نکات مقدماتی در رابطه با محدوده های فرکانسی و نحوه تاثیر آن ها روی میکس

محدوده های فرکانسی در هنر و علوم ضبط نقش بسیار مهمی دارند و درک کردن آن ها به شما کمک می کند موزیک هایی بسازید که خوب صدا بدهند. احتمالا می دانید که گستره ی شنوایی انسان بین 20Hz تا 20kHz است. “Hz” مخفف کلمه ی هرتز می باشد؛ هرتز واحد استاندارد اندازه گیری فرکانس است و به صورت یک دوره بر هر ثانیه اندازه گیری می شود. نام هرتز از روی فیزیکدان آلمانی یعنی رودلف هرتز برگرفته شده است؛ او اولین کسی بود که توانست وجود امواج الکترومغناطیسی را اثبات کند. اگر قبل از Hz حرف K (حرف اول کلمه ی کیلو) قرار بگیرد، مقدار آن ضربدر هزار می شود (به عنوان مثال 20kHz برابر است با 20,000Hz).

محدودیت های شنوایی انسان

محدوده ی 20Hz–20kHz به صورت کلی به ما نشان می دهد که بیشتر انسان ها قادر به شنیدن چه محدوده ای از فرکانس ها هستند؛ با این وجود نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که گوش های سالم می توانند فرکانس های بالاتر از 20kHz را هم بشنوند و عدم وجود این فرکانس های بالا را تشخیص دهند. این موضوع مخصوصا در اولین روزهای عصر دیجیتال بسیار محسوس بود. مقدار 20kHz در ابتدا به این دلیل انتخاب شد که دو برابر مقدار فرضی فرکانس “cutoff” در شنوایی انسان است. بعدا ثابت شد که مشخصات سمپل ریت 44.1kHz برای کارهای موسیقی مناسب نیست و کاستی های آن به وسیله ی کیفیت نامناسب مبدل های آنالوگ به دیجیتالی که در دهه ی 1980 وجود داشت تشدید شد. محدودیت های تکنولوژیک در آن دوره باعث شد قطعات موسیقی صدای هارش و بیش از اندازه روشنی داشته باشند.

ضبط و پلی بک فول رنج

تجهیزات صوتی حرفه ای امروزی در سطح بسیار بالایی قرار دارند. کارت های صدای مدرن (که در آن ها از مبدل های بسیار پیشرفته ای استفاده می شود) و نرم افزارهای آهنگسازی قادر هستند گستره ی وسیعی از فرکانس های بالا را دریافت کنند، به همین دلیل است که بسیاری از میکروفن ها و اسپیکرهای مانیتورینگی که در بازار وجود دارند می توانند فرکانس هایی بسیار بالاتر از 20kHz را باز تولید کنند. وقتی صدابردار یک کیت درام، گیتار آکوستیک، گرند پیانو یا وکال را میکروفن گذاری می کند، معمولا میکروفن کاندنسری را برای این کار انتخاب می کند که بتواند این فرکانس های بالا که اصطلاحا به آن ها air گفته می شود را هم دریافت کند. کارت های صدای Focusrite حتی یک ویژگی انحصاری با نام Air دارند که پاسخگویی فرکانسی را به شکلی گسترده تر می کند که این فرکانس های بالا بیشتر دریافت شوند.
پس ما می دانیم که انسان ها قادر هستند فرکانس های بالاتر از 20kHz را حس کنند. مشابه همین موضوع، فرکانس های پایین تر از 20Hz را هم می توان حس کرد؛ شاید نشود آن ها را شنید اما قطعا می توان آن ها را حس کرد. اگر موزیکی را با یک سیستم مانیتور استودیویی حرفه ای و قدرتمند مانند ADAM Audio S6X پلی بک کنید متوجه این موضوع خواهید شد؛ در این حالت شما ضربه های kick drum را در قفسه ی سینه تان حس خواهید کرد. در بخش فرکانس های بالا، توییتر ریبون X-ART که در مانیتور S6X استفاده شده، تا فرکانس 50kHz را پوشش می دهد! ما احتمالا نمی توانیم این فرکانس ها را بشنویم اما اگر این فرکانس ها وجود نداشته باشند، متوجه عدم حضور آن ها خواهیم شد. برای این که بتوانیم این فرکانس ها را ضبط کنیم، باید بتوانیم آن ها را بشنویم، پس به همین علت نیاز به یک سیستم مانیتورینگ فول رنج خواهیم داشت. اما بسیاری از افراد فضا یا بودجه ی کافی برای داشتن مانیتورهای حرفه ای را ندارند. به همین علت ما به شما توصیه می کنیم تا جایی که بودجه و آکوستیک اتاقتان اجازه می دهد سعی کنید یک سیستم فول رنج داشته باشید، مثلا می توانید یک ساب ووفر را به مانیتورهایتان اضافه کنید. همچنین در مقاله های قبل تر از اهمیت چک کردن میکس ها در اسپیکرهای کوچکی که بیشتر مخاطبان موسیقی به وسیله ی آن ها موزیک ها را گوش می کنند صحبت کرده ایم. حقیقتا بسیاری از مهندسان میکس و صدابرداران در طول پروسه ی کارهایشان از چندین مانیتور استفاده می کنند تا مطمئن شوند میکس هایشان در هر سیستم پخشی خوب صدا خواهد داد.

ساختن یک میکس

در حین ضبط کردن، اُورداب (overdub) و ساخت میکس های اولیه، یک تصویر ذهنی از میکس نهایی در ذهن شما ایجاد می شود. در علوم شناختی توانایی سه بعدی فکر کردن را تجسم ساختاری می گویند و این همان استعدادی است که معماران، فضانوردان و بله – صدابرداران موفق از آن بهره مند هستند. شما می توانید میکس استریویی که در حال انجامش هستید را مانند یک دنیای سه بعدی تجسم کنید که دارای عمق، عرض و ارتفاع می باشد. دنیای صوتی شما با اشیا – سازها، وکال ها و افکت ها – پر شده است و هر کدام از این المان ها دارای ولوم (عمق)، پوزیشن pan در استریو ایمیج (عرض) و محدوده ی فرکانسی (ارتفاع) می باشند. اگر بتوانید میکس هایتان را به این شکل تصور کنید خواهید توانست میکس های جذاب تری خلق کنید که دارای بُعد، جزئیات مناسب و تاثیر فوق العاده ای باشند. با کسب تجربه، شما خواهید توانست تصویری ذهنی از حالتی که یک صدای خام و بدون افکت صدا می دهد در ذهنتان بسازید و به همین ترتیب می توانید تصور کنید که می خواهید این صدا در میکس چگونه شنیده شود. این کار برای استفاده ی موثر از EQ و انجام دیگر پردازش ها روی سیگنال حیاتی است.

منبع sweetwater
عضویت در خبرنامه تهران ملودی
عضو خبرنامه ما شوید و مطالب و پیشنهادات ویژه ما را در ایمیل خود دریافت کنید.
نگران نباشید! هر زمان مایل باشید می‌توانید عضویت خود را لغو کنید.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 نظر
  1. زنگنه می گوید

    سلام. مطالب مربوط به میکس این سایت را می‌خوانم.‌بسیار حرفه‌ای هستند. آیا این مطالب به صورت کامل در مورد میکس مسترینگ در قالب کتاب یا ایبوک وجود دارند؟