تنظیم درستِ بلندی صدا در میکس

باب کَتز (Bob Katz) یکی از برجسته ترین مهندسان مسترینگ دنیا دغدغۀ پایان دادنِ جنگ بر سرِ بلندی صدا را داشت. جنگی که به هر قیمتی حاضر بودند موسیقی را با صدای بلندتری به گوش مخاطب برسانند با این تصور که صدای بلندتر جذابیت بیشتری برای مخاطب دارد (شبیه آنونس فیلم ها که معمولاً صدایشان از اصل فیلم بیشتر است).

وی در اواخر دهۀ ۹۰ دنبال راهی برای استانداردسازی بلندی صدا بود که نهایتاً تلاش های او به پایه گذاری تکنیک K-System منجر شد که روشی استاندارد و یکپارچه برای اندازه گیری، مانیتورینگ و سطح بلندی صداست. این سیستم، روشی واحد برای کالیبراسیون استودیویی در اختیار مهندسان صدا قرار داد تا بتوانند آهنگ های خود را در بهترین محدودۀ داینامیک به سطح مناسبی از بلندی صدا برسانند.

K-System بعد از معرفی به شدت مورد توجه صنعت فیلم قرار گرفت، طوری که معرفی این سیستم به نقطۀ عطفی در تاریخ تبدیل شد. تا قبل از معرفی این سیستم، بیشترِ فیلم ها، رقابتشان بر بر سرِ بلندی صدا بود ولی با معرفی K-System توجه بیشتری به داینامیک صدا شد؛ موضوعی که به شدت برای باب کتز اهمیت داشت.

در فرایند میکس و مسترینگ، اگر به اندازۀ کافی هدروم (Headroom) داشته باشید و صدا را مناسب و پایدار دریافت کنید، چندان نیازی به K-System ندارید. با این حال برخی از متخصصان صدا این سیستم را قبول ندارند. به هر حال اختلاف سلایق همیشه هست و نمی توان استاندارد یا تکنیکی مورد قبول همگان یافت. شاید این سوال به ذهنتان برسد که با وجود استانداردهایی مثل R128 دیگری چه نیازی به K-System یا روش های مشابه هست؟

راستش را بخواهید، استودیوهای خانگی در بیشتر آثار تولیدیِ خود، دلواپسی های استودیوهای بزرگ را ندارند و اصولاً اطلاعی از مفاهیم بحث شده ندارند یا چندان اهمیتی برایش قائل نیستند. در چنین شرایطی K-System راهی مناسب برای میکس، مسترینگ و مانیتورینگ صدا پیش پای این افراد قرار می دهد. البته به این موضوع هم توجه کنید که K-System را همانند بسیاری از روش های دیگر تنها در حد یک ابزار بدانید نه بیشتر. بعضی افراد با تعصب خاصی می خواهند استانداردی را به هر قیمتی به کار ببرند. K-System تنها زمانی میکس شما را بهبود خواهد داد که سنجیده و درست از آن استفاده کنید.

چقدر بلند را صدای بلند می گویند؟

با توجه به منحنی فلچر مونسون، گوش انسان توانایی خوبی در شنیدن درست اصوات ندارد. در واقع بزرگترین مشکل شنوایی ما این است که همۀ فرکانس ها را با یک بلندی برابر نمی شنویم. این اتفاق بیشتر برای فرکانس های پایین و بالا می افتد. از طرفی قدرت شنیداری هر شخصی با دیگری فرق می کند. بنابراین ممکن است یک نفر فرکانس های پایین و بالا را به خوبی بشنود و دیگری فقط میدرنج را تشخیص دهد. این یعنی مهم نیست چقدر به میکس و مسترینگ صدا پرداخته اید، هر شنونده ای آهنگ را متفاوت از دیگری می شوند! بیایید موضوع را با دقت بیشتری بررسی کنم.

قدرت شنیداری انسان بسته به عوامل متعددی چون سن و سال با هم فرق می کند و این موضوع در هر نوع میکس و مستر و هر نوع سیستم به کار رفته گریزناپذیر است. به طور مثال، جوان ها معمولاً فرکانس های بالا را به خوبی می شنوند ولی افراد سالخورده قادر به شنیدن این فرکانس ها نیستند. می خواهیم این را بگوییم که بعد از تولید و انتشار آهنگ و عرضه به بازار دیگر کاری از دست شما بر نمی آید. شما نمی توانید بفهمید که هر کسی چطور آهنگ را می شنوند.

به همین خاطر داشتن flat response در فرایند میکس و مسترینگ اهمیت بالایی دارد. اگر به خاطر بد بودن اتاق آکوستیک، میکس Bass-Heavy انجام دهید، فقط زمانی آهنگ را درست می شنوید که یا از سیستم سازگار با bass-light استفاده کرده باشید یا در اتاق دیگری که به لحاظ آکوستیکی مناسب نیست به آهنگ گوش دهید. در چنین شرایطی اگر شنونده به صورت flat response به آهنگ گوش دهد، احتمالش هست که آهنگ را شبیه چیزی که شما می شنوید بشنود.

ولی این بدان معنا نیز است که بهتر است در سطحی آهنگ را مانیتور کنید که پاسخ فرکانسی گوش شما تا حد امکان در محدودۀ فلت قرار داشته باشد که متأسفانه چیزی در حدود ۹۰ دسیبل است. و این مقدار خیلی زیادی است. خوشبختانه فشار صوتی در محدودۀ ۷۵ تا ۸۵ دسیبل تا حد زیادی فلت بوده و احتمال زیادی دارد که شنونده ها نیز در همین محدوده به آهنگ گوش دهند.

نتیجه اینکه طوری باید میکس انجام دهید که تمام فرکانس ها با سطح پایداری از بلندی صدا به گوش مخاطب برسند. به عنوان مثال اگر در ولوم کم، باس و تریبل آهنگ ضعیف به گوش برسد و در سطوح بالا بیش از حد بلند شنیده شود، احتمالاً میانگین بلندی صدا را برای افرادی که با صدای معقول یا میانه به آهنگ گوش دهند خراب کرده اید. یعنی شنونده مدام جاهایی که باس دارد باید ولوم را کاهش دهد و قسمت های تریبل دوباره باید ولوم را افزایش دهد. مطالب گفته شده مبانی علمی ندارند و بیشتر بر مبنای آزمون و خطا به دست آمده است. K-System روشی علمی و مرجع برای تعیین بلندی صدا تعریف کرده است که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.

اندازه گیری به روش K-System در استودیوی خانگی

به نظر ما در استودیوهای خانگی، مهم ترین قسمت K-System برقراری ارتباط بین متریک ها و سطوح مانیتورینگ استاندارد است. فرض کنید امروز میکسی را با یک ولوم مانیتور کرده و روز بعد میکس دیگری را با ولوم متفاوتی مانیتور می کنید و سپس قصد دارید دو میکس مانیتور شده را در یک آلبوم اسمبل کنید. تعجیب می کنید که چرا صدای دو ترک با هم یکسان نیست. دلیلش این است که گوش شما هنگام میکس، این دو آهنگ را متفاوت شنیده است.

در روش K-System (برگرفته از صنعت فیلم) معمولاً مانیتورینگ حول و حوش فشار صوتی ۸۳ دسیبل در یک اتاق بزرگ هدف گذاری شده است. این مقدار برای استودیوهای کوچک خانگی رقم بالایی است و تقریباً به سقف آستانۀ امن صدا نزدیک است که به مدت ۸ الی ۲۴ ساعت، آسیبی به گوش وارد نمی کند. K-System این سطح مانیتورینگ را با سطح میانگین ۰ تطبیق می دهد.

تصور غلطی هم در مورد K-System وجود دارد که حتماً صدا را باید در ولوم مشخصی بشنویم ؛ اما اینطور نیست. مادامی که فشار صوتی مشخصی مثلاً ۷۵ دسیبل را به عنوان استاندارد مانیتورینگ در نظر بگرید همچنان می توانید طبق روال قدیم از مزایای مانیتورینگ معمول بهره مند شوید.

کمی دربارۀ مقیاس های مورد استفاده در K-System
در K-System سه متریک سنجش متفاوت وجود دارد که برخلاف متریک های رایج خطی هستند. به عبارت دیگر، هر ناحیۀ دسیبل عرض مخصوص به خود را اشغال می کند.

 

یک الگوریتم لگاریتمی معمول، سطح دسیبل هر ناحیه را مطابق با افزایش صدا، کم و زیاد می کند. این سیستم به شنیدار انسان نزدیک تر است و معمولاً در هنگام میکس، چشم کاربر به این ستون هاست تا از محدودۀ داینامیک صدا اطمینان یابد. در سیستم اندازه گیری K-System اگر میکس شما بیشتر اوقات در محدودۀ بالای k-meter قرار بگیرد به شما اخطار کم بودن محدودۀ داینامیک صدا داده می شود.

در K-System سه شاخص یا متریک اندازه گیری وجود دارد. با این حال در هیچ کدام از آن ها، صفر دسیبل ماکزیمم صوتی نیست. در واقع صفر دسیبل بسته به شاخص به ۱۲- دسیبل، ۱۴- دسیبل یا ۲۰- دسیبل کاهش یافته است. این ارقام، میزان هدروم بالای صفر و در نتیجه داینامیک رنج را نشان می دهند.

در هنگام میکس و مستر آهنگ با توجه به ژانر موسیقی و جنس صدا، شاخصی را به عنوان مرجع انتخاب می کنید. مثلاً برای موسیقی Dance شاخص ۱۲- دسیبل مناسب است. برای موسیقی پاپ ۱۴- دسیبل و ۲۰- دسیبل برای موسیقی آکوستیک و کلاسیک.

هدف اصلی، شناور نگه داشتن متوسط صدا بالای نقطۀ صفر دسیبل است. در صورتی که به صورت گذرا به هدروم بیشتری نیاز داشتید، سوئیچ کردن بین ۱۲ دسیبل، ۱۴ دسیبل و ۲۰ دسیبل مشکلی ایجاد نمی کند. چنین هدرومی ممکن است در اثر فرایند تبدیل D/A اندکی دچار دیستورشن شود که مسئلۀ حادی نیست. همچون سایر شاخص های معمول، مترهای K-System نیز در سه رنگ سبز، زرد و قرمز سطوح بلندی صدا را به نشان می دهند. سطوح بالای صفر دسیبل قرمز نشان داده می شود ولی این به معنی کلیپ شدن صدا نیست. مبانی کلیپ شدن صدا را پیک صدا در نظر بگیرید.

K-System معمولاً برای مسترینگ به کار می رود و گاهی در پردازش هایی مثل لیمیتر به کار می رود.

مطالب مرتبط

کالیبره کردن مانیتور

ساده ترین روش برای استفاده از تکنیک K-System کالیبره کردن اسپیکرهای مانیتورینگ است. به این صورت که نویزی در حالت ۰ دسیبل، شدت صوت ۸۳ دسیبل در اسپیکرهای شما ایجاد کند. برای اندازه گیری SPL صدا، دستگاه هایی هستند که این کار را با دقت بالا انجام می دهند. ولی بازهم به این نکته توجه کنید که عدد بیان شده از آسمان نازل نشده و در شرایطی می توان تغییر داد. شما باید ولومی انتخاب کنید که با آن راحت تر هستید. این عدد قطعا برای اتاق های کوچک کمتر است و بهتر است در سطحی تنظیم شود که گوش شما پاسخگویی فلت داشته باشد و البته به اندازه ای بلند باشد که داینامیک صدا را به راحتی تشخیص دهید.

برای کالیبراسیون به یک منبع نویز (pink noise) نیاز دارید. این نویز را می توانید با برنامه هایی مثل Sound Forge یا WaveLab تولید کنید. البته امکان دانلود پینک نویزها از اینترنت نیز وجود دارد. فایل صوتی یا نویز را اجرا کنید و صدا را تا زمانی که K-System عدد صفر نخوانده بالا ببرید. سطح صدای شاخص را طوری تغییر دهید که همان صدایی که از اسپیکرهای مانیتورینگ می شنوید را بشنوید. سطح بلندی صدای مانیتورها را نزدیک به استاندارد در نظر بگیرید. مثلاً برای مانیتورهای نیرفیلد ۷۶ دسیبل مناسب است.

در نظر گرفتن یک سطح صدای یکنواخت برای مانیتورها معنی اش این نیست که مجوز تغییر ولوم صدا را تحت هیچ شرایطی نداشته باشید. بهتر است ابتدا میکس را در ولوم پایین گوش کنید تا سیستم شنواییتان، خود را با آن سطح صدا تطبیق دهد؛ به عبارتی گوشتان به صدای کم عادت کند. بار دوم ولوم صدا را به محدودۀ استاندارد نزدیک کنید تا با جزئیات بیشتری کار کنید. نهایتاً در سطوح مختلف صوتی که اغلب افراد گوش می دهند این کار را انجام دهید. ولی همیشه به خاطر داشته باشید که تغییرات را در سطح استاندارد انجام دهید.

در صورت استفاده از هر سه شاخص فوق، باید برای هر کدام کالیبراسیون مجزا انجام دهید. برای اطمینان می توانید بعد از آزمایش هر سطح، برچسبی با نام آن شاخص روی مانیتور بچسبانید تا بدانید کدام شاخصِ K-System را اجرا کرده اید. البته این کالیبراسیون خشن بوده و بعد از اتمام کار باید با در نظر گرفتن نکات اضافه ای مثل فاصله و محل قرارگیری اسپیکر و … عمل کالیبراسیون را برای هر یک از متریک ها جداگانه تکرار کنید.

برای کسب اطلاعات بیشتر، اینترنت به صورت رایگان در اختیار شماست. هر چیزی از سایت شخصی باب کتز که شیوۀ بکارگیری تکنیک K-System را آموزش می دهد گرفته تا اختلاف نظرهایی را که روی این روش و تکنیک های دیگری چون LUFS وجود دارد می توانید پیدا کنید.

به تجربه ثابت شده، مانیتورینگ صدا در یک سطح یکنواخت باعث بهبود میکس و مسترینگ خواهد شد و روش هایی مثل K-System پیدا کردن این سطح یکنواخت را برای ما آسان می کنند.

منبع Sweetwater
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.