چطور از EQ استفاده کنیم؟

بدون شک، اکولایز کردن یک میکس لایو یکی از پر استرس ترین کارهاست. شما همه چیز را آماده می کنید، اما در اجرای زنده هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد و آن صدایی که شما در ساند چک به خوبی تنظیم کرده بودید، در حین اجرا خوب به نظر نرسد. نکات ساده ای وجود دارد که می تواند در چنین شرایطی میکس شما را نجات دهد. اما پیش از این که به آن برسیم باید راجع به یک سری چیزها اطلاعات داشته باشید.

چرا EQ اهمیت دارد؟

احتمالا فکر می کنید که پاسخ این سوال ساده است: از EQ استفاده می کنیم تا میکس صدای بهتری داشته باشد. اما سوال جدی تری که در پی آن هستیم این است که یک EQ چطور کار می کند؟ دو راه اصلی وجود دارد که اکولایز کردن می تواند به میکس لایو شما کمک کند.
اول این که اکولایز کردن به شما اجازه می دهد مشکلات و عدم تعادلی که در کانال های مجزا وجود دارد را برطرف کنید. شما با گوش دادن دقیق به هر ورودی می توانید مشکلات واضحی را در صدا بشنوید. مثلا گیتار آکوستیک شاید صدای شکننده ای داشته باشد یا Kick drum صدای ضعیف و نامناسبی داشته باشد. هر مشکلی که باشد، استفاده ی مطلوب از EQ می تواند این مشکلات را برطرف کند و صدای بالانس تری را در اختیار شما قرار دهد.
دوم این که EQ به شما اجازه می دهد هر سورس ورودی را در فضای خودش قرار دهید و امکان این که یک ساز، صدای دیگری را ماسک کند یا انرژی یک محدوده ی فرکانسی انباشته شود را کاهش دهید. این انباشته شدن فرکانس ها (یعنی چند صدا یک محدوده ی فرکانسی را اشغال کنند) در بهترین حالت موجب به ناواضح شدن میکس می شود و در بدترین حالت فیدبک های وحشتناکی را به وجود می آورد. در عوض، با جدا کردن مهمترین محدوده های فرکانسی هر ترک، می توانید کل میکس را مانند موزاییک کنار هم بچینید و از تکه هایی مجزا اما مکمل یک تصویر زیبا بسازید.

نکته: انباشته شدن فرکانس های بیس یکی از بزرگترین مشکلات در میکس های لایو است، اما حل کردن این مشکل سخت نیست. اگر mixing board شما روی هر ورودی فیلترهای highpass دارد، احتمالا لازم باشد از آن روی بیشتر ورودی ها استفاده کنید. به استثنای kick drum، تقریبا هیچ صدایی از فرکانس بیس زیاد سود نمی برد و حذف کردن این فرکانس ها از همان ابتدای کار یکی از ساده ترین کارهایی ست که می توانید برای بهبود کیفیت میکس لایو انجام دهید.

ترفندهای اکولایزری

در ادامه به چند نکته ی کلی اشاره می کنیم که پیش از استفاده از EQ باید به آن ها توجه داشته باشید.

۱- پیش از boost کردن (افزایش دادن level در یک باند) سعی در کات کردن داشته باشید

دو دلیل مهم برای کات کردن فرکانس های ناخوشایند به جای بوست کردن محدوده ی فرکانسی خوشایند وجود دارد. اول این که هر باند اکولایزر، یک گین استیج کوچک است. هر بار که شما یک سیگنال را amplify می کنید (گِین آن را افزایش می دهید) مقداری نویز را به صدا اضافه می کنید. هرچه شما با بوست کردن باندهای EQ گِین را بیشتر کنید، نویز بیشتری را به میکس وارد خواهید کرد. این نویز زیاد نیست اما وقتی برای هر ترک در میکس این اتفاق بیفتد این نویزها به هم اضافه می شوند و دردسر درست می کنند.
نکته ی دوم این که با کات کردن فرکانس های ناخوشایند، شما کنترل بیشتری روی چیزی که باقی می ماند خواهید داشت، یعنی شما یک سری محدوده های فرکانسی که نمی خواهید را کات می کنید و پس از آن محدوده های خوشایند برای شما دست نخورده باقی می مانند.

نکته: برای پیدا کردن محدوده ی فرکانسی خوشایندی که باید آن را نگه دارید، کارتان را با بوست کردن و سپس حرکت دادن یکی از باندها شروع کنید تا به این ترتیب فرکانس هایی که صدای ناخوشایندی دارند را پیدا کنید. سپس فرکانس های اطراف آن را کات کنید.

۲- روی محدوده ی فرکانسی هر کانال به صورت مجزا تمرکز کنید

بسیاری از mixing board های دیجیتال مدرن، همان آپشن های پارامتریکی را در اختیارتان قرار می دهند که در پلاگین ها می بینید و به این شکل قابلیت های تنظیم صدای بی نهایتی را برای شما فراهم می کنند. چنین چیزی بسیار ایده آل است اگر وقت کافی را برای تنظیم کردن صداها پیش از شروع اجرا داشته باشید. با این حال تمرکز کردن روی این جزئیات در طول اجرای زنده زمان زیادی را از شما خواهد گرفت و شما را کند می کند.
چه از اکولایزرهای پارامتریک استفاده می کنید و چه از دکمه های چرخشی روی بُرد آنالوگ، بهترین کاری که می توانید بکنید مجزا کردن فرکانس های اصلی از سورس صداست و این که بگذارید بجز این فرکانس های اصلی، باقی چیزها اهمیت کمتری داشته باشند و نقشی فرعی به عهده بگیرند. به این شیوه می توانید نتایج سریعی از کارتان بگیرید و تمرکزتان را روی وظایف مهمتری که به عهده دارید بگذارید.

نکته: بعضی از اکولایزرها دارای پریست هستند. این پریست ها به شما اجازه می دهند بدون از دست دادن زمان، از تمام پتانسیل میکسر تان استفاده کنید.

۳- تنظیمات دقیق تر

تغییرات افزایشی کوچک، یکی از تصمیمات مهمی است که شما در میکس می گیرید. این تغییرات دو هدف دارند: اول این که تغییرات ناگهانی در تُن صدا می تواند مخاطب را آزار دهد و مشکلات میکس را برجسته تر سازد. دوم این که تغییرات کوچک تمام آن چیزی هستند که شما نیاز دارید. تغییر دادن تنها یک یا دو دسی بلی صدا می تواند مشکل شما در بالانس کردن صداها را برطرف کند. همچنین مخاطب شما این تغییرات جزئی را حس نخواهد کرد.

نکته: ترک ها را سولو نکنید. شاید وسوسه شوید که هدفون تان را روی گوش بگذارید و کانال هایی که می خواهید رویشان تغییر ایجاد کنید را سولو نمایید. به هیچ وجه این کار را انجام ندهید! در تنظیم کردن EQ هدف این است که میکس بهتری داشته باشید و این که ترکیب صداها با هم کیفیت خوبی داشته باشد؛ شما نمی توانید این کار را بدون گوش دادن به کل میکس انجام دهید. تغییرات کوچکی که ایجاد می کنید شاید خیلی برجسته نباشند، اما اگر به خوبی به کل میکس گوش کنید می توانید با سرعت کافی میکس تان را منسجم کنید.

نکته هایی برای بازبینی سورس های خاص

با در ذهن داشتن این استراتژی ها در استفاده از EQ، شما آماده ی مواجه شدن با انواع سورس ها و تنظیم کردن آن ها برای گرفتن بهترین نتایج هستید. خیلی مهم است که بدانید هیچ راه درست و غلطی در استفاده از EQ وجود ندارد. اکولایز کردن یک هنر است و شما باید با اکولایزر خیلی آزمون و خطا کنید تا بهترین نتیجه را بدست بیاورید. در ادامه به نکاتی اشاره می کنیم که می تواند برای شروع کار به شما کمک کند.

۱- وکال

اکولایز کردن وکال ها یک چیز کاملا سلیقه ای است و هر وکالی بر حسب طنین، محدوده ی نت ها و اکسپرشن خواننده و حتی خود آهنگ باید به شکل متفاوتی تنظیم شود. با این حال محدوده های فرکانسی خاصی وجود دارند که خوب است حواستان را به آن ها جمع کنید.
اول، هر چیزی که پایین تر از فرکانس ۸۰Hz است را می توانید حذف کنید. این محدوده ی فرکانسی جاییست که نویز هندلینگ میکروفن، افکت مجاورت و کلا صداهای بم ناخوشایند در آن وجود دارد. مشابه همین قضیه، محدوده ی بعدی است که تا فرکانس ۴۰۰Hz بالا می رود؛ صدای بم توو خالی که از انعکاس های اتاق حاصل می شود و نویزی که بر اثر درز صدای خارج از محور میکروفن اتفاق می افتد در این محدوده قرار می گیرند. این محدوده ی فرکانسی از وضوح وکال کم می کند.
مرکز اصلی محدوده ی وکال جایی بین فرکانس های ۵۰۰Hz تا ۱kHz است. کات کردن فرکانس های پایین تر از ۵۰۰Hz صداهای نامطلوبی که موجب بسته صدا دادن وکال می شود را حذف خواهد کرد. درست بالاتر از محدوده ی ۱kHz جاییست که با کاراکتر توو دماغی صدا مواجه می شویم. احتمالا بخواهید که این محدوده را کمی شکل دهید، مگر این که کاراکتر صدای خواننده هایی مثل Axl Rose یا Billy Corgan مد نظرتان باشد. بالاتر از ۵kHz وارد محدوده ی فرکانس های بالای سوت مانند و ناخوشایند می شوید. حواستان به این محدوده باشد چون اگر صدای “س” خیلی برجسته باشد، مخاطب ها به جای این که بتوانند روی کلمات ترانه تمرکز کنند، حواسشان به حروف بی صدایی که خوانده می شود جلب خواهد شد.

۲- گیتار آکوستیک

وقتی که تنها یک خواننده و یک گیتار آکوستیک دارید، EQ کردن صدا کار سختی نیست اما نشاندن یک گیتار آکوستیک در میکسی که مملو از درامز، کیبورد، بیس و گیتار الکتریک است کاری چالش برانگیز خواهد بود.

پایین تر از فرکانس ۶۰Hz تنها صدای بیس بوم دار خواهید داشت که فقط موجب ناواضح شدن صدای میکس می شود. این محدوده را کلا کات کنید. اما حواستان باشد که از آنجایی که بخش فرکانس های پایین گیتار آکوستیک در محدوده ی ۶۰Hz تا ۱۰۰Hz قرار دارد، اگر این محدوده را هم کات کنید انرژی صدای گیتار کم خواهد شد.

اگرچه جاگذاری صحیح میکروفن بهترین راه برای جلوگیری از بوم دار شدن صدای گیتار است، اما برای غلبه بر این مشکل می توانید کمی محدوده ی بین ۱۰۰Hz تا ۳۰۰Hz را کات کنید. برای پیکاپ گیتار، این کار خیلی بستگی به گیتار و سیستم پیکاپ آن خواهد داشت. این محدوده را زیاد کات نکنید چون بادی صدای ساز در این محدوده قرار دارد، مخصوصا بین فرکانس های ۲۰۰Hz و ۳۰۰Hz.

بین فرکانس های ۲kHz و ۵kHz بخشی مهمی از صدای گیتار وجود دارد که باعث برجسته شدن آن می شود و قسمت فرکانس های بالای آن در محدوده ی ۱۵kHz است. همچنین محدوده ی بزرگی از ۳۰۰Hz تا ۲kHz مربوط به fundamental ها (هارمونیک های اصلی) در گیتار می شود. پس از این باید چه کاری انجام دهید؟ این به دو مورد بستگی دارد:

اولین نکته نوع گیتار است. مثلا یک گیتار رزوود صدای روشن تری دارد و یک ساز با بدنه ی ماهون صدای گرم تری را ارائه می دهد. دومین نکته که باید به آن توجه کنید این است که می خواهید گیتار در کجای میکس بنشیند؟ اگر میکسی انجام می دهید که سازهای زیادی در آن وجود دارد، بهتر است EQ کردن گیتار آکوستیک را آخر از همه انجام دهید.

۳- گیتار الکتریک

گیتار الکتریک خیلی متفاوت از گیتار آکوستیک نیست. در اینجا هم می توانید هر چیزی که پایین تر از ۸۰Hz است را حذف کنید. فرکانس های بین ۱۰۰Hz و ۴۰۰Hz بادی ساز را در بر دارند و رزونانس اصلی ساز بین ۴۰۰Hz و ۲kHz است.
از این جا به بعد کار کمی پیچیده می شود چون اطلاعات پیچیده ای بین ۲kHz و ۳kHz وجود دارد. اینجاست که صدای اصابت پیک به سیم ها و هارش بودن صدا را می شنویم که نه تنها می تواند صدای گیتار را قدرتمند کند بلکه می تواند روی قدرت کل میکس هم تاثیرگذار باشد. اگر با مشکل صدای وزوز یا صدای تاچ انگشت ها روی سیم گیتار مواجه هستید، می توانید فرکانس های بین ۵kHz و ۹kHz را کاهش دهید و overtone های پیچیده ی فرکانس های بالای ۱۰kHz را در صورت نیاز کنترل کنید.

مطالب مرتبط

۴- بیس

شاید چیزی که می گوییم برخلاف تصور شما باشد، اما شما واقعا نیازی به آن فرکانس های خیلی بمی که صدای بیس را ناواضح می کنند ندارید. این یعنی می توانید با فیلتر highpass هرچیزی که پایین تر از ۵۰Hz است را حذف کنید. درست در بالای این محدوده ی فرکانسی بدون کاربرد، قسمت bottom end ساز و پانچ فرکانس-پایین آن را داریم که در حدود فرکانس های ۱۰۰Hz تا ۲۰۰Hz اتفاق می افتد. احتمالا نیاز باشد کمی از فرکانس های حدود ۳۰۰Hz را کات کنید تا صدای ناواضح و بسته ی ساز حذف شود. اگر نیاز به هارمونیک های بیشتری در فرکانس های بالا دارید، محدوده ی ۲kHz تا ۵kHz انتخاب درستی خواهد بود؛ اینجاست که اسلپ سیم و دیگر صداهای کوبشی وجود دارند.

۵- درامز

EQ کردن درامز برای خودش یک هنر مجزاست و کتاب های زیادی در همین زمینه نوشته شده است. در ادامه نگاه سریعی به مشکلاتی که کیت شما به وجود می آورد خواهیم انداخت.

الف- Kick

از بسیاری از جهات، EQ کردن Kick یکی از بزرگترین چالش هایی است که یک مهندس میکس با آن مواجه می شود. شما می خواهید kick بزرگ و پانچ دار باشد، بدون این که زیادی در میکس برجسته شود. به همین خاطر است که در نکات قبل توصیه کردیم در دیگر کانال ها فرکانس های خیلی عمیق بیس را حذف کنید تا فضای کافی برای فرکانس های بیس عمیق kick باشد و صدای میکس ناواضح نشود. اما هارمونیک های دیگری هم هستند که صدای kick را مشخص می کنند و این که شما بدانید هر کدام از این محدوده های فرکانسی چه تاثیری روی صدا می گذارند اهمیت فراوانی دارد. در ادامه به چند محدوده ی فرکانسی اشاره می کنیم که باید حواستان به آن ها باشد.

پایین ترین فرکانس های بیس (پایین تر از ۶۰Hz) جاییست که عمیق ترین و بوم دار ترین تُن ها وجود دارند. تُن fundamental اصلی در kick جایی بین ۱۰۰Hz و ۲۰۰Hz خواهد بود اما محدوده ی بالای آن، از ۲۰۰Hz تا ۳۰۰Hz می تواند مشکل آفرین باشد. اگر می بینید صدایتان کمی ناواضح است، کات کردن را از این محدوده شروع کنید. محدوده ی فرکانسی مشکل آفرین دیگر حدود فرکانس ۵۰۰Hz است که موجب به وجود آمدن صدای نازک مقوایی می شود و می تواند انرژی اتک صدا را کم کند.

باقی بخش اتک، در فرکانس های میانی جا می گیرد، تا حدود فرکانس ۱٫۵kHz. اینجا شاید برای شما چالش ایجاد شود چون در باقی میکس تان باید فضایی را در فرکانس های میانی برای kick باز کرده باشید. هر چیزی بالاتر از ۲kHz بخشی از اسلپ هد است و کات کردن یا بوست کردن این محدوده کاملا بستگی به سلیقه ی شما خواهد داشت.

ب. Snare

اگرچه بعضی از مهندسان میکس ابتدا به سراغ میکس صدای snare می روند، اما بهتر است این کار را بگذارید برای بعد از این که صدای kick را تنظیم کردید و از آن راضی بودید. دو دلیل برای این کار وجود دارد. اول این که شکل دادن صدای kick، که به لحاظ هارمونیک ها پیچیده است، در حول دیگر صداهای موجود در میکس سخت تر از این است که صداهای دیگر را بر اساس kick بالانس کنید. بخاطر همین است که بسیاری از مهندسان میکس ترجیح می دهند میکس کردن را با EQ کردن kick شروع کنند. دومین دلیل این است که snare قرار است kick را کامل کند و به همین خاطر آن تنظیمات و تلاش زیادی که برای kick انجام می دهید را طلب نمی کند. بدون این که ابتدا صدای kick را به حد مطلوب برسانید، تنظیم صدای snare نیاز به تلاش بسیار زیادی خواهد داشت.

وقتی نوبت به EQ کردن snare می رسد، باز هم همان مرحله ی اولی که بارها اشاره شد را انجام دهید: بم ترین فرکانس ها را کات کنید. در مورد snare می توانید هر چیزی پایین تر از فرکانس ۱۵۰Hz را کات کنید. اما محدوده ی بالاتر آن، یعنی از ۱۵۰Hz تا ۲۵۰Hz تُن fundamental و اصلی صدای snare است و شما باید این محدوده را برجسته و مجزا کنید.

مانند kick، محدوده ی بین ۵۰۰Hz و ۸۰۰Hz می تواند مشکل ساز باشد و این محدوده است که باعث boxy و بسته صدا دادن snare می شود. احتمالا لازم باشد این بخش را کمی کات کنید. اگر می خواهید به اتک صدا کمی پانچ بدهید، می توانید محدوده ی بین ۱kHz تا ۴٫۵kHz را بوست کنید. بسته به کوک درام، می توانید رزونانس های ناخوشایند را با یک باند باریک حذف کنید.

ج. Tom

Tom ها هم صداهای چالش برانگیزی هستند. مشکل این است که tom ها نسبت به یکدیگر بسیار متفاوت هستند. هارمونیک ها و fundamental های آن ها در محدوده های فرکانسی بسیار وسیعی قرار می گیرند و کاراکترهای مشترکی هم با kick و هم با snare دارند. مثل تقریبا تمام سورس های دیگر، باز هم لازم است فرکانس های خیلی پایین (پایین تر از ۸۰Hz) را کات کنید چون در این بخش بیشتر نویز اتاق وجود دارد تا خود صدای tom.
در حدود فرکانس های ۵۰۰Hz یا ۶۰۰Hz صدای فلت مقوایی که در kick داشتیم را می شنوید. فرکانس های fundamental (هارمونیک های اصلی) می توانند هر جایی بین ۵۰۰Hz تا ۵kHz باشند. محدوده ی بالاتر از این فرکانس ها، محدوده ی رزونانس هاست که می تواند خوشایند یا ناخوشایند باشد که این بستگی به میکس و صدایی که شما دنبالش هستید دارد. نکته ی مهم این است که باید با tom ها آزمون و خطا کنید تا به صدایی که می خواهید برسید.

د. Cymbal

اول از همه باید بدانید که cymbal های خیلی هارش، کدر و یا کم صدا می توانند یک میکس خوب را خراب کنند. متاسفانه مانند tom ها با انواع بسیار مختلفی از cymbal ها مواجه هستیم، از hihat های کم حجم و روشن گرفته تا رایدهای سنگین و پرقدرت و به همین دلیل نمی شود یک فرمول مشخص برای EQ کردن آن ها ارائه داد.

برای سنج ها هم می توانید فرکانس های بم پایین تر از ۲۰۰Hz را کات کنید. مابین فرکانس های ۲۰۰Hz و ۴۰۰Hz شما harmonic undertone های صدا را می شنوید. اگر سنج شما صدای کدر یا ناواضحی دارد یا این که در میکس گم می شود، احتمالا بتوانید مشکل را در همین محدوده پیدا کنید.
در محدوده ی بالاتر (حدود فرکانس ۴۰۰Hz) می توانید صدای کمرنگ کرش ها و رایدها را برجسته کنید. همچنین در این محدوده آمبیانس کلی کیت که از میکروفن های overhead دریافت شده وجود دارد. بسته به سایز bell و نوع چوب درام، می توانید انتظار داشته باشید که اتک سنج ها جایی بین ۷۵۰Hz و ۷٫۵kHz قرار بگیرد، پس در رابطه با EQ کردن این محدوده باید بسیار محتاط عمل کنید. بالاتر از محدوده ی ۷٫۵kHz وارد بخش مربوط به روشنی و درخشندگی صدای سنج می شوید و اگر می خواهید خیلی صدای روشنی از آن بگیرید می توانید با یک shelf filter فرکانس های حدود ۱۰kHz را بوست کنید.

امیدواریم که از خواندن این مقاله لذت برده باشید و بتوانید نتایج بهتری را در میکس هایتان بگیرید. به یاد داشته باشید که EQ کردن یک هنر است، نه یک کار علمی، پس باید تنظیمات مختلفی را امتحان کنید و ببینید کدام شما را به صدایی که می خواهید می رساند.

منبع Sweetwater
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.