کدام یک برای ضبط و موزیک پروداکشن بهتر است؟ Mac یا PC ؟

تصمیم گرفته‌ام آهنگساز شوم. خیلی هم خوب!

اتفاقاً خوب موقعی هم شروع کرده‌اید. چند سال قبل برای آهنگسازی باید تجهیزات گران‌قیمتی خریداری می‌کردید؛ ولی حالا با یک کامپیوتر و نرم‌افزار می‌توانید آهنگسازی کنید. حتی اگر از نسخهٔ پولی نرم‌افزارها هم استفاده کنید، بازهم به نسبت آن سال‌ها هزینه‌ها کاهش یافته است.

احتمالاً از خودتان می‌پرسید چه تجهیزاتی باید بخرم؛ اما سوال مهم‌تر این است که از کدام پلتفرم استفاده کنم؟

PC یا Mac ؟ کدام یک برای موزیک پروداکشن بهتر است؟

سیب بهتر است یا پرتقال؟ این سوال جواب مشخصی ندارد. در رابطه با سوال PC یا مک هم وضعیت چنین است. بله می‌شود در مورد مزایا و معایب هر یک از این پلتفرم‌ها سخن گفت ولی نمی‌توان حکم داد. تصمیم نهایی با خود شماست. به عنوان مثال کسی که پول مک ندارد انتخابش خود به خود PC است. با این حال اگر محدودیت مالی را کنار بگذاریم و به این سوال از این منظر نگاه کنیم، پاسخ‌ها عوض می‌شود.

هر یک از این پلتفرم‌ها تفاوت‌های اساسی دارند که همین تفاوت‌ها طرفداران دو پلتفرم را از هم جدا کرده است.

اولا باید اشاره کنیم که همهٔ DAW ها از هر دو سیستم‌عامل پشتیبانی نمی‌کنند.

داوهایی که فقط روی PC کار می‌کنند: Adobe Audition, Sony Acid Pro, Sonar and Sound Forge
داوهایی که فقط روی مک کار می‌کنند: GarageBand, Peak, Soundtrack Pro and most importantly, Logic
داوهای مستقل از پلتفرم: Reaper, Cubase, Bitwig Studio, Pro Tools and Ableton

مسلماً موزیک پرودیوسرهایی که از Logic Pro استفاده می‌کنند انتخابی جز مک ندارند. ولی سایر افراد در انتخاب خود آزاد هستند.

به خاطر داشته باشید، انتخاب پلتفرم مناسب روی آیندهٔ کاری شما و مسیری که برای موزیک پروداکشن برمی‌گزینید اثر مستقیم می‌گذارد.

مک یا PC: آیا واقعاً‌ تفاوت بزرگی با هم دارند؟

بیایید ابتدا کاربرد اشتباه یک کلمه را گوشزد کنیم: PC. این کلمه اشاره دارد به Personal Computer (به معنی کامپیوتر شخصی) و به هر سیستمی که برای مصارف شخصی به کار می‌رود اطلاق می‌شود؛ اما بیشتر افراد به کامپیوترهایی که روی آن ویندوز نصب شده PC‌ می‌گویند که تعبیر دقیقی نیست؛ چون روی همان کامپیوتر می‌شود لینوکس هم نصب کرد و حتی با روش‌هایی مک هم نصب کرد. روی مک هم می‌توان ویندوز نصب کرد. بنابراین سوال درست انتخاب بین سیستم عامل مک و ویندوز است. در واقع باید بگوییم:

کدام سیستم عامل برای موزیک پروداکشن بهتر است: ویندوز یا Mac OS؟ و آیا بین این دو سیستم‌عامل تفاوت چشمگیری هست؟

بله. اگرچه دو سیستم‌عامل از لحاظ نرم‌افزاری و سخت‌افزاری قابلیت‌های مشابهی دارند ولی به هر حال تفاوت‌های عمیقی بین آن‌هاست که فرایند آهنگسازی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بدون توضیح بیشتر، بررسی عمیقی روی تفاوت این دو سیستم‌عامل داشته باشیم.

استفاده از مک برای موزیک پروداکشن

مک همانند لینوکس بر پایهٔ یونیکس ساخته شده است (در واقع هستهٔ آن‌ها مشابه یونیکس است). اپل همواره به عنوان یک سیستم‌عامل زیبا و هنری شناخته می‌شود؛ بنابراین جای تعجب نیست که افراد و صنایع خلاق از جمله موسیقی و دی جی طرفدار این سیستم‌عامل هستند.

آنچه مک را از سیستم‌عامل‌های دیگر متمایز کرده، زیبایی مثال‌زدنی آن است. مک علاوه بر زیبایی، مینیمال نیز هست و جالب اینکه خلاقیت در طراحی نرم‌افزارها حتی در برنامه‌نویسان این پلتفرم نیز رسوخ کرده است. یکی دیگر از ویژگی‌های جالب مک، کیفیت بالای محصولات و سادگی استفاده از آن‌هاست. این سیستم‌عامل علاوه بر زیبایی و مینیمال‌گرایی، امنیت و پایداری بسیاری خوبی نیز دارد. این موضوع برای دی‌جی‌ها که به صورت زنده اجرا می‌کنند مسئلهٔ مهمی است. تصور کنید وسط یک اجرای مهم، سیستم‌عامل خطای صفحه آبی بدهد!

مزایا:

واسط کاربری جذاب و متناسب با حال و هوای دنیای آهنگسازی

بخش عمده‌ای از کاربران کامپیوترهای شخصی معتقدند کار با مک آسان‌تر از ویندوز است.

ناوبری (Navigation) مک راحت‌تر است. این سیستم‌عامل همواره در بخش قابلیت استفاده جایزه می‌گیرد و این موضوع باعث افزایش بهره‌وری موزیک پرودیوسرها می‌شود. هرچه محیط کار ساده‌تر باشد و جابه‌جا شدن بین نرم‌افزارها و قسمت‌های مختلف سیستم‌عامل راحت‌تر باشد، سرعت کار با آن بیشتر می‌شود.

در Mac OS، مدیریت فایل، منطقی، خلوت و ساده طراحی شده است. نرم‌افزارها به راحتی نصب و حذف می‌شوند و معمولاً حافظهٔ کمی مصرف می‌کنند. بیراه نمی‌گویند که مک با نصف سخت‌افزارهای یک کامپیوتر ویندوزی عملکردی نرم و روان‌تر از آن ارائه می‌دهد! دلیلش این است که توسعه‌دهندگان مک سازگاری بسیار خوب سخت‌افزار و نرم‌افزار را مد نظر قرار داده‌اند. در مک به جای اینکه بین درایوهای مختلف بگردید از قسمت All Your Files‌ می‌توانید بین تمام فایل‌های سیستم جستجو کنید.

از نگاه صدابرداری و موزیک پروداکشن، یافتن محل پلاگین‌ها و نصب لوپ‌ها و سمپل‌ها در مک بسیار راحت‌تر از ویندوز است. در مک، پلاگین‌ها بر اساس نوعشان در فولدرهای مجزا قرار می‌گیرند؛ ولی در ویندوز ممکن است پلاگین‌ها در فولدرهای مختلف پراکنده شود.

پایداری بیشتر

مک مدت‌هاست که به لحاظ پایداری ویندوز را پشت سر گذاشته است.

هارد دیسک‌ها در مک نیازی به دفراگمنت ندارند. این کار به صورت خودکار در دل سیستم‌عامل صورت می‌گیرد؛ این یعنی در درازمدت مشکلات کمتری برای هارد به وجود می‌آید. بسیاری از کاربران مک معتقدند با یکبار خرید مک یا آی‌مک سال‌ها بدون نصب سیستم‌عامل یا خرید یک مک جدید می‌توان با آن کار کرد؛ این در حالی است که ویندوز پس از یکی دو سال استفادهٔ مداوم، خود به خود در اثر نصب و حذف نرم‌افزارها کند می‌شود. (البته این مشکل تا حد زیادی در ویندوز ۱۰ حل شده است ولی همچنان با شدت کمتری وجود دارد).

صحبت از پایداری، صحبت از مهم‌ترین فاکتور موزیک پرودیوسرها در انتخاب پلتفرم است. یک کرش ساده وسط کار می‌تواند ساعت‌ها به زمان پروداکشن اضافه کند و در اجرای زنده آبروریزی کند!

بله می دانیم که دائم باید از اطلاعات بکاپ بگیریم؛ ولی همیشه که یادمان نمی‌ماند. گاهی در گرماگرم کار فراموش می‌کنیم که ممکن است ۵ ثانیهٔ بعد سیستم هنگ کند و نیاز به بکاپ داشته باشیم؛ بنابراین ممکن است به خاطر چند دقیقه تأخیر، مجبور شویم کاری را که چند ساعت روی آن وقت گذاشته‌ایم از نو شروع کنیم. خبر خوب اینکه در مک، به ندرت خبری از هنگ هست.

مدیریت بهتر درایورها با CoreAudio

وقتی شما در مک، سخت‌افزاری صوتی را به سیستم متصل می‌کنید، به محلی برای شناسایی و مدیریت آن سخت‌افزار نیاز دارید. این محل در سیستم‌عامل مک، CoreAudio است. در CoreAudio که یک واسط مرکزی برای مدیریت سخت‌افزارهای صدا است به همه دیوایس‌های صوتی دسترسی دارید. این ویژگی به خاطر استفادهٔ زیاد اهالی موسیقی و صدا از مک ساخت شده و امکانات بسیاری خوبی در آن جای گرفته است.

این قسمت از مک بدون هیچ مشکلی کار می‌کند. تقریباً اتصال و نگاشت سخت‌افزارها به محیط DAW به صورت خودکار در این واحد صورت می‌گیرد.

جالب اینکه از طریق Logic Pro به راحتی می‌توانید با این قسمت ارتباط برقرار کنید.

اتصالات بهتر

بیشتر مک‌ها با پورت تاندربولت (Thunderbolt) عرضه می‌شود که واسط بیشتر تجهیزات صوتی مدرن است. یکی دیگر از ویژگی‌های این پورت سرعت بیشتر انتقال اطلاعات آن نسبت به USB است. خرید یک داک تاندربولت برای ویندوز ۲۵۰ دلار آب می‌خورد!

معایب:

گران‌قیمت

طیق یک قاعدهٔ کلی هر چیزی که اسم اپل را یدک می‌کشد قیمت بیشتری از معادل ویندوزی خود دارد؛ و این یک نکتهٔ منفی است. قیمت بیشتر منظور ۳ یا ۴ برابر است و نه صرفاً چند صد دلار! (به خصوص در ایران که تحریم‌ها قیمت این محصولات را نجومی بالا برده است).

با پولی که برای خرید مک می‌دهید یک کامپیوتر رده‌بالا می‌توانید بخرید و حتی می‌توانید پول اضافه را برای خرید تجهیزات استودیویی پیشرفته مثلاً اسپیکر مانیتورهای رده‌بالا صرف کنید.

متأسفانه فقط بحث قیمت اولیهٔ محصول نیست. آپگرید کردن مک هم هزینه‌های فراوانی دارد. شرکت‌های کمی هستند که محصولات سازگار با این پلتفرم بسازند و از قضا آن محصولات هم به تبعیت از اپل گران‌قیمت هستند. مک مثل یک خودروی گران‌قیمت است که نگهداری آن پرخرج است.

سیاست‌های سخت‌گیرانه

یکی از مشکلات اکوسیستم مک این است که صاحبان آن همیشه سیاست‌های سخت‌گیرانه و بعضاً عجیبی در پیش می‌گیرند. به عنوان مثال حذف پورت USB از محصولات یا معرفی یک پورت جدید مثل فایروایر در سال ۲۰۰۸ از این گونه اقدامات هستند. بخشی از این تصمیمات دلایل منطقی دارد ولی زمان می‌برد تا جا بیفتد؛ مثلاً جایگزین شدن USB با تاندربولت هنوز که هنوز است دست به عصا حرکت می‌کند؛ چون تنوع محصولات سازگار با این پورت کمتر است. از طرفی همیشه این تصمیمات پایان خوشی ندارند؛ مثلاً پورت فایروایر که در حال حاضر عملاً یک تکنولوژی مرده محسوب می‌شود. این پورت را اپل معرفی کرد ولی دنیا نتوانست با آن سازگار شود! بنابراین معلوم نیست تکنولوژی بعدی مردهٔ اپل که برای آن پول می‌دهید چیست؟

آنچنان هم بی‌خرابی نیست

اگرچه در تبلیغات و تجربیات شخصی کاربران مک، خرابی‌های کمتری از ویندوز گزارش شده است؛ ولی نکته اینجاست که اگر خرابی پیش بیاید درست حسابی پیش می‌اید. مثلاً حذف بی‌دلیل اطلاعات هارد یا مشکلات عجیبی که موقع آپدیت سیستم‌عامل به نسخهٔ بالاتر گزارش شده است. نمونه‌اش این پست ناتمام در مورد نسخهٔ High Sierra.

نتیجهٔ نهایی در مورد مک

مک پایدار است ولی نه آنقدر که آن را ضدگلوله بدانیم. طراحان مک خوش‌سلیقه‌اند. آن‌ها سیستم‌عاملی ساخته‌اند که خلاقیت کاربران را شکوفا می‌کند. این موجب می‌شود تا گرافیست‌ها، موزیک پرودیوسرها و هر کسی که به خلاقیت نیاز دارد، در برخورد با نرم‌افزارهای پیچیده احساس خستگی نکند و عدم احساس خستگی یعنی زندگی بهتر!

مک به طرز عجیبی خلوت و ساده است؛ بنابراین برای کارهای هنری و طراحی می‌توان با آن خو گرفت. تفاوت بین ویندوز و مک در میزان تصمیم‌گیری‌هاست. در ویندوز برای هر کاری باید تصمیمات مختلفی بگیرید (در لینوکس بیشتر) و این شما را به مرور خسته می‌کند؛ ولی در مک همه چیز همان‌قدر ساده است که انتظار دارید.

اینکه بیشتر گرافیست‌ها و موزیک پرودیوسرها را در کنار مک می‌بینید یک حقهٔ تبلیغاتی نیست؛ بلکه به خاطر برتری این محصولات است. مک واقعا آزمایش خود را پس داده و به همین خاطر قشر عظیمی از هنرمندان در استفادهٔ روزمره از آن بهره می‌برند.

در یک کلام، کفهٔ ترازو برای مک به سمت مزایای آن است.

استفاده از ویندوز برای موزیک پروداکشن

بدون شک ویندوز بیشترین سهم بازار و بیشترین سازگاری با قطعات سخت‌افزاری را داراست. ویندوز مهم‌ترین انتخاب گیمرهاست؛ دلیلش این است که با صرف هزینه‌ای معقول می‌توانند بهترین کانفیگ سخت‌افزاری نرم‌افزاری را داشته باشید و از همه مهم‌تر جا برای ارتقاء پذیری آن بسیار بیشتر از مک است.

مزایا:

ارزش بالای هزینه به کارایی

بزرگ‌ترین نقطهٔ ضعف مک، بزرگترین نقطهٔ قوت ویندوز است. شما با هزینه‌ای به مراتب پایین‌تر از مک می‌توانید بهترین سیستم ویندوزی را جمع کنید. همین داستان در مورد لپ‌تاپ‌های مک و ویندوزی هم صدق می‌کند. شما می‌توانید با رقمی تقریباً نصف یا حتی یک سوم مک، سیستمی بسیار قوی‌تر از آن تهیه کنید. همچنین ارتقاء سیستم‌های مبتنی بر ویندوز و لینوکس آسان‌تر است. رم بیشتر می‌خواهید؟ یک رم جدید در اسلات خالی مادربرد قرار بدهید. GPU قوی‌تر؟ کارت گرافیک را عوض کنید یا اگر قابلیت اتصال دو کارت گرافیک دارد از دو کارت گرافیک استفاده کنید. به طور کلی ارزش هزینه به کارایی PC بسیار بیشتر از مک است.

تعداد بسیار بیشتر VSTها برای ویندوز

تعداد VSTهای ساخته شده برای ویندوز به طرز عیجبی بیشتر از پلاگین‌هایی است که برای سیستم‌عامل‌های دیگر ساخته شده و خیل عظیمی از این پلاگین‌ها رایگان است. بنابراین اگر DAW شما از VST پشتیبانی می‌کند (به عنوان مثال Pro Tools پشتیبانی نمی‌کند)، و وابستگی زیادی به VSTها و پلاگین‌ها دارید به این موضوع توجه داشته باشید. ابزارهای جانبی از جمله VST و پلاگین‌های کمکی، سرعت موزیک پروداکشن و کیفیت کار را افزایش می‌دهند و در مواردی چاره‌ای جز استفاده از آن‌ها نیست.

امکان شخصی‌سازی بیشتر ویندوز

ویندوز برخلاف مک برای افرادی که با این سیستم‌عامل آشنا هستند امکانات شخصی‌سازی بیشتری فراهم می‌کند. شما می‌توانید هر نوع دخل و تصرفی در تنظیمات و کانفیگ نرم‌افزارها اعمال کنید. از سخت‌افزارهای قدیمی استفاده کنید. در لینوکس حتی این توانایی بیشتر هم می‌شود. افرادی که با لینوکس آشنا هستند قطعاً بیشترین سطح اختیارات را دارند. به هر روی، سادگی مک به قیمت پذیرفتن تنظیمات از پیش تعریف شدهٔ آن است که البته به خاطر خوش‌سلیقگی طراحان آن جای نگرانی ندارد.

معایب:

خطاهای بیشتر، هنگ‌کردن‌های بیشتر

احتمالاً این جمله را زیاد شنیده‌اید که «ای بابا، هنگ کرد!». بله این عبارت مشهوری است که کاربران ویندوز با آن آشنا هستند. از آن بدتر خطای صفحه آبی که معمولاً در صورت تکرار زیاد شما را مجبور به نصب مجدد ویندوز می‌کند. ویندوز یک سیستم تکنیکی است؛ کافی است یک نرم‌افزار نامناسب، عملکرد آن را دچار مشکل کند. نصب یک DAW (مخصوصاً از نوع کرک شده)، ممکن است ناسازگاری‌ها و خطاها و کرش‌هایی به بار آورد. یکی دیگر از اشکالات ویندوز پراکندگی فایل‌ها در جاهای مختلف است. شما برای پیدا کردن یک پلاگین مجبورید چندین و چند فولدر را به هم بزنید. گاهی یک پلاگین در چندین فولدر مختلف با عناوین مختلف قرار می‌گیرد.

پیش‌تر گفتیم که آپگرید مک کار پرریسکی است و گاهی به قیمت از دست رفتن اطلاعات شما تمام می‌شود. حال باید بگوییم ویندوز نیز از این قاعده مستثنی نیست. گاهی آپدیت ویندوز، ناسازگاری‌هایی را به وجود می‌آورد که در نسخه‌های پیشین وجود نداشته است. بسیار پیش آمده که مایکروسافت برای حل یک مشکل هات‌فیکس منتشر کرده و بعد از نصب آن مشکل قبلی از بین رفته، ولی چند مشکل جدید سبز می‌شود. نمونه‌اش همین آپدیت ویندوز ۱۰ بیلد ۲۰۰۴ که یکی از بحث‌برانگیزترین بروزرسانی‌هاست.

مدیریت ضعیف دیوایس‌های صوتی

ویندوز از درایورهای ASIO استفاده می‌کند که متأسفانه ناسازگاری‌های زیادی را در دستگاه‌های مختلف به وجود می‌آورد. اگر بخواهیم ویندوز و مک را از دید Plug and Play‌ و سادگی پیکربندی اولیه برای کار با DAW ها، امتیازدهی کنیم؛ ویندوز امتیاز بسیاری پایینی می‌گیرد. درست است که ASIO از مکانیزمی مشابه CoreAudio برای مدیریت دستگاه‌های صوتی استفاده می‌کند ولی در عمل به گرد پای آن نمی‌رسد. متذکر می‌شویم که میزان تأخیر و عملکرد CoreAudio در وضعیت بسیار بهتری از ASIO قرار دارد.

نتیجهٔ نهایی در مورد ویندوز

ویندوز در ازای قدرت بالا و ارتقاءپذیری مناسب، سادگی کمتری از مک دارد؛ به خصوص وقتی قرار است از نرم‌افزارهای پیچیده‌ای مثل DAW استفاده کنید. با کلی خطا و دنگ‌وفنگ‌های فنی باید سروکله بزنید.

در بیشتر اوقات این مشکلات بزرگ نیستند و با جستجویی در اینترنت راه‌حل آن پیدا می‌شود ولی مسئله این است که در ویندوز میزان درگیری شما غالباً بیشتر است. (در لینوکس بیشتر!)

ویندوز برخلاف مک قدرت و ارزش خرید بالاتری دارند ولی از آن طرف بیشتر شما را درگیر می‌کند و استفاده از آن سخت است.

جمع‌بندی نهایی

خب بالاخره ویندوز یا مک؟ همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم. مهم‌ترین و در واقع قوی‌ترین فاکتور خرید (لااقل برای ما ایرانی‌ها) قیمت است. وقتی قرار است به اندازهٔ جیبتان خرج کنید به سختی می‌توانید مک بخرید. با همان پول یا نصف آن می‌توانید سیستمی قوی‌تر از مک بخرید که در آینده قابلیت ارتقاء هم دارد.

ویندوز اگرچه یک سیستم تکنیکی است و کاربران مبتدی نمی‌توانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند ولی میزان سختی‌اش به اندازهٔ سیستم‌عامل‌هایی مثل لینوکس نیست که جزو انتخاب‌های ما نباشد. بسیاری از DAWها (حتی انواع کرک شده) به خوبی روی ویندوز کار می‌کنند و مشکلات زیادی هم ندارند. به خصوص که از ویندوز ۱۰ به بعد، رابط کاربری آسان‌تر شده است.

از طرفی اگر پول مک را داشتید قطعاً پیشنهاد ما مک است. مک ساده و زیباست و به خوبی برای کارهای هنری (از جمله موزیک پروداکشن) می‌توان از آن استفاده کرد. اگر می‌خواهید دردسرهای کمتری بکشید، کمتر خستگی بکشید و زندگی بهتری پای سیستم سپری کنید، سیستم‌عامل مک را انتخاب کنید.

 

منبع gadgetspage
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.