ونجلیس از سال ۱۹۴۳ تا ۲۰۲۲؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری این اسطورهٔ بزرگ موسیقی

این هفته را می‌توان هفتهٔ غم و اندوه توصیف کرد. در این هفته، همهٔ ما با شنیدن خبر درگذشت Evángelos Odysséas Papathanassiou – که او را با نام هنری «ونجلیس» می‌شناسیم – متأثر و اندوهگین شدیم.

ونجلیس به واسطهٔ صاحب سبک بودن‌اش در موسیقی، خیلی سریع توانسته‌بود توجه موزیسین‌های دیگر و تهیه‌کنندگان هالیوود را به سمت خود جلب کند. متأسفانه/خوش‌بختانه ونجلیس یک‌شبه به شهرت نرسید و این فرآیند برای او سال‌ها زمان برد اما وی در تمام این سال‌ها، در کشور مادری‌اش یعنی یونان مشغول تولید و اجرای موسیقی بود.

در سال ۱۹۶۸ به دلیل کودتای سیاسی و حوادث داخلی یونان، تصمیم گرفت به لندن نقل مکان کند اما متأسفانه از ورود او به خاک این کشور امتناع شد و ونجلیس برای ادامهٔ زندگی شخصی و هنری‌اش مجبور شد به فرانسه مهاجرت کند.

دقیقن در همین زمان بود که او به سبک Progressive Rock علاقه‌مند شد و گروه راک Aphrodite’s Child را به کمک Demis Roussos تشکیل داد.

قطعاتی که آن‌ها منتشر می‌کردند هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ محبوبیت در بین طرف‌داران، به موفقیت خیلی خوبی دست یافته‌بود.

“او فاقد تحصیلات رسمی در زمینه موسیقی بود و برای خلق موسیقی، تا حد زیادی از غریزه و احساسات ذاتی و درونی‌اش بهره می‌گرفت.”

با توجه به موفقیت‌های روزافزون ونجلیس در صنعت موسیقی، گروه‌ها و موزیسین‌های زیادی به او پیشنهاد همکاری دادند که در این بین می‌توان به گروه راک Yes اشاره کرد.

در آن زمان، این گروه به دنبال یک نوازندهٔ کیبورد چیره‌دست می‌گشت و چه کسی به‌تر از ونجلیس؟ اما او به دلیل مشکلات ویزا و عدم تمایل به مهاجرت مجدد، این پیشنهاد را رد کرد.

ونجلیس با نقل مکان دائمی به لندن در سال ۱۹۷۴، استودیوهای افسانه‌ای خود-اش را با نام Nemo راه‌اندازی کرد. او استودیوهای شخصی‌اش را بیش‌تر از آن‌که یک استودیوی موسیقی بداند، «آزمایشگاه» توصیف می‌کرد. استودیوهای Nemo به‌حدی پیشرفته و استاندارد بودند که مجموعهٔ RCA برای گسترش فعالیت‌هایش با ونجلیس وارد همکاری شد.

ساختمانی که ونجلیس بعدها آن را به یک استودیوی موسیقی تمام عیار تبدیل کرد، ابتدا به عنوان یک استودیوی عکاسی تجاری مورد استفاده قرار می‌گرفت. بدنیست بدانید این ساختمان حتا برای راه‌اندازی آزمایشگاه صدا هم مناسب نبود چه برسد به یک استودیوی استاندارد، مجهز و پیشرفته.

این استودیو شامل یک اتاق کنترل و یک اتاق اجرای زندهٔ بود که توسط یک پنجره از یک‌دیگر جدا شده‌بودند. ونجلیس تجهیزات مورد علاقهٔ خود-اش یعنی یک Tape Machine بیست و چهار تِرَکی و سه Portable Transport Remote را در این استودیو نصب و راه‌اندازی کرد.
“ونجلیس از یک‌سری تجهیزات صوتی کاستومایز و منحصربه‌فرد که شامل یک Tape Machine بیست و چهار تِرَکی و سه Portable Transport Remote بود، استفاده می‌کرد.”

ونجلیس برای اتصال به‌تر تجهیزات سخت‌افزاری با یک‌دیگر از یک کنسول میکس API استفاده می‌کرد. در واقع او با بهره‌گیری از این کنسول می‌توانست خیلی راحت و سریع بین سازهای آکوستیک و سینتی‌سایزرهایش سوییچ کند.

یک سری آلبوم‌های سولو مانند Albedo 0.39 ،Spiral ،Beaubourg و China همگی در استودیو Nemo تولید شدند. سبک موسیقی ونجلیس و استفاده از یک‌سری سینتی‌سایزر و تجهیزات صوتی خاص در قطعات‌اش، موزیسین‌های سبک الکترونیک را به سمت خود جذب می‌کرد.

اگر می‌خواستیم فقط یک سینتی‌سایزر در مقابل ونجلیس قرار دهیم، این سینتی‌سایزر قطعن CS-80 یاماها بود. این هیولای ۸۲ کیلوگرمیِ تمام‌آنالوگ اولین بار در سال ۱۹۷۷ در جشن‌وارهٔ London Music Fair توسط ونجلیس ‘کشف’ شد 🙂

CS-80 یک سینتی‌سایزر واقعی بود و با استفاده از قابلیت‌های پیشرفتهٔ آن مانند حساسیت سرعت(Velociy)، افترتاچ و … می‌توانستید خیلی راحت از پس اجراهای زنده بر آیید.

این محصول به قدری محبوب و حرفه‌ای است که اگر همین الان آن را سفارش دهید، حداقل باید تا ۶ ماه دیگر صبر کنید تا محصول از کارخانه یا خرده‌فروشی‌ها به خانهٔ شما برسد. با وجود این، ونجلیس توانست این قول قدرت‌مند را برای مدت کوتاهی قرض بگیرد و با تست کردن قابلیت‌ها و ویژگی‌های فنی آن، در مورد خرید/عدم خرید-اش تصمیم‌گیری کند.

ونجلیس با این دستگاه توانست آلبوم Spiral را خلق کند و همین امر موجب شد تصمیم وی برای خرید این سینتی‌سایزر، نهایی شود.

جالب‌است بدانید که هیچ‌چیز در مورد سفارش و تهیهٔ این محصولِ پیشرفته، معمولی نبود؛ درست مثل خود ونجلیس.

ونجلیس برای اجتناب از قرارگیری نام‌اش در لیست انتظار، یک CS-80 را مستقیمن از ژاپن سفارش داد. زمانی که این دستگاه به دست او رسید، باید ولتاژ و قدرت‌اش را تغییر می‌داد.

برای اثبات قدرت و امکانات پیشرفتهٔ CS-80 همین‌بس که موسیقی فیلم ارابه‌های آتش با این سینتی‌سایزر حیرت‌انگیز و جذاب ساخته شده‌است. نکتهٔ جالب ماجرا این‌جاست که یک وینیل ۷ اینچی توانست نام ونجلیس را بر سر زبان‌ها بی‌اندازد.

وی با خلق موسیقی فیلم ارابه‌های آتش توانست ضمن کشف جایگاه خود در دنیای موسیقی فیلم، توجه سینماگران را به خود جلب کرده و موسیقی الکترونیک را برای اولین بار وارد دنیای سینما کند.

این تلاش شجاعانه در زمینهٔ موسیقی، جایزهٔ اسکار را نصیب ونجلیس کرد و نام او را به عنوان آهنگ‌ساز دو ژور بر سر زبان‌ها انداخت. (برای کسانی که نمی‌دانند: منظور از «دو ژور» در واقع هنرمندی است که شهرت کم‌تری دارد اما آثار بزرگ و شکوه‌مندی را خلق کرده‌است.) بنابراین جای تعجب نیست که یکی از پروژه‌های بعدی ونجلیس، همکاری با کارگردان بزرگ – ریدلی اسکات – و ساخت موسیقی فیلم Blade Runner بود. ​

او برای ساخت آهنگ‌هایش از فناوری‌های عجیب و غریبی استفاده نمی‌کرد و معمولن قطعات‌اش را با استفاده از سینتی‌سایزرها و تجهیزات ساده خلق می‌کرد. به عبارت دیگر، فضای تاریک و قطعات حماسی وی – و نه استفاده از تجهیزات پیشرفته و جدید – باعث جلب توجه علاقه‌مندان به وی می‌شد.

اگرچه ساختار اصلی موسیقی فیلم بلید رانر با استفاده از سینتی‌سایزر مورد علاقهٔ او یعنی CS-80 محبوب خلق شده‌بود اما ونجلیس در آن زمان برای ساخت بعضی قطعات این آلبوم، از یک سمپلر دیجیتال به نامِ Emulator بهره گرفته‌بود.

جالب این‌جاست که او تصور می‌کرد از Emulator به عنوان جایگزینی برای LinnDrum خود استفاده کند اما از سرعت واکنش این دستگاه (Emulator) چندان راضی نبود.

به همین دلیل، ونجلیس از این سمپلر برای اجرای زندهٔ پرکاشن و ساخت بخش‌هایی از موسیقی که در کل قطعهْ پراکنده بودند، استفاده کرد. ​

سبک ترکیب‌بندی و خلاقیت ونجلیس به‌خودی‌خود فوق‌العاده جالب و جذاب بود. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید او فاقد تحصیلات رسمی در زمینهٔ موسیقی بود و تا حد زیادی از غریزهٔ درونی‌اش برای خلق قطعات منحصربه‌فرد-اش استفاده می‌کرد. او اغلب یک تصویر را تماشا می‌کرد و هر احساسی که در همان لحظه از تصویر می‌گرفت را فورن به نت‌های موسیقی تبدیل می‌کرد.

از آن‌جا که او [در ابتدا] موسیقی را مستقیم روی نوار و سپس در کامپیوتر ضبط می‌کرد، فرآیند تولید موسیقی را [در مقایسه با روش‌های سنتی] در زمان کوتاه‌تری طی می‌کرد.

نکتهٔ حیرت‌انگیز در مورد موسیقی وی، استفادهٔ درست و به‌جا از سازها و اصوات متنوع و ترکیب آن‌ها با پرکاشن بود. همیشه در استودیوی ونجلیس یک پیانوی گرند وجود داشت و او از صدای غنی و گرم آن [تقریبن] در تمام قطعاتی که خلق می‌کرد، بهره می‌گرفت.

با وجود پیروزی مسلم او به عنوان یک آهنگ‌ساز بزرگ، ونجلیس در انزوا بود و از خلوت خودخواسته‌اش، نهایت لذت را می‌برد. البته او با تولید و پخش آهنگ‌های ماندگار و منحصربه‌فرد توانسته بود در کنار دوست قدیمی‌اش جان اندرسون، به موفقیت‌های بزرگی دست یافته و موسیقی‌اش در جدول پرفروش‌ترین قطعات سال قرار گیرد. ​

پس از انتشار چندین آلبوم، ونجلیس چند قطعهٔ سینگل در سبک کلاسیک تولید و منتشر کرد. در بین این قطعات، I Hear you Now و I’ll Find My Way Home – که در لیست پرفروش‌ترین قطعات سال قرار گرفته‌بودند – با اصوات منحصربه‌فرد و آشنای ونجلیس و صدای زیبای جان اندرسون تولید شده‌بود.

ونجلیس نه‌تنها یک موزیسین افسانه‌ای است و میراث گران‌بها و بزرگی را از خود به جای گذاشته، بلکه برای بسیاری از موزیسین‌های سبک الکترونیک و نوازندگان سینتی‌سایزر در سراسر دنیا به یک منبع الهام‌بخش تبدیل شده‌است.

زمانی که رولند برای اولین بار از سینتی‌سایزر ​JP-8000 رونمایی کرد، پچ(مسیر) پرفورمنس آغازین آن، «ارابه» نامیده شد و چه کسی می‌توانست در مقابل اجرای موسیقی فیلم ارابه‌های آتش با این سینتی‌سایزر مقاومت کند؟

عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.