدهند و این واقعا زیبا و قابل ستایش است. از همین موضوع برای انتقال حس لذت بردن از موسیقی و دادن انگیزه به آنها استفاده کنید.